شفافیت در زمانی که اینترنت در دسترس همه است آسانتر است. به همین دلیل، کشورهای توسعه یافته شفافتر از همیشه اند. شفافیت مانعی در مقابل فساد ایجاد می کند و به همین دلیل توسعه را تسهیل می کند. معلوم است که دولتها از شفافیت هراس دارند. مخصوصا آنهایی که به حمایت دوستان فاسد خود نیازمندند.
۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه
شفافیت در ایران و در جوامع توسعه یافته
شفافیت در زمانی که اینترنت در دسترس همه است آسانتر است. به همین دلیل، کشورهای توسعه یافته شفافتر از همیشه اند. شفافیت مانعی در مقابل فساد ایجاد می کند و به همین دلیل توسعه را تسهیل می کند. معلوم است که دولتها از شفافیت هراس دارند. مخصوصا آنهایی که به حمایت دوستان فاسد خود نیازمندند.
۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه
تست زبان خارجی:)
في ربيع العام الماضي كنا قد ذهبوا جميعا للحج
حين يعود، وفتاة جميلة النوع الذي كان معنا.
كان قلبي التسول لي :
"اذهب، وقل لها أحبك..... لها أيا كان يريد أن يكون، يكون! وماذا يريد أن يقول، ويقول"!
قلت لقلبي سرا، وأنا سمعت هذا في الرد :
"بوي! كيف أنت جاهل! جئت للحج أو للغمز؟"
ذکر شد من باب ادخال سرور:)
حدستون؟
۱۳۹۰ آذر ۲۹, سهشنبه
نوشته قدیمی درباره شوک به بازار ارز
۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه
مشکلات لجستیکی تهیه دلار در ایران؟
همین جا لازم است که به این نکته توجه شود که حتی بدون مشکل لجستیکی هم، بازار ارز در نهایت ملتهب می شد. نمی توان قیمت ارز را در شرایطی که تورم دو رقمی است به مدت طولانی ثابت نگه داشت حتی اگر شانس افزایش قیمت نفت هم با شما همراه باشد. اما در شرایط کنونی، اگر دولت (یا بانک مرکزی که عامل دولت است) اراده می کرد که از تمام ذخایر ارزی اش استفاده کند تا قیمت را ثابت نگه دارد فکر میکنم که این کار ممکن بود. به همین دلیل است که فکر می کنم مشکل لجستیکی تهیه دلار در ایران باید مسئله ای جدی باشد. با تحریم بانک مرکزی، احتمالا این مشکل لجستیکی بیشتر هم خواهد شد. به همین دلیل، بازار با شنیدن احتمال تحریم بانک مرکزی به سمت خرید هجوم هم برده است و انتظار افزایش بیشتر قیمت را هم دارد.
اگر مشکل اصلی مشکل لجستیک باشد، بانک مرکزی بدترین سیاست ممکن ارزی را اتخاذ کرده است. قسمت جالب قضیه این است که اگر مشکل لجستیک اصلا موجود هم نباشد، بانک مرکزی (یا کسانی که سیاست های بانک مرکزی را دیکته میکنند) سیاست بسیار بدی اتخاذ کرده است.
البته خواننده محترم ما متوجه هست که من تنها بر اساس حدس و گمان مطلب فوق را نوشته ام و نه مشاهده عدد و رقمی و یا خبر. قضاوت در مورد این تحلیل با شما. من از تحلیل خود دفاع هم نخواهم کرد. :)
۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه
امریکا فضا را خصوصی سازی می کند.
۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه
شاهکار جدید بانک مرکزی اروپا
۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه
دو اشتباه: یکی از بانک مرکزی اروپا و دیگری از ایران
۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه
آموزش عالی در امریکا، چین، و ایران. یک نکته.
۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه
دوره حکومت اقتصاددانان بر اروپا؟
۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه
داستان یورو ترسناک تر می شود
نکته ای درباره اقتصاد برنج
۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه
پایان یورو آغاز شده است
۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه
موقعیت دشوار اروپا
اما تحلیل جالب این بود که بلژیک به طرفداری از صندوقی (EFSF) برخواسته است که قرار است کشورها را نجات دهد به همین دلیل رتبه بندی اعتباری خود کشور بلژیک در معرض کاهش قرار گرفته است و بریتانیا طرفدار این است که مسائل به خودی خود حل شود که همین رتبه بندی اعتباری بانکهایش را در معرض خطر قرار داده است.
می بینید که راه حل آسانی در پیش روی اروپا نیست.
در دراز مدت تصمیم باید این باشد که چه کشوری در یورو بماند و چه کشوری برود. مشکل این است که راه حل ساده و بدون دردی برای خروج از یورو موجود نیست. مگر اینکه شما ایده ای در این زمینه داشته باشید:)
۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه
سندرم دانشجو
۱۳۹۰ مهر ۲۶, سهشنبه
معنی واقعی یک اسرائیلی در برابر صدها فلسطینی
از نظر اقتصادی، مبادله ارزش ایجاد می کنه. مثلا وقتی شما از خواروبار فروش سر کوچه یک کیلو گوجه به قیمت هزار تومن می خرین، ارزش اون یک کیلو گوجه برای شما بیش از هزار تومنی هست که ازش گذشت کردید تا گوجه داشته باشید (و گر نه هزار تومن رو نمی دادید یک کیلو گوجه بگیرید)، و ارزش هزار تومن برای خواروبار فروش بیش از ارزش این یک کیلو گوجه است و گر نه به شما اون گوجه رو هزار تومن نمی داد. اشتباه خواهد بود اگه بگیم یک کیلو گوجه هزار تومن می ارزه به این دلیل که قیمتش اونه. اگه ارزش یک کیلو گوجه هزار تومن بود هیچ گوجه کاری گوجه اش رو نمی فروخت و به جای پول گوجه رو برای خودش نگه می داشت. در اینجا یک ارزش نداریم، بلکه چهار ارزش داریم از دید دو طرف مبادله.
معنی مبادله اسرائیل فلسطین هم همینه: برای تصمیم گیر اسرائیلی، ارزش آزادی این یک سرباز بیش از ارزش نگه داشتن هزار فلسطینی در زندان هست. برای تصمیم گیر فلسطینی (حماس) ارزش آزادی هزار فلسطینی بیش از ارزش نگه داشتن یک سرباز اسرائیلی هستش. البته در اینجا ارزش عبارت است از تمام منافعی که برای یک طرف ایجاد می شه. مثلا تصمیم گیر اسرائیلی به منافع اقتصادی، سیاسی، انتخاباتی، و احساسات شخصی ....فکر می کنه و طرف فلسطینی هم همین طور. معلومه که هیچ کس در کابینه اسرائیل نمی شینه بگه که "ارزش هر اسرائیلی از ارزش هزار فلسطینی بیشتر است پس هزار تا از اونها رو بدیم و سربازمون رو پس بگیریم." اگه اسرائیل می تونست فقط یه فلسطینی رو بده و سربازش رو پس بگیره این کار رو می کرد. جان فلسطینی ها هم براشون ارزش نداره نه یکی نه هزار تاش. در مورد طرف فلسطینی هم همین قضیه صادقه.
از دید هزینه هم می شه به قضیه نگاه کرد. هزینه اسیر و زندانی کردن فلسطینی ها برای اسرائیل خیلی زیاد نیست. هزینه اسیر کردن یک اسرائیلی برای فلسطینیها خیلی بالاتره، (مثلا شاید هزار برابر). شاید به این دلیل باشه که یک نفر برابر هزار نفر مبادله می شه.
پ.ن. اول گفتند هزار تا، حالا می گن چند صد تا. ما که نفهمیدیم چند تا ولی به هر حال خیلی:)
۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه
آمار نرخ بیکاری
۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه
وضعیت سیاسی امریکا و پیامدهای اقتصادی آن
متناقض بودن افکار مردم هم مشکل مضاعف است. آنگونه که نظرسنجیها نشان می دهد اکثر مردم می خواهند که دولت کسر بودجه خود را کاهش دهد. ولی در عین حال اکثریت نمی خواهد که مالیات زیادتری بپردازد و نمی خواهد که از خیر برنامه های رفاهی هم بگذرد. همین مسئله تصمیم گیری را بسیار سخت می کند.
۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه
تفاوتهای یک کشور برنده و یک کشور بازنده
مسئله این است که اکثریت مردم یونان ( ببخشید اگر جرات می کنم که بگویم ما هم خیلی شبیه یونانیها هستیم) دید درستی از اینکه دنیا چگونه کار می کند ندارند. دنیا عوض شده است اما آنها (و ما) به دنیا آنگونه نگاه می کنیم که اسکندر و نادر شاه دنیا را می دیدند. (اگر می توانی دیگران را غارت کنی غارت کن، نقطه مرکزی این طرز تفکر است.) دید آلمانها متفاوت است. آنها به دیگران به دید کسانی نگاه می کنند که با آلمانها در داخل یک کشتی نشسته اند. اگر سوراخی در زیر فردی در کشتی ایجاد شود مشکل آن فرد نیست، مشکل همه است. خود قضاوت کنید: آینده از آن یونانیها و طرز تفکر آنهاست یا از آن آلمانها و طرز نگاه آنها به دنیای جدید.
۱۳۹۰ مهر ۵, سهشنبه
ساعت های هدر رفته در ترافیک در امریکا
بدترین شهرها:
- واشنگتن دی سی با 72 ساعت
- شیکاگو با 71 ساعت
- لس آنجلس با 64
- هیوستون با 57
- نیویورک با 54
- بالتیمور با 52
- سانفرانسیسکو با 50
- دنور با 49
- بوستون با 47
- دالاس 45
- مینیاپولیس با 45
۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه
اختلاس سیاسی
راستش را بخواهید من هم از کل ماجرا خبر ندارم. اما فکر می کنم که این "اختلاس"، بیش از اینکه اختلاس اقتصادی باشد ماجرایی سیاسی است. دلیلش این است که گر چه در این ماجرا قانون شکنی شده است، اما به نظر من خطاهای قابل اغماضی رخ داده اند. چرا چنین فکر می کنم: به این خاطر که اولا، مهمترین اتهام این آقای آریا، یا افراد و شرکتهای وابسته به او، تا آنجایی که من می دانم این است که وام های بی ضابطه فراوانی گرفته اند. مبلغ اختلاس ذکر شده 3000 میلیارد تومان است، که علی الظاهر همین مجموع وام هایی است که با دور زدن مقررات گرفته اند. (آنچه که به خلاف در ال سی ها مربوط است مبلغی بسیار کمتر از این 3000 میلیارد تومان است.) اما چنانکه از اخبار برمی آید، مجموع دارایی های شرکتهای مورد اتهام حدود 4700 میلیارد تومان است که به این معنی است که پولهای قرض گرفته شده به کار زده شده اند و سود فراوانی حاصل کرده اند. در اتهامات هم ندیده ام که بگویند وام ها را پس نمی داده اند. (که اگر هم درصدی را هنوز پس نداده اند تعجبی ندارد.) دوما، هیچ کس جرات نکرده که بگوید اختلاسی 3000 میلیاردی در کار نبوده است. به این دلیل که به محض آنکه شما بگویید که اختلاسی در کار نبوده، به خاطر شرایط سیاسی و جو شایعه در ایران، شما هم همدست اختلاس گر شناخته می شوید. (خدا را شکر که ما هزاران کیلومتر از اختلاس گران دوریم:)) وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، به اشاراتی سعی کردند که قضیه را کم اهمیت جلوه دهند اما جرات نکرده اند که به صراحت سخن بگویند. همین مسئله مرا مشکوک می کند. ثالثا، اگر با کسب و کار در ایران آشنا باشید می دانید که کار کردن در ایران بدون دور زدن مقررات و قوانین تقریبا غیرممکن است. همه گاهی قانون را دور می زنند. نه اینکه من مشوق دور زدن قانون باشم، آنچه می گویم فقط ذکر آنچیزیست که هست. حال کسی هم در جایی از کشور پیدا شده که گاهی قوانین را دور می زده و در عین حال هزاران شغل ایجاد کرده است. کار درست شاید این است که خطای این افراد را با جریمه ای سر هم بیاوریم که نفع این افراد برای جامعه بیش از ضررشان بوده است و اجازه بدهیم به کارشان که ایجاد شغل در جامعه و همزمان کسب ثروت بوده ادامه دهند. رابعا کل قضیه به شدت سیاسی شده است. در این جو به شدت سیاسی، آنچه مهم می شود نه آن خلافی است که انجام شده است بلکه نظرات آدم های سیاسی، نظرات مردم، و آنچه به عنوان شایعه مطرح شده هم مهم می شود. افراد خلافکار هم قربانی دعوای سیاسی ما مردم می شوند.
توجه کنید که من مدعی این نیستم که خلافی صورت نگرفته است. مسئله این است که بحث کاملا سیاسی شده. سیاسی شدن بحث کاملا به ضرر فضای کسب و کار است. (رئیس قوه قضائیه هم اشاره ای به این مسئله کرد که مرا به کل ماجرا مشکوک تر کرد.)
دو نکته پایانی: اولا زمینه ایجاد فساد در همه کشورها و به خصوص در ایران، مداخلات دولت در بازار است. هر چه دولت کمتر مداخله کند فساد کمتر می شود. مثالش همین قیمت گذاری نرخ بهره بانکی به صورت غیر واقعی است که نتیجه اش همین شده است که می بینیم. ثانیا، در ایران فساد وجود دارد، این نیست که فسادی نباشد. اگر قوه قضائیه می خواهد ثابت کند که با فساد مبارزه می کند راهش این است که از آقای رحیمی شروع کند که همه می دانند با جعل سند سیستم بیمه را وادار به پرداخت به خود و دوستان می کرده است.
۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه
ایرانیان ریال شورت می کنند
اجازه بدهید به اصل موضوع برگردیم. ایرانیان می دانند که ارزش ریال در حال کاهش پیدا کردن است. منظور من از عبارت کاهش ارزش ریال، هم کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، و هم افزایش تورم است که این دومی به معنی کاهش ارزش یک واحد پول نسبت به بسیاری از کالاهاست. برای سود بردن (یا حفظ سرمایه) در چنین شرایطی، بهترین کار شورت کردن ریال است که ما ایرانیان از سالها پیش مشغول انجام همین کاریم. ما چگونه ریال را شورت می کنیم؟ به این ترتیب که همه ما متمایل به قرض کردن ریال هستیم. ریال قرض می کنیم که مثلا خانه بخریم. یا ارز یا اجناس ماندگار دیگر بخریم. تبعات این شورت کردن را می توان در اقتصاد ایران به راحتی مشاهده کرد. مثلا به محض اینکه اعطای تسهیلات بانکی آسان تر می شود، مردم در پشت بانکها صف می کشند. تقریبا همه می خواهند وام بگیرند. در چنین شرایطی قرض گرفتن هم سخت می شود. به همین علت است که اجاره ریال چنین بالاست. قیمت اجاره ریال، یا همان نرخ بهره در بازار، آنچنان که من شنیده ام چیزی بین 30 تا 70 درصد است که قیمتی بسیار نجومی است.
مقایسه کنید این وضعیت را با وضعیت پول در کشوری مثل امریکا. با وجود مشکلات اقتصادی عمیق این کشور، کسی در حال شورت کردن دلار نیست. نرخ بهره اوراق قرضه 30 ساله امریکا کمتر از 3 درصد است و نرخ بهره اوراق سه ماهه، یک ساله، و دو ساله تنها کسری از یک درصدند.
برای کاهش تمایل به شورت کردن ریال، تنها راه کنترل تورم است.
۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه
ورشکستگی یونان قطعی است.
