۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

ایران یکی از بازندگان بالا رفتن قیمت مواد غذائی

درباره علل تغییر قیمت مواد غذائی در اینجا مطلبی نوشته ام . مطلبی که جا مانده بود تاثیر مواد غذائی بر موازنه تجاری ایران است که این نقشه گویای آن است که این موازنه منفی خواهد بود. توجه به این نکته لازم است که کشورهای با رنگ آبی لزوما برندگان اقتصادی بالا رفتن قیمت مواد غذائی نیستند. این نقشه برندگان و بازندگان را فقط از دید موازنه تجاری نشان می دهد.
منبع : بی بی سی که منبع بی بی سی هم بانک جهانی است.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۶, جمعه

مسئله ای به نام انرژی- چند نمودار

در این پست چند نمودار و نقشه وجود دارد که راجع به ذخائر انرژی (نفت و گاز) و منابع تامین کننده نفت امریکا، مصرف نفت در بخش های مختلف اقتصاد امریکا است. برای دیدن بهتر تصاویر بر روی انها کلیک کنید.
ذخائر نفت جهان


ذخایر گازی جهان



بزرگترین صادر کننده نفت به امریکا، کاناداست.


بخش حمل و نقل اصلی ترین بخش مصرف کننده نفت در امریکاست.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