اتحادیه پولی اروپا، با ساختار فعلی، حتی اگر از بحران یونان جان سالم به در برد، با بحرانهای شبیه در آینده مواجه خواهد شد. اقتصاددانی می گفت که اتحادیه پولی اروپا، در شکل فعلیش، از فقرا در کشورهای ثروتمند مالیات می گیرد و به اغنیا در کشورهای فقیر اتحادیه می پردازد. چنین ساختاری پایدار نمی ماند.
۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه
آب لیتری چند؟
فرض اول این نوشته: محاسبات و فرضیات فوق درستند.
فرض دوم: مجموع آب قابل استحصال در ایران برابر 98 میلیارد متر مکعب است. که البته این کسری از بارش سالانه است. (نقل از وزارت نیرو)
فرض سوم: 8 میلیارد متر مکعب از این آب را برای خودمان نگه داریم (برای مصارف خانگی و صنعتی) و آب کشاورزی را (90 میلیارد متر مکعب) بطری کنیم بفروشیم به قیمت 200 تومان. که این فرض به آمار داخلی می خواند.
مجموع درآمدمان از فروش آب می شود: 90 میلیارد متر مکعب ضربدر 1000 (میزان لیتر در متر مکعب) ضربدر 200 تومان (قیمت یک لیتر آبی که می فروشیم انشاله) می شود به عبارت 18 میلیون میلیارد تومان برابر 18000000000000000 تومان که با دلار 1200 تومانی می شود به عبارت 15 هزار میلیارد دلار که، باور کنید یا نه، در حدود تولید ناخالص داخلی امریکا در یک سال است.
خدا می داند چه ثروتی را پای سیب زمینی ریخته ایم!
۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه
هزینه یک ساعت روشنایی در طول زمان
- در سال1997 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک لامپ فلورسنت) برابر درآمدی است که در طول نیم ثانیه به دست می آمده است.
- در سال1950 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک لامپ رشته ای یا همان لامپ معمولی) برابر درآمدی است که در طول 8 ثانیه کسب می شده است.
- در سال1880 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک چراغ نفتی (نفت سفید)) برابر درآمدی است که در زمانی برابر 15 دقیقه به دست می آمده است.
- در سال 1800 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک شمع ساخته شده از چربی گوسفند) برابر درآمدی است که در طول 6 ساعت کسب می شده است.
۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه
زیبایان در امریکا در طول عمر 230000 دلار بیشتر از دیگران درآمد کسب می کنند.
دانیل هامرمش از دانشگاه آستین این مطالعه را انجام داده است.
۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه
بن بست سیاستهای پولی و مالی در امریکا
سیاستهای پولی در امریکا، به عنوان ابزاری که می تواند اقتصاد را به تحریک وادارد، موثر بودن خود را از دست داده است. (نکته مهم: من فقط درباره اقتصاد امریکا در شرایط فعلی مینویسم.) برای فهم این موضوع بسیار مهم است که به ارتباط سیاست های پولی و تولید ناخالص داخلی، آنچنان که در ادبیات به طور معمول ذکر می شود، توجه کنیم. سیاست پولی انبساطی (که برای تحریک مثبت اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد) با افزایش حجم پول آغاز می شود. افزایش حجم پول، نرخ بهره را کاهش می دهد. کاهش نرخ بهره، بیش از هر چیز دیگر، انگیزه سرمایه گذاری را افزایش می دهد. افزایش سرمایه گذاری به افزایش مستقیم و غیر مستقیم (با ضریب فزایندگی) تولید ناخالص داخلی منجر می شود. ( البته معمولا فدرال رزرو نرخ بهره را هدف گذاری می کند. دلیلش این است که کم یا زیاد شدن حجم پول، به خودی خود، سیگنال روشنی به بازار نمی فرستد. اما کم و زیاد شدن نرخ بهره سیگنال روشنتری برای سرمایه گذار است.)
کاهش یا افزایش نرخ بهره، ابزار معمول مورد استفاده سیاست گذار پولی است. با شروع بحران اخیر در سال 2008 ، فدرال رزرو نرخ بهره بانکی را به صفر درصد رساند و چنانکه اخیرا هم اعلام کرده است انتظار دارد که نرخ بهره صفر درصد را تا سال 2013 حفظ کند. به این ترتیب کاهش بیشتر نرخ بهره غیرممکن است. آنچه که برای فدرال رزرو می ماند استفاده از ابزارهای غیر معمول است. مثلا، اگر ممکن باشد، سیاست پولی اتخاذ کند که به تورم بیشتر منجر شود. در این صورت گرچه نرخ اسمی بهره صفر است، نرخ واقعی بهره منفی خواهد شد. چنین سیاست پولی البته با انتقادات زیادی هم از طرف بعض اقتصاددانها و هم از طرف بعضی از سیاستمداران و مردم مواجه می شود.
سیاست دیگر غیر معمول پولی که فدرال رزرو می تواند اتخاذ کند، خرید اوراق قرضه دولتی به امید کاهش هزینه استقراض دولت است. هدف ضمنی این سیاست تشویق دولت به استقراض و اتخاذ سیاست انبساط مالی است. گر چه فدرال رزرو این هدف را به صراحت اعلام نمی کند. البته امید این است که با کاهش نرخ بهره اوراق قرضه دولتی، دیگر نرخ های بهره در بازار، از جمله نرخ بهره اوراق قرضه شرکتهای تجاری، هم کاهش یابد و همین باعث تحریک اقتصاد شود. یکی از اهداف سیاست پولی موسوم به تسهیلات کمی در سال گذشته همین بوده است.
چرا سیاست پولی موثر بودن خود را از دست داده است؟ دلیل این است که اولا نرخ بهره بین بانکی صفر است که کاهش بیشتر را غیر ممکن می کند. ثانیا نرخ بهره اوراق قرضه دولتی بسیار پائین است. نرخ بهره اوراق قرضه 30 ساله در امریکا حدود 3.5% و نرخ بهره اوراق قرضه ده ساله حدود 2.1% است که نزدیک به رکوردهای پائینی تاریخی شان هستند. این بدان معناست که ابزار پولی که هدفش کاهش هزینه استقراض دولت است کارکرد خود را از دست داده است. اگر دولت بخواهد بیشتر استقراض کند، می تواند این کار را با هزینه کم و بدون دخالت فدرال رزرو انجام دهد. ثالثا، ایجاد تورم، در زمانی که نه بخش خصوصی متمایل به مصرف بیشتر است و نه بخش دولتی مایل به خرج کردن بیشتر، بسیار دشوار است. به این جهت است که می توان گفت سیاستهای پولی اثر خود را از دست داده است.
اگر قرار بر مداخله باشد، آنچه که در این شرایط باقی می ماند، سیاست مالی انبساطی است. با جو سیاسی موجود در امریکا که در آن جمهوریخواهان، به هر دلیل، مانع مخارج بیشتر دولتند، شانس چندانی هم برای سیاست انبساطی که، از نظر مدافعان این سیاست، به اندازه کافی بزرگ و موثر باشد وجود ندارد.
خلاصه اینکه، سیاست های پولی با موانعی تکنیکی مواجهند و سیاست های مالی با موانع سیاسی. به همین دلیل رکود امریکا تا زمانی که شانس و اقبالی همراه بازار شود دوام خواهد داشت.
۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه
تئوریهای مربوط به قیمت طلا
|
البته این بدان معنی نیست که تغییر قیمت طلا اهمیتی ندارد. منظور این است که مثلا بانک مرکزی نباید سیاستی در جهت تغییر قیمت طلا اتخاذ کند. قیمت طلا برای کسانی که بر روی آن سرمایهگذاری ميکنند و برای مصرف کنندگان طلا مهم است. در این نوشته کوتاه، تلاش ميشود تغییر قیمت طلا در چند سال گذشته به صورت مختصر بررسي شود.
نکته تکنیکی: دقت کنید که این نوشته سعی در پیشبینی قیمت آینده طلا ندارد. طلا، به دلیل اینکه به آسانی قابل ذخیره است، به شدت متاثر از تقاضای سفته بازی است. مجموع طلای موجود در جهان در حدود 165 هزار تن است که به قیمتهای امروزی چیزی در حدود 9 هزار میلیارد دلار ارزش دارد. اما تمام این طلا را میتوان در مکعبی به ابعاد 20 متر جا داد که تقریبا به اندازه ساختمان 5 طبقه بیست واحدی است که هر واحد آن صد متر مربع است. چون ذخیره طلا آسان است، در غیاب ریسک، اگر بازار و سرمایهگذاران بدانند که قیمت آن در آینده افزایشی بیش از نرخ بهره بانکی در دسترس خواهد داشت، اقدام به خرید طلا تا زمانی خواهند کرد که تغییر در قیمت طلا معادل نرخ بهره شود. به همین دلیل، ميتوان گفت که تغییرات قیمتی آینده طلا در قیمت فعلی منعکس شده است و لذا پیشبینی قیمت بسیار دشوار ميشود.
در مورد قیمت طلا چند تئوری وجود دارد که در اینجا به بعضی از آنها ميپردازیم. یک تئوری این است که سرمایهگذاران به این دلیل به طلا روی ميآورند که از ریسکی موسوم به ریسک دنباله (Tail risk) پرهیز کنند. ریسک دنباله، ریسک وقایع کم احتمالی است که ممکن است نتیجه یک فاجعه اقتصادی، مانند آنچه در سال 2008 اتفاق افتاد، باشد. به عبارت دیگر، افراد ریسکگریز بیشتر از دیگران متقاضی خرید طلا به منظور سرمایهگذاری هستند. بر اساس این تئوری، به دلیل اینکه ریسک اقتصادی در کشورهای اروپایی و آمریکايي که کشورهایی با ریسک کمتر اقتصادی در نظر گرفته ميشوند، افزایش یافته است و مخصوصا به این دلیل که اوراق قرضه بسیاری از این کشورها، دیگر مانند گذشته، داراییهایی بدون ریسک در نظر گرفته نمیشوند، تقاضای سرمایهگذاری بر روی طلا افزایش یافته است. البته به محض مشاهده روند مثبت نسبتا پایدار در قیمت یک کالا، سفتهبازان نیز به بازار وارد ميشوند که روند افزایش را شدیدتر ميکند و همزمان احتمال حباب قیمتی را نیز افزایش ميدهد.
تئوری دیگر مرتبط با جنگ ارزی است. در حالی که هر یک از کشورهای بزرگ اقتصادی از جمله اروپا، آمریکا، چین و ژاپن مشغول کاهش ارزش پول خود در مقابل ارزهای خارجیاند، و به اصطلاح زیرآب پول خود را ميزنند، راهی که برای سرمایهگذار باقی ميماند سرمایهگذاری بر روی کالاهایی مانند طلا و حتی نفت است. طلا معمولا انتخاب معقولتری به نظر ميرسد، به این دلیل که طلا خود مشخصاتی شبیه ارز (یا پول) دارد.
مثلا به آسانی قابل ذخیره کردن است و ميتوان به سرعت آن را به فرمهای دیگر نقدینگی تبدیل کرد. داخل پرانتز: البته در این میان کشوری مانند کشور ما هم هست که سیاست اقتصادیاش (عملا و با توجه به سیاستهای انبساطی مالی و پولی) چیزی جز کاهش ارزش پول در برابر ارزهای خارجی نیست. سیاست سیاسی ارزی ایران اما، در جهت مقابل حرکت ميکند و هدفش تثبیت و حتی افزایش ارزش پول در برابر ارزهای خارجی است. تقابل سیاست اقتصادی و سیاست سیاسی ارزی منجر به ذخیره نیروهایی در بازار ميشود که عدم تعادل ایجاد ميکنند؛ عدم تعادلی که باعث ایجاد بحران در بازار ارز ایران در آینده خواهد شد. دلیل اینکه این بحران تا کنون به وجود نیامده این است که درآمد نفتی و به تبع آن میزان درآمد ارزی ایران در سالهای گذشته و به صورت مداوم در حال افزایش بوده است.
و تئوری آخری که در این نوشته کوتاه قابل بررسی است، تئوری عرضه و تقاضا است. توجه کنید که عرضه طلا نسبت به قیمت آن کم کشش است. به عبارت دیگر، میزان تولید طلا چندان به تغییر قیمت حساس نیست. به همین دلیل، هر گونه افزایش تقاضا به سرعت قیمت را تغییر ميدهد. بزرگترین مصرفکنندگان طلا کشورهای هند و چین هستند. در آمد مردم در این کشورها در دهه گذشته و به تبعیت از آن تقاضا برای طلا به شدت افزایش یافته است. یکی از دلایل افزایش طلا همین افزایش تقاضا در این دو کشور است.
۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سهشنبه
پوتین و بهمنی
مانده ام که چه بنویسم! آقای بهمنی! مشکل اصلی بخش ارز در شرایط فعلی، دونرخی بودن ارز است. ارز را تک نرخی کنید که از فساد و رانت بزرگی که در جریان است جلوگیری شود. اگر فکر میکنید که تقاضای سفته گری معادل 6 میلیارد دلار در بازار وجود دارد، راه حل آسان است: 6 میلیارد دلار ارز اضافه به بازار بریزید. تمام.
پوتین: "امریکا هم اکنون همانند یک انگل در حال تغذیه از اقتصاد جهان است." و "فرمانروایی دلار بر جهان یک تهدید علیه بازارهای جهانی است."
پوتین خان! بیا و دست از سر ما بردار. مشکل تو این است که نمی خواهی بفهمی که دلار را به زور اسلحه پول ذخیره بین المللی نکرده اند. روسیه تحت امر خود شما، در زمان فرمانروایی شما، میلیاردها دلار بدهی دولت امریکا را خریده است. به زور هم به شما نداده اند، خودتان رفته اید و خریده اید. روبل هم جانشین دلار نمی شود، خودت را خسته نکن. فقط دولت و کنگره امریکا است که می تواند دلار را از موقعیت فعلی به زیر بکشد، که البته دست باسن شان درد نکند، اخیرا مشغول همین کارند.
۱۳۹۰ مرداد ۴, سهشنبه
بحران بدهی در امریکا
نکته مهم این است که عواقب این بحران بسیار نامعلوم است. چرا؟ به این دلیل که امریکا با کشورهای دیگر متفاوت است. مثلا اگر به دیفالت در کشورهای دیگر توجه کرده باشید، این دیفالتها با افزایش بسیار زیاد نرخ بهره (نرخ بازگشت کلمه مناسب تری است)اوراق قرضه جدید همراه است. نرخ بازگشت اوراق قرضه یونان به بالای بیست درصد هم رسیده است. در مورد امریکا، گر چه دیفالت به نظر قریب الوقوع می رسد، نرخ بهره اوراق 10 ساله این کشور زیر 3 درصد است. یعنی به جای اینکه این نرخ بهره افزایش یابد کاهش یافته است. هیچ هجومی به فروش اوراق قرضه دولت امریکا هم دیده نمی شود. البته این به این معنی نیست که دیفالت عواقب بد اقتصادی نخواهد داشت. نکته این است که این عواقب خیلی قابل پیش بینی نیست. بعدا در این باره بیشتر خواهم نوشت.
لیست زیر نشان می دهد که دولت امریکا به چه کسانی بدهکار است:
- Hong Kong: $121.9 billion
- Caribbean banking centers: $148.3
- Taiwan: $153.4 billion
- Brazil: $211.4 billion
- Oil exporting countries: $229.8 billion
- Mutual funds: $300.5 billion
- Commercial banks: $301.8 billion
- State, local and federal retirement funds: $320.9 billion
- Money market mutual funds: $337.7 billion
- United Kingdom: $346.5 billion
- Private pension funds: $504.7 billion
- State and local governments: $506.1 billion
- Japan: $912.4 billion
- U.S. households: $959.4 billion
- China: $1.16 trillion
- The U.S. Treasury: $1.63 trillion
- Social Security trust fund: $2.67 trillion
۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه
مقایسه ایمنی ماشین در ایران و امریکا
حالا به این تصاویر یک تصادف در ایران نگاه کنید که در آن دو اتومبیل که ظاهرا یکی ساخت داخل (پراید) و دیگری یک بنز است تصادف کرده اند. سوال این است که چرا ماشین ساخت وطنی به طور کامل دفرمه شده ؟ چرا سقف ماشین کاملا از بدنه جدا شده اند؟ چرا بدنه این ماشین ها تا این حد ضعیف درست شده است که در تصادف به طور کلی از هم می پاشد؟ توجه کنید که کابین ماشین خارجی به نظر سالم مانده است.... استانداردهای ایمنی ما کجایند و تا کی باید بهای چنین استاندارهای ضعیفی را با جان خود بدهیم؟
۱۳۹۰ تیر ۲۱, سهشنبه
صندوق مسخره توسعه ملی
۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه
"توصیه پرفسور چینی در زمان ایجاد سکته" چرت و پرت است.