دعوای انتخاباتی در امریکا و مسئله تجارت آزاد

در فرآیند مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری امریکا، همانطور که می دانید رفابت بسیار نزدیکی بین کلینتون و اوباما برای کاندید شدن درجریان است. در این فرآیند، کاندیداها به ایالتهای مختلفی که ترتیبشان از قبل مشخص شده می روند و طلب رای می کنند. در بیشتر مواقع تکلیف کاندیداتوری در همان چند ایالت اول (که با آیوا و نیوهمپشایر شروع می شود) مشخص می شود به این معنی که ایالتهای دیگر تشخیص مردم این ایالتها را دلیلی بر صلاحیت کاندیداها فرض می کنند و قضیه تمام می شود. در انتخابات مقدماتی امسال حزب دمکرات چنین اتفاقی نیافتاده است. رقابت بسیار نزدیکی بین دو کاندیدا وجود دارد و در چنین موقعی هر رای مهم می شود. هر دو کاندیدا برای جلب این آرا بیشتر و بیشتر وعده می دهند و این ماجرا بیش از سه ماه است که ادامه دارد. تا قبل از اینکه کاندیداها به ایالتهای میشیگان، اوهایو و پنسیلوانیا برسند بیشتر وعده های انتخاباتی متمرکز بر خواسته های اکثریت مردم امریکا بود. مسائلی مانند تمام کردن جنگ، گرانی بنزین، و مشکلات بازار مسکن. ویژگی این سه ایالت میشیگان، اوهایو و پنسیلوانیا این است که این ایالتها برای مدتی طولانی مراکز صنعتی امریکا بوده اند. اما با موج اخیر جهانی شدن، بسیاری از کارخانه داران کارخانه های خود را در این ایالتها بسته اند و خط تولید آنها را به چین و مکزیک و کانادا و دیگر کشورها منتقل کرده اند. بسیاری از کارگران این ایالتها که حقوقهای بسیار خوبی از کارخانه داران دریافت می کرده اند شغل خود را از دست داده اند و مجبورند که برای شرکتهایی توزیعی مانند وال مارت که حقوق بسیار پائینتری پرداخت می کنند کار کنند. به عبارتی مردم این ایالتها آسیب دیدگان جریان جهانی شدنند.
ماجرای اقتصادی ما از ایالت اوهایو شروع می شود. در مناظره ای انتخاباتی در این ایالت، اوباما هیلاری کلینتون را متهم کرد که شوهرش پیمان تجارت آزاد امریکای شمالی موسوم به نفتا را امضاء کرده و هیلاری از آن پشتیبانی کرده است. یعنی که ای مردم این ایالت، شغلهایی که شما از دست دادید نتیجه سیاستهای کلینتون ها بوده است. (در پارلمان کانادا جنجالی بر سر این صحبتها پیش آمد و حتی نماینده ای گفت که شما نفتا نمی خواهید ما هم نمی خواهیم. سیاستمدارند دیگر، زر می زنند.) برای چند روزی بحث انتخابات شد بحث تجارت آزاد. در مناظره ای دیگر بین این دو در ان بی سی، در مقابل این سوال که آیا نفتا را منحل خواهید کرد هر دو کاندیدا از پاسخ دادن صریح طفره رفتند و در نهایت هر دو گفتند که دوباره با آن کشورها مذاکره خواهیم کرد. (معنی واقعی جوابشان این بود که نه، منحل نمی کنیم. )