واقعا جای تاسف است که با وجود این همه منابع معتبر و علمی، انرژی صرف این می شود که ایمیل های چرت و پرت ترجمه شود و به عنوان علمی در اختیار مردم ساده دلی قرار گیرد که ممکن است به توصیه عمل کنند و باعث مرگ عزیزانشان شوند. این سایت که کار یک نورولوژیست است کل ادعاهای "پروفسور چینی!" را رد می کند و مسخره می خواند. این هم سایت موسسه ملی سکته و اختلالات عصبی امریکا است که کارهایی را که در هنگام سکته مغزی باید انجام شود آموزش می دهد. این موسسه زیرمجموعه ای از موسسه ملی سلامت امریکاست که موسسه بسیار با اعتباری است. این هم ویدئوی هشت دقیقه ای که همین موسسه تهیه کرده است که نگاه کردنش برای همه ما لازم است.
پ.ن. خانم فرزانه احمدی لطف کردن و سایت نورولوژیست رو ترجمه کردن و گذاشتن توی این وب سایت. یک نگاهی بندازین. برای من که مفید بود. خیلی ممنون. اگه کسی فرصت کنه و اون یکی از منابع معتبر ذکر شده در این زمینه رو ترجمه کنه می تونیم این ترجمه رو اینجا بگذاریم یا حتی به روزنامه ای داخلی برای انتشار بدیم. سپاس.
۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه
هالیود و نگاه به شرق
۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه
موانع سیاسی توسعه و رشد اقتصادی
جامعه سیاسی ایران هم از این قاعده عمومی تضاد منافع سیاست گذار و اقتصاد مستثنی نیست. موانع سیاسی توسعه اقتصادی در ایران هم، اخیرا و به شدت رشد کرده اند. وضعیت دولت به این ترتیبی که هست خود مانع عمده ای برای رشد اقتصادی است. فقط کافی است که نحوه تصمیم گیری درباره ادغام وزارتخانه ها دقت کنیم. ظن آن است که ادغامها به صورتی انتخاب شدند که وزرای خاصی از کابینه حذف شوند. یا تحریمهای اخیر که واقعا برای اقتصاد مضر بوده اند و انکار آن واقعیت را مخدوش نمی کند. یا مثلا سفر ایرانیان به امریکا را در نظر بگیرید. اینکه کنسولی در ایران موجود نیست که بتواند به ایرانیان ویزار بدهد خود هزینه ویزا گرفتن برای هر ایرانی را چیزی در حدود 1500 دلار افزایش می دهد. پولی که عمدتا به جیب کشورهایی می رود که چندان عاشق ایران هم نیستند. در اینجا بحث ارتباط هم نیست. بحث این است که شهروندان ایران هزینه ذهنی و اقتصادی می پردازند که هیچ ضرورتی ندارد. و هزاران مثال دیگر. به صورت خلاصه اینکه اقتصاد ایران با موانع متعدد سیاسی روبروست. برای کاهش هزینه های اقتصادی، گام اول بحث درباره ارتباط بین این دوست.
۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه
استدلال سلاحی برای غلبه است یا راهی برای فهم حقیقت
۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه
استراوس خان و فرض های اولیه اقتصادی
اگر چنین چیزی درست است، در آن صورت انتظار می رود که اقتصاددانی که خودش در همه عمر با توجه به این اصول نام می خورده و علم اقتصاد می آموخته است هم عقلایی و هم در جهت منافع فردی خود رفتار کند. که این مسئله ما را می رساند به قضیه استراس خان که رئیس صندوق بین المللی پول بود و کاندیدای جدی ریاست جمهوری آینده فرانسه. استراس خان، همان طور که احتمالا می دانید، در ماه گذشته و به دنبال اقدام به تجاوز به خدمتکاری افریقایی در هتلی در نیویورک دستگیر شد. سوال این است که با توجه به آنچه که استراس خان بدست آورده و آنچه از دست داده، کجای کار این اقتصاد دان عقلایی بود و کجای کار این فرد حداکثر کردن منافع شخصی؟
پ. ن. البته من جوابی برای این سوال خودم دارم که خیلی از آن راضی نیستم. برای همین آن جواب را اینجا نمی نویسم.
۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه
چرا تورم در چین و هند بالاتر از امریکاست؟
۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه
آمارهای من درآوردی در ایران
من معنی جمله "سن روسپی گری در ایران... به 12 تا 18 سال رسیده است . " را نمی فهمم. 12 تا 18 سال نمی تواند سن متوسط روسپی گری باشد، چون متوسط یک عدد است و نه رنج عددی. نمی تواند مد یا میانه هم باشد. نمی تواند حداقل یا حداکثر سن روسپی گری هم باشد که حتما روسپی بالای 18 سال در تهران پیدا می شود. پس این عدد چیست؟
جمله دیگر ایشان هم ایراد اساسی دارد. ایرادش این است که جمله اش (به احتمال بسیار بسیار زیاد) از هیچ مطالعه ای که بر اساس آمار باشد بیرون نیامده و به همین دلیل نمی تواند علمی باشد. برای اینکه این جمله علمی باشد، حداقل کار یک رگرسیون بین سن روسپیگری و انواع متغیر مورد ذکر ایشان لازم است. بعید می دانم چنین کاری کرده باشند. دلیلش این است که گر چه آمار(هر چند ناقص) برای افزایش طلاق، اعتیاد ،بیکاری.. وجود دارد، آماری درباره تنوع طلبی مرد ها ،عدم امکان ازدواج موجود نیست. (گر چه پروکسی گرفتن ممکن است اما کار آسانی نیست.) دوم آنکه مگرتنوع طلبی مرد ها چیز جدیدی است یا تغییر عجیبی در این تنوع طلبی مرد ها رخ داده است که تغییر در روسپی گری را توضیح دهد؟
رگرسیون به تنهایی هم کافی نیست. شما باید توضیج دهید که چرا این رابطه معقول است....
مشکلی در فضای اینترنت و مطبوعات ایران وجود دارد و آن اینکه به دلیل دیوار بی اعتمادی به آمار های دولتی، آمار های منفی به راحتی قابل باور شده اند (درست بر عکس آنچه دولت می خواهد)، آمارهای مثبت هم به این دید نگریده میشوند که آمار دولتی اند (درست بر عکس آنچه دولت می خواهد). همین مسئله آمار را در ایران بی استفاده کرده است. اگر آمار از دست سیاست بازان خارج شود همه ما نفع خواهیم کرد.
۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه
تغییرات عمده در بازار گاز طبیعی
بازیگران بزرگ دیگر بازار گاز هم در حال توسعه نفوذ خود در این بازارند. به عنوان مثال، قطر تولید خود در سال گذشته را بیش از سی درصد افزایش داده است. تولید گاز قطر همانطور که می دانید البته منحصر به تولید در حوزه گازی مشترک بین ایران و قطر است.
در طرف تقاضای گاز طبیعی هم اتفاقات عمده ای در حال رخ دادن است. رقبای گاز در حال از میدان به در رفتنند. ذغال سنگ به عنوان انرژی بسیار کثیف و ضد محیط زیست در نظر گرفته می شود و انرژی هسته ای هم، به ویژه بعد از اتفاقات ژاپن، با معضل جدی ایمنی مواجه است. انرژی های نو هم در آغاز راهند و از نظر اقتصادی رقیب جدی با گاز تلقی نمی شوند. نفت هم با محدودیتهای جدی در تولید مواجه است. به نظر می رسد که گاز تنها منبع انرژی است که امکان گسترش زیاد و اقتصادی را دارد.
۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سهشنبه
بن بست امید
تنها
در انتهای کوچه بن بست
ایستاده ام رو به دیوار به حیرت
پشت سر آزادی
پشت سر گرمی و سرگرمی است
من ولی در پی آن فکر پریشانم
سایه نیمرخ وحشی آن سرو بلند
انحنای تن مست شبهش در ذهنم
آن نشانی که به من داد همین جاها بود
این خیابان، کوچه ، شهر
و پلاک سیصد
آخرین نمره این کوچه بن بست ولی
عدد یکصد و ده
شوخی تلخ مرا
ته این کوچه کشاند
پشت دیوار کسیست که به من می خندد.
شعر رو برای دوستم زهرا نوشتم.
۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه
سیاست و اقتصاد در خاور میانه
نکته سیاسی اینه که در خاور میانه، تقریبا هر کسی یا هر جناحی می خواد که صاحب شما باشه. صاحب فکر و اندیشه و راه و طریق و مرام و سیاست و ... و اگه نتونه صاحب شما باشه سعی می کنه شما رو نابود کنه. فحش می شنوی زندان می ری کافر می شی .....این قضیه قابل تعمیم به ایران هم هست البته..
نکته اقتصادی اینه که تقریبا تمام سرمایه گذارهای خارجی و داخلی در کشوری مثل مصر در حالت انتظارند. ریسک سیاسی در این کشورها باعث افزایش ریسک اقتصادی شده. یک مزیت سرمایه گذار در کشورهای غربی اینه که معمولا این سرمایه گذارها فقط باید به فکر ریسک اقتصادی باشن. در بعضی کشورهای در حال توسعه ریسک سیاسی کسب و کار معمولا از ریسک اقتصادی بزرگتره. همین مساله یکی از مهمترین موانع رشد و ایجاد اشتغال در این کشورهاست.
۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه
هزاران میلیارد تومان رانت ناشی از ارز دونرخی
با توجه به اینکه حدس من این است که دولت دهها میلیارد دلار در طول یک سال به بازار تزریق می کند، رانت ناشی از تفاوت قیمت ارز به صورت بالقوه هزاران میلیارد تومان میشود. چنین رانتی هم از عدالت به دور است و هم خلاف عقل است.
۱۳۹۰ خرداد ۳, سهشنبه
یونان در آستانه ورشکستگی
ورشکستگی یونان تاثیر شدیدی بر تراز حساب بانک مرکزی اروپا هم خواهد داشت. بانک مرکزی اروپا حدود 50 میلیارد یورو از اوراق قرضه یونان را در اختیار دارد. با ورشکستگی یونان، بانک مرکزی اروپا زیان خواهد کرد و حداقل برای من روشن نیست که این بانک چگونه این ضرر را می تواند جبران کند.
بعد از ورشکستگی در این باره بیشتر خواهم نوشت.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه
"ایرانی خارج از کشور" یعنی چه؟
چند نکته:
یکم: من و خانواده ام یارانه نقدی نمی گیریم (برای ثبت در رکورد) اما من ایرانیانی در اینجا می شناسم که یارانه می گیرند، مثلا دانشجویی که امسال به اینجا آمده و زمان ثبت نام برای یارانه ها در ایران یوده است.
دوم: همین خبر ساده نشان دهنده این است که تا چه حد همه ما، شامل سیاستمداران و دولتیها، در گفتارمان بی دقتیم. به عنوان مثال قبل از اینکه هر عبارتی که شامل ایرانی خارج از کشور است بگوییم، آیا فکر می کنیم که معنی حقوقی " ایرانی خارج از کشور" چیست؟ مثلا اگر کسی به سفر 10 روزه تفریحی به ترکیه می رود یا به زیارت در مکه می رود ایرانی خارج از کشور محسوب می شود؟ اگر کسی برای 3 ماه برای کار برود چه؟ برای 4 سال برای درس خواندن برود چه؟ برای همیشه برود ولی پاسپورتش فقط ایرانی باشد چه؟ پاسپورت خارجی هم داشته باشد چه؟ اگر به خارج برود ولی خانه در ایران داشته باشد چه؟ .....مسئله این است که تعریف حقوقی در این باره وجود ندارد.
سوم: به چه اعتباری، رئیس مجلس (یا آن دولتی) می گوید که "ایرانیان خارج از کشور" نباید یارانه بگیرند؟ سوال می کنم چون جوابش را نمی دانم. اگر به مسئله کمی فکر کنیم می بینیم که مسئله کمی عمیقتر از آن است که به نظر می رسد. آیا از نظر حقوقی می توان کسانی را که در خارج زندگی می کنند از مزایایی که ایرانی داخل کشور دارد محروم کرد؟ عواقب این کار چیست؟ (به عنوان مثال و از نظر اقتصادی، اگر کسی فرصت کار در خارج را داشته باشد و در ایران بیکار باشد، ممکن است پرداخت یارانه باعث شود که از خیر کار کردن در خارج از کشور بگذرد....)
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سهشنبه
سیستم ورشکسته بازنشستگی در ایران
نکته اصلی: سیستم بازنشستگی در ایران سیستم پایداری نیست. این سیستم برای سالهایی طراحی شده است (البته بهتر است بگوییم وصله پینه شده است) که رشد جمعیت در ایران بالا و درآمد نفت و بودجه دولت در حال رشد بوده است. یکی از رایجترین سیاستهای مردم پسند (پوپولیستی) و در عین حال غیر مسئولانه در ایران، آنچنانکه تاریخ اخیر اقتصادی نشان می دهد امتیازدهی در زمینه سن بازنشستگی، میزان حقوق بازنشستگان و از این قبیل است. در ایران، بازنشستگی در سن حدود چهل سالگی هم ممکن است. کافی است که شما زنی باشید که در حدود سن 15 سالگی به استخدام دولت درآمده اید. 25 سال کار و شما بازنشسته می شوید که می شود سنی در حدود چهل سال. چنین سیستمی را در نظر بگیرید و حال تصور کنید که بوم و پیک جمعیت ایران به زودی به سن بازنشستگی خواهد رسید، بودجه فزاینده دولت آن شیب تند گذشته را نخواهد داشت و با هر محاسبه ای متوسط عمر در ایران هم افزایش خواهد یافت. این سیستم نمی تواند پایدار باشد. نکته مهمتر این است که نه مجلس و نه دولت در ایران انگیزه کافی در برخورد با این بحران را ندارند. به نظر من بحث درباره این بحران، قبل از اینکه بحران عمیق و غیر قابل کنترل شود بایستی از همین الان شروع شود.
پ. ن. چون بلاگ اسپات فیلتر است، هر پست این وبلاگ، برای خوانندگان داخل ایران عینا در بلاگفا کپی خواهد شد.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه
جمعیت جهان در 2100
بطور متوسط تصمیم بگیرن که نصف بچه کمتر از پیش بینی سازمان ملل داشته باشن جمعیت جهان 6.2 میلیارد خواهد بود. جهانی با 15.8 میلیارد جمعیت کاملا متفاوت از جهانی با 6.2 میلیارد جمعیت خواهد بود.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه
بانکهای مرکزی جهان دنباله رو فدرال رزرو
در بازار پولی جهان، این فدرال رزرو است که نقش رهبری را به عهده دارد. به نمودار زیر که نرخ بهره هدف بین بانکی تعیین شده توسط بانهکهای مرکزی عمده جهان است توجه کنید:
به وضوح می توان مشاهده کرد که بانکهای مرکزی مختلف جهان پیرو تغییرات نرخ بهره پایه در امریکا، نرخ بهره خود را تغییر می دهند. یک دلیل پیروی از فدرال رزرو این است که کشورهای دیگر می خواهند از ورود سرمایه داغ جلوگیری کنند که هنگامی رخ خواهد داد که نرخ بهره در آن کشور بیشتر از نرخ بهره در جهان خارج است و یا از خروج سرمایه در هنگامی جلوگیری کنند که نرخ بهره در کشورشان کمتر از نرخ بهره در کشورهای دیگر است.
وقتی همه بانکهای مرکزی اقتصادهای مهم از فدرال رزرو پیروی می کنند کار بر بانک های مرکزی که نمی خواهند دنباله رو باشند سخت تر می شود. اقتصاد چنین کشورهای، در صورتی که نخواهند از سیاست پولی که بقیه دنبال می کنند پیروی کنند، به ناچار باید از ورود و خروج سرمایه جلو گیری کنند که امری به غایت مشکل است. جلوگیری نسبی از ورود و خروج سرمایه هم باعث مشکلات گوناگون اقتصادی خواهد شد. البته شرط پیروی از سیاست پولی غالب در جهان هم کنترل تورم است. نمی توان تورم 20 درصد داشت و نرخ بهره را مانند امریکا صفر کرد.
باز کردن بیشتر این مسئله نیاز به زمان و انرژی بیشتری دارد که احتمالا در آینده به آن بیشتر خواهم پرداخت.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سهشنبه
آزادی اقتصادی در تنگنا
در ایران ما، گر چه مردم به مراتب نسبت به سیستمهای کمونیستی آزادی اقتصادی بیشتری دارند، اما وضعیت با آنچه که باید باشد فاصله بسیار دارد. مقصر اصلی هم، بیش از هر چیز دیگری، خرده دیکتاتورها هستند. اگر فقط به تیتر روزنامه های امروز نگاه کنید چند نمونه از این خرده دیکتاتورها را پیدا می کنید. مثلا در یکی از تیترهای روزنامه ایران "رئیس اتحادیه مشاوران املاک کشور" گفته است که ": قراردادهای اجاره مسکن 2 ساله شد" یا در تیتر دیگری این مطلب را می خوانید:"معاونت سینمایی قرار داد یک میلیاردی آقای بازیگر را لغو کرد" یکی به این آقایان بگوید که شما به چه حقی در نحوه قرارداد بستن بین دو فرد دخالت می کنید؟ به شما چه ربطی دارد اگر من و فرد دیگر قرارداد یک ماهه اجاره ببندیم یا یک ساله؟ به شما چه ربطی دارد اگر بازیگری قراردادی قراردادی یک میلیادری می بندد؟ اگر مبلغ قراردادشان 999 میلیون تومان بود باز هم دخالت می کردید؟ اگر 900 میلیون تومان بود چه؟ اگر 100 میلیون تومان بود چه؟ کدام قانون به شما اجازه داده است که یک قرارداد را به صرف اینکه شما تشخیص می دهید که رقم آن بالاست فسخ کنید؟ اگر چنین قانونی هم بود آن قانون هم البته خلاف آزادی های فردی و اقتصادی بود.
تهدید و تحدید آزادی اقتصادی به این دو رقم محدود نمی شود. وزارت بازرگانی که قیمت تعیین می کند آزادی اقتصادی را محدود می کند، اصنافی که هزار شرط بر سر راه آغاز به کار یک کاسب کار می گذارند آزادی اقتصادی را محدود می کنند، دولتی که نرخ بهره تعیین می کند آزادی اقتصادی را کم می کند....
مانده تا زمانی که مفهوم آزادی را بفهمیم. مانده تا ارتباط آزادی اقتصادی و میزان اشتغال را بفهمیم. البته این مشکل دیروز و امروز نیست، در همیشه تاریخمان دولتیهای مداخله گر داشته ایم. قدم اول البته در کسب آزادی اقتصادی فهم این آزادی است.
۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه
لطیفه ای در رابطه با تجارت آزاد
دلیلش این است که استکاتلندیها فرض می کنند که اسکاتلندی که به انگلستان برود باید واقعا احمق باشد. همین هوش متوسط در اسکاتلند را افزایش خواهد داد. فرض دوم این است که حتی این اسکاتلندی احمق هوشی بیشتر از هوش متوسط انگلیسی ها دارد که باعث افزایش هوش در انگلستان می شود.
برون سپاری (یا همان outsourcing) هم به همین ترتیب می تواند به دو کشور کمک کند. دلیل اینکه مثلا دیگر در امریکا پیراهن تولید نمی شود این است که تولید پیراهن در امریکا با سطح دستمزدهای موجود در اینجا اصلا صرف نمی کند. (تولید پیراهن می شود آن فرد احمق اسکاتلندی) اما همین تولید پیراهن، اگر به ویتنام برود، حقوق بسیار بهتری به کارگری می پردازد که مجبور بوده در مزرعه ای کوچک در ویتنام شلغم بکارد. آن شلغم کاری می شود متوسط هوش در انگلستان. با خروج صنعت تولید پیراهن از امریکا و رفتن آن به ویتنام، هم بهره وری (و در نهایت مزد) در امریکا زیاد می شود و هم بهره وری و مزد در ویتنام افزایش خواهد یافت.
برون سپاری البته محدود به امریکا و اروپا نمی شود. حتی چین هم مشغول برون سپاری بسیاری از صنایع خود است، که البته برنامه ریزی نشده اما به خاطر ماهیت بازار به هر حال مشاهده می شود. برون سپاری در ایران هم هست که به جای مبارزه بیهوده با آن، باید آن را پذیرفت و از مزایای این جهانی شدن حداکثر استفاده را برد.
۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه
صفرهای نامیمون پولی
توصیه من به بانک مرکزی این است که انرژی خود را صرف مسائل کم اهمیت نکند. اگر می خواهید که صفرها را حذف کنید بکنید ولی انرژی بیش از حد بر روی آن نگذارید. بهتر است انرژی تان را صرف کنترل تورم کنید که بانک مرکزی وظیفه ای جز این نباید داشته باشد.
۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه
یورو باز هم در خطر
ترکیبی از سیاستهای بانک مرکزی اروپا و سیستم انگیزشی که نحوه استقراض کشورهای اروپایی را شکلی داده است که استقراض بیشتر و تقلب در اعلام اعداد و ارقام (مانند آن چیزی که در یونان دیدیم) را تشویق می کند آینده یورو را در معرض خطر جدی قرار داده است.
۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه
قیمت نفت
نکته دوم: مفهومی در ادبیات (عوامانه) اقتصادی ایران وجود دارد به اسم قیمت واقعی نفت. چیزی به اسم قیمت واقعی نفت وجود خارجی ندارد.
نکته سوم: قیمت نفت به بالاترین میزان خود در طی دو سال اخیر رسیده است. یکی از دلایل این افزایش قیمت جریانات لیبی و دلیل دیگر افزایش تقاضا در سراسر جهان است. تغییرات قیمت نفت در کوتاه مدت بستگی به چگونگی ادامه جنگ داخلی لیبی دارد. اگر قذافی سقوط کند قیمت نفت (در کوتاه مدت) کمی آرام خواهد گرفت.
نکته چهارم: تحولات بلندمدت تر نفت به عرضه و تقاضا در درازمدت بستگی خواهد داشت. فعلا تقاضا برای نفت با سرعت بیشتری از عرضه شیفت می کند. همین باعث می شود که قیمت نفت بالا باشد. در قسمت عرضه نیز اتفاقاتی در حال رخ دادن است. مثلا تولید نفت در امریکا، به دلیل سرمایه گذاری شرکت های نفتی بر روی تکنولوژی های جدید در دو سال اخیر افزایش یافته است و لذا واردات نفت امریکا هم کاهش پیدا کرده است. سرمایه گذاری بر روی تکنولوژی های جدید هم به شدت در حال افزایش است. در امریکا حرف از جایگزین کردن گاز طبیعی به جای نفت برای کامیون های سنگین است که به طرح پیکنز معروف شده است. اگر چنین اتقاقی بیفتد مصرف نفت امریکا دو و نیم میلیون بشکه کاهش خواهد یافت. ماشین های جدیدی هم که ساخته می شوند مصرف کمتری نسبت به گذشته دارند. سرمایه گذاری بر روی تکنولوژی هایی مثل بایو فیول (اتانول) و ... هم ادامه دارد. اگر کشورهای غیرنفتی خوش شانسی بیاورند (و کشورهای نفتی بدشانس باشند) یکی از این تکنولوژی ها شانس جایگزینی نفت را خواهد یافت که در آن صورت تقاضا برای نفت را کاهش خواهد داد و افزایش قیمت نفت متوقف خواهد شد. البته شاید...