کمی بعد کاشف به عمل آمد که مشاور ارشد اقتصادی اوباما به کانادا رفته و صریحا به کاناداییها گفته که مخالفت اوباما با نفتا صرفا بحث انتخاباتی است و نگران نباشید که او طرفدار تجارت آزاد است. جنجالی به پا شد و کلینتون وستادش هم کلی سروصدا کردند که اوباما دو روست و از کارگران امریکا پشتیبانی نمی کند. تا اینکه چند روز پیش فاش شد که استراتژیست ارشد هیلاری کلینتون، (که شخصی است به نام مارک پن و در حقیقت رئیس ستاد انتخاباتی حاج خانم بود.) به مقامات کلمبیایی درباره چگونگی امضای قراردادی مشابه نفتا مشاوره می داده است. آقا مجبور شد که برای حفظ آبروی کلینتون بلافاصله استعفاء دهد. نه اینکه این دو کاندیدا از رو رفته باشند، نه. هنوز هم در مخالفت با نفتا حرف می زنند. (سیاستمدارند دیگر، زر می زنند.) و نه اینکه اینها تنها باشند. بوش هم در وعده های انتخاباتی خود در سال 2000 وعده داده بود که از صنعت فولاد امریکا پشتیبانی خواهد کرد. (سیاستمدارند دیگر، زر می زنند.) بوش در سال 2002 تعرفه فولاد را بالا برد و قرار بود تعرفه ها تا سال 2005 بالا بماند. اما تحت فشار اروپائی ها و صنایع داخلی مجبور شد تعرفه های جدید را در سال 2003 لغو کند.
دعوای انتخاباتی بر سر نفتا و تجارت آزاد با چین و دیگر کشورها در امریکا دعوا بر سر لحاف ملاست. واقعیت آن است که نه امریکا و نه هیچ کشور توسعه یافته دیگر درهای خود را به روی جهان نخواهد بست. متاسفانه در کشور ما عده ای این حرفهای انتخاباتی را باور کرده اند. برای نمونه به این و این گزارش سایت الف نگاه کنید. این گزارشات برای کشوری که در آن دولتش و روشنفکرانش و بعض اقتصادخوانده هایش تفکرات چپی دارند مانند سم مهلک است. جاهلی که از جهل خود بی خبر است گزارشاتی را دست چین کرده است که نشان دهد امریکا در معرض سقوط است و دلیل آن هم تجارت آزاد است. نه تنها اقتصاد نمی فهمند، سیاست هم نمی فهمند.
واقعیت آن است که کشورهایی مانند کشور عزیز ما که درهای خود را به روی جهانی شدن بسته اند از معایب جهانی شدن در امان نخواهند ماند و از مزایای آن سودی نخواهند برد.

منابع: ویکی پدیا، ان بی سی، الف، و چند منبع اینترنتی دیگر.

۱۳۸۷ فروردین ۳۰, جمعه

اثر گرمایش جهانی بر کشاورزی ایران

شکل فوق تاثیر گرمایش جهانی را بر کشاورزی کشورهای مختلف نشان می دهد. همانگونه که از شکل پیداست کشاورزی ایران از گرمایش جهانی متضرر خواهد شد. البته پیش بینی برای سال 2080 است !

۱۳۸۷ فروردین ۲۲, پنجشنبه

بحران غذا در جهان و اثر آن بر اقتصاد ایران

کسانی که با اقتصاد سروکاری دارند می دانند که جهان با سه بحران عمده روبرو است. بحران بازارهای مالی در امریکا و به تبع آن بحران در بازارهای مالی جهان، بحران انرژی و بحران غذا. هر سه این بحرانها تاثیرات عمیق مستقیم و غیر مستقیمی بر اقتصاد ایران دارند. در نوشته های فارسی، تا آنجا که من مطلعم، کمتر از بحران سوم سخن رفته است. بنابراین من در این نوشته سعی می کنم که کمی راجع به این بحران بنویسم.
قیمت مواد غذایی مانند ذرت ، گندم، جو و سویا در طی دو سه سال اخیر افزایش چشمگیری داشته است. قیمت این مواد دو تا سه برابر شده است و به دلایلی که ذکر خواهم کرد نشانی از کاهش درچشمنداز قیمتها در آینده مشاهده نمی شود. دلایل افزایش قیمت مواد غذایی به این شرحند:
  1. طبقه روبه رشد متوسط در چین: به دلیل افزایش تعداد چینی ها یی که درآمد متوسطی دارند و همزمان با آن افزایش درآمد این طبقه متوسط، تقاضا برای گوشت گاو در چین به شدت در حال افزایش است. افزایش تقاضا برای گوشت گاو خود باعث افزایش تقاضا برای غذای این حیوان می شود که غلات است. توجه به این نکته مفید است که به ازای هر 100 کالری که از گوشت گاو به دست می آید 700 کالری انرژی ( از غلات ) لازم است.
  2. قیمت نفت خام: تولید مواد غذایی انرژی بر است. با افزایش قیمت نفت و گاز، هزینه کاشت و برداشت و کود شیمیایی و حمل و نقل افزایش می یابد.
  3. قیمت نفت خام (مجددأ): افزایش قیمت نفت خام باعث شده است که تولید سوخت جایگزین (اتانول)از ذرت (در امریکا و اروپا) و شکر (در برزیل) به صرفه شوند. در امریکا و در سال گذشته در حدود 7 میلیارد گالن اتانول از ذرت تولید شده است. همین امر تقاضا برای ذرت را افزایش داده است که باعث افزایش قیمت ذرت شده است. بانک جهانی تخمین زده است که نیمی از افزایش تقاضای ذرت در سه سال گذشته در سطح جهان محصول افزایش تقاضا برای تولید سوخت اتانول در امریکا بوده است.
  4. خشکسالی نسبی در بعضی از کشورها مانند استرالیا که دومین تولید کننده گندم است.
تاثیر این افزایش قیمت بر مردم کشورهای مختلف متفاوت است. مردم کشورهای ثروتمند کمتر از این بحران متاثر شده اند. مثلا در امریکا، تنها 16% درآمد حتی دو دهک فقیر خرج مواد غذایی می شود. دهک های ثروتمند ترامریکا درصد بسیار کمتری از درآمدشان را خرج مواد غذایی می کنند. در کشورهای فقیر داستان داستان متفاوتی است.مردم ایران25.3%، مردم اندونزی حدود 50% ، مردم ویتنام 65% و مردم نیجریه 73% درآمد خود را خرج خرید مواد غذایی می کنند. به همین دلیل است که افزایش قیمت مواد غذایی برای مردم این کشورها همچون بلای آسمانی است. شورش های اخیر در مصر و هائیتی یکی از پیامدهای این افزایش قیمت مواد غذایی است. طبق گزارشی از سازمان ملل 33 کشور به دلیل بحران افزایش قیمت مواد غذایی در معرض شورش های اجتماعی قرار دارند. برنامه غذای سازمان ملل هم اخیرا 500 میلیون دلار اضافی برای مقابله با گرسنگی در جهان تقاضا کرده است.
افزایش قیمت مواد غذایی اقتصاد ایران را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. گر چه قیمت نان و بعضی از اقلام خوراکی دیگر به صورت مستقیم تحت تاثیر قرار نگرفته است (دلیل آن هم پرداخت رایانه توسط دولت به این کالاهاست). اما قطعا و به صورت غیر مستقیم باعث افزایش قیمت مواد غذایی خواهد شد که یارانه دریافت نمی کنند. دلیل آن هم این است که قیمت جهانی اقلام کشاورزی دیگر، به غیر از غلات، هم به سه دلیل افزایش یافته اند. اول آنکه کشاورزان کاشت اقلامی مانند ذرت که گرانتر است را جایگزین کاشت این اقلام می کنند و لذا تولید این اقلام به صورت نسبی کاهش می یابد. دوم آنکه در تولید بسیاری از مواد غذایی دیگر مانند گوشت مرغ و گاو از غلات به عنوان مواد اولیه استفاده می شود و لذا قیمت این مواد غذایی هم افزایش می یابد
و سوم آنکه مصرف کنندگان مواد غذایی دیگر را جایگزین این غذاهای گرانتر خواهند کرد. بنابراین تولید این مواد غذایی کاهش خواهد یافت و تقاضا برای آنها افزایش می یابد و لذا قیمت آنها افزایش می یابد. بسیاری از این مواد غذایی قابل تجارتند و لذا افزایش جهانی قیمت این کالاها باعث افزایش قیمت آنها در ایران خواهد شد که در نهایت باعث کاهش رفاه طبقه فقیر و متوسط ایران می شود.
افزایش قیمت مواد غذایی تاثیرات غیرمستقیمی هم بر اقتصاد می گذارد. از جمله آنکه دولت میزان پرداخت یارانه به کالاهای وارداتی کشاورزی را افزایش خواهد داد (کما اینکه دولت همین کار را همین الان هم می کند)که اگر این یارانه از طریق افزایش نقدینگی تامین گردد خود باعث تورم خواهد شد.
قصه دراز است و شب قلندر کوتاه.
منابع: نیویورک تایمز، مجله تایمز، ویکی پدیا، بریتانیکا.

۱۳۸۷ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

گنج پنهان ایران

گزارش زیر از ان بی سی است که راجع نقاشی های بسیار گرانقیمت در زیرزمین موزه هنرهای معاصر است. گزارشگر مدعی است که ارزش این نقاشی ها میلیاردها دلار است! یک راه ایجاد درآمد از این گنجینه ملی شاید ساخت موزه ای به عظمت موزه لوور و نمایش این آثار در آن و جذب توریست و ایجاد درآمد است. هم اشتغال و در آمد ایجاد می کند و هم از این گنجینه ملی، با استفاده از آن درآمد، بهتر نگهداری می شود. فرانسوی ها این کار را می کنند چرا ما نتوانیم؟
یک نکته مرتبط با این موضوع اینکه، ابوظبی اخیرا قراردادی به مبلغ 1.3 میلیارد دلار با موزه لوور فرانسه بسته است که بر طبق آن موزه لوور شعبه ای در ابوظبی خواهد ساخت. این موزه که بوسیله یکی از هنرمندان فرانسوی ساخته می شود به مدت 30 سال آثار هنری از موزه لوور و دیگر موزه های فرانسوی را نمایش خواهد داد. یکی از اهداف احداث این موزه جذب توریست است.


۱۳۸۷ فروردین ۱۹, دوشنبه

کشاورز ایرانی : جامعه ای بی صدا


کسانی که با سیستم سیاسی امریکا آشنا هستند می دانند که کشاورزان امریکایی دارای لابی قدرتمندی در امریکا هستند. به همین دلیل است که کشاورزان در امریکا از دولت یارانه می گیرند. کنگره امریکا همین سال گذشته لایحه کشاورزی را تصویب کرد که بر اساس آن دولت به کشاورزان در 5 سال آینده 288 میلیارد دلار یارانه پرداخت خواهد کرد. اینکه این یارانه باید به کشاورز پرداخت شود یا خیر بحث جداگانه ای است.
کشاورز ایرانی اما، جامعه ای بی صداست. دولت و مجلس در ایران عملا نماینده طبقه متوسط شهری و کارمندان است. حتی وزارت کشاورزی در ایران بیشتر نماینده همین طبقه متوسط شهری و کارمندان است تا کشاورزان. آیا شنیده اید که وزیر کشاورزی از گران شدن کالاهای کشاورزی دفاع کند؟ خیر. آیا شنیده اید که وزیر کشاورزی بر علیه موانع صادرات آزاد محصولات کشاورزی صحبت کند؟ خیر. آیا شنیده اید که وزیر کشاورزی به دولت اعتراض کند که قیمت پرداختی دولت به کالاهای کشاورزی مانند گندم زیر قیمت جهانی است؟ خیر. نه اینکه دولت به هیچ کشاورزی کمک نمی کند، تصویر بالا گویاست که دولت ایران به بعض کشاورزان کمک هم می کند.! (تصویر از الف)
یک نوع حمایت دولت از کشاورزان که تقریبا در کشورهای صنعتی و امریکای لاتین مرسوم است حمایت دولت از کشاورزان بعد از حوادث طبیعی است. یکی از دلایل حمایت آن است که حوادث طبیعی باعث ایجاد فقر موقت می شود که اگر از کشاورز حمایت نشود این فقر موقت به فقر دائم تبدیل می گردد. سرمای شدید سال گذشته در ایران یکی از این بلایای طبیعی است که باعث سوخته شدن بسیاری از باغات کشاورزی شده است. (تا آنجا که من می دانم تمام باغات انار کاشان ،که شهر من است، سوخته اند. مطمئنا در شهر های دیگر هم کشاورزان به همین بلا دچار شده اند.) لازم است دولت به کشاورزان آسیب دیده از سرمای سال گذشته به صورت سخاوتمندانه کمک کند. و گر نه صنعت محصولات باغی در کشور در معرض نابودی قرار می گیرد.

۱۳۸۷ فروردین ۱۵, پنجشنبه

بودجه دولت امریکا صرف چه چیزی می شود؟

دولت فدرال و دولتهای ایالتی امریکا در سال 2007 در حدود 4100 میلیارد دلار پول خرج کرده اند. در این پست میخواهیم ببینیم که این پول خرج چه اقلامی می شود. توجه کنید که اولا هدف ما مقایسه میزان مخارج دولت در قسمتهای مختلف اقتصاد است و ثانیا ارقام واقعی مخارج ارقام نجومی هستند که دنبال کردن معنی آنها سخت است. بنابراین اجازه بدهید از مثالی استفاده کنیم که مقایسه را آسان تر کند:
فرض کنید که دولت امریکا (فدرال و ایالتها) خانواده ای است با درآمد 52000 دلار در سال، یا به عبارت دیگر با درآمد هفته ای 1000 دلار. (میانه درآمد یک خانواده در امریکا در همین حدود است.) سوال این است که این خانواده با این هفته ای 1000 دلار چه می کند؟
جواب:
مخارج هفتگی:
  • بیمه های مختلف درآمد(بزرگترین قلم این مخارج): 220 دلار از درآمد هفتگی. که این قلم شامل این زیر مخارج می شود:
    • بیمه بازنشستگی: 115 دلار (Social Security)
    • رفاه اجتماعی: 46 دلار (کمک به مستمندان)
    • مخارج ناتوانان: 35 دلار
    • بیمه بیکاری 7 دلار
  • امنیت: 200 دلار که شامل این زیر مخارج می شود:
    • وزارت دفاع : 132 دلار
    • مخارج پلیس: 27 دلار
    • زندان: 18 دلار
    • دادگاه: 12 دلار
    • آتش نشانی: 8 دلار
  • آموزش و پرورش و تحصیلات: 158 دلار شامل این زیر مخارج می شود:
    • آموزش ابتدائی تا متوسطه: 117 دلار
    • آموزش عالی: 28 دلار
    • کتابخانه: 2 دلار
  • مخارج راندن خود دولت: 143 دلار شامل:
    • پرداخت سود بدهی های دولت: 90 دلار
    • حقوق کارمندان بخش اجرائی و قانونگذاری: 21 دلار
    • هزینه جمع آوری مالیات: 11 دلار
  • 