۱۳۹۰ فروردین ۹, سهشنبه
هزینه روانی زمان مسافرت
پ.ن. شنیده ام که بلاگر در ایران فیل تر شده است. بنابراین تا اطلاع ثانوی، هر پستی که در اینجا بنویسم بلافاصله در http://eghtesadaneh.wordpress.com
هم کپی خواهم کرد که سایتی با نام اقتصادانه در وردپرس است. امیدوارم این یکی فیل تر نشود.
مردی که سنگاپور را ساخت.
لی 88 ساله است. می گوید که درباره هیچ مردی، قبل از اینکه در تابوتش را ببندی قضاوت نکن، زیرا ممکن است که در لحظه آخر کار احمقانه ای بکند.
۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه
نویسندگی و ایجاد ارزش
مشکل فقط وبلاگ نویسان نیستند، روزنامه ها و مجلات ما هم پر است از مطالبی که ارزشی ایجاد نمی کنند. متاسفانه کمتر مطالب فارسی پیدا می شود که با خواندن آنها ارزش اجتماعی و فردی واقعی ایجاد کند. نه اینکه نیست، به اندازه کافی نیست. و در این میان آنچه ضرر میکند زبان فارسی است که غنای آن به گستردگی نوشته های ارزشمند بستگی دارد.
پ.ن. این مطلب دکتر طبیبیان را بخوانید. خلاصه مطالب کتابی است که خواندن آن وقت هدر دادن نیست.
۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه
کتاب انجیل توماس جفرسون
۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه
آمار یا آرزو
چرا من نمی توانم این آمار را باور کنم؟ دلیلش این است که این آمار با هیچ آمار دیگری نمی خواند. مثلا آمار نرخ بیکاری در ایران، که توسط مرکز آمار اعلام می شود افزایش پیدا کرده است و نه کاهش. یا اینکه اگر این آمار را با جمعیت فعال ایران که حدود 24 میلیون است مقایسه کنید می بینید که این آمار به هیچ وجه نمی تواند درست باشد. اضافه کردن 4.1 میلیون نفر به بازار کار ایران در طی دو سال، علاوه بر اتخاذ سیاستهای درست و خوش شانسی، نیاز به معجزه هم دارد. سوال دیگر این است که با چنین افزایش اشتغالی، چرا نرخ رشد اقتصادی ایران چنین پائین است؟ خلاصه اینکه این آمار اشتغال به هیچ آمار دیگر اقتصادی موجود نمی خواند.
۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه
ریشه مشکل برق در ژاپن به قرن پیش برمی گردد
۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه
چرا امریکانیروگاههای هسته ای جدید نمی سازد؟
پ.ن. کدام مغز الاغ خورده ای طرح ساخت استاکس نت به مغزش خطور کرد؟ این احمق تصور آن را هم می کرده که با این کار ممکن است حادثه ای مثل چرنویل به وجود بیاورد؟ یا اینکه فکر کرده که استاکس نت را درست می کنیم و به آنها خبر می دهیم که دستگاههایتان آلوده است، آنها هم کار را متوقف می کنند؟؟!
۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سهشنبه
تحقیق بر روی فجایع طبیعی
چیزی که ذهن من رو یه کم مشغول کرده تاثیر بحران اخیر بر روی بازار انرژی هستش. به دلیل اینکه ذهنیت راجع به ریسک انرژی هسته ای کاملا تغییر کرده، احتمالا فشار بر بازار گاز طبیعی بسیار بالا خواهد رفت که برندگانی مثل روسیه (یا ایران؟) خواهد داشت و بازندگانی مثل شرکتهای جی ای. مطمئن نیستم که این تاثیر تا به چه حد و تا کی خواهد بود.
۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه
بزرگترین درس زلزله ژاپن: فرهنگ ژاپنی ها
از نظر من، آمادگی ژاپنی ها و خطرات انرژی هسته ای از درس های درجه دومی است که می توان از زلزله اخیر گرفت. درس درجه اول از نگاه به رفتار ژاپنی ها در مواجهه با زلزله اخیر به دست می آید. آن چیزی که در بعد از زلزله ژاپن مفقود است بی نظمی است. یک مغازه مورد هجوم مردمی که قطعا نیازمندند قرار نگرفته است. مردم را در مقابل صف مغازه ها می بینید که منتظر خرید آب یا غذای بچه اند(مانند اینجا و اینجا)، اما اینکه عده ای بروند و دزدی کنند را نمی بینید. برای سوار شدن بر روی قایق برای نجات هم صف می بندند، هجوم نمی بینید. .... همه جا نظم، همه جا رفتار متمدنانه. چنین رفتاری آسان به دست نیامده است، ترکیبی از آموزش و فرهنگ درست است. چنین فرهنگی، مواجهه با زلزله را آسانتر و چه بسا باعث نجات جانها می شود.
منظور من از این نوشته گوشه اشاره زدن به وضع ایران نیست. اگر آمادگی و نظم و فرهنگ ژاپن را بسیار عالی و آمادگی و نظم در هائیتی را بسیار ضعیف فرض کنیم، نظم و فرهنگ و آمادگی در مقابل فواجع در ایران در بین این دو قرار می گیرد. بدترین در دنیا نیست اما با بهترین هم فاصله زیادی دارد. البته فاصله ما با بهترین به سادگی پر نخواهد شد.
پ. ن. مشکل نقطه حل شد. ممنون از راهنمایی دوست ناشناس.
۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه
دلیل تقویت ین ژاپن بعد از زلزله
۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه
حذف کنکور سراسری پیش زمینه فساد در پذیرش دانشگاهها
درست است که در امریکا هم کنکور سراسری وجود ندارد। ولی مکانیزمهایی موجود است که مقایسه عادلانه دانش آموزان با یکدیگر را ممکن می کند। مثلا آزمون اس ای تی برای مقایسه قابلیتهای همه دانش آموزان طراحی شده است که قسمتی از (البته نه تمام) پرونده داوطلب ورود به یک دانشگاه است। آزمونهای بسیار دیگری هم موجودند। مثلا، والدین و مدرسه می د انند که یک دانش آموز، حتی در مقطع ابتدایی، در مقایسه با دانش آموزان داخل ایالت و در مقایسه با دانش آموزان کل امریکا چگونه عملکردی دارد। دلیلش هم آزمونهای استاندارد و اداپتیوی است که از همه دانش آموزان گرفته می شود و در عمل مقایسه عملکرد یک دانش آموز با همه دیگر دانش آموزان ممکن می گردد। آزمونهایی که شباهت زیادی به کنکور دارند।
۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سهشنبه
فرهنگ فساد و قانون شکنی
۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه
تفاوت قیمت نفت برنت و وست تگزاس اینترمدی ایت
دیکتاتورها در تئوری، دیکتاتورها در عمل
این جمله از قذافی است। و این جمله ای از کتاب سبز اوست که مردم لیبی مجبورند در مدرسه و دانشگاه آن را بخوانند و حتی موسسه ای در لیبی به نام موسسه تحقیقات کتاب سبز وجود دارد।
با دوستی درباره این کتاب حرف می زدم می گفت که اگر قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی را هم می خواندی همین حس به شما دست می داد که خواندن این جمله به شما می دهد। در تئوری، قانون اساسی شوروی قانونی متمدنانه به نظر می رسید। در عمل است که فضا رنگ دیگری می گیرد।
پ।ن। خود جمله قذافی معنی خیلی واضحی ندارد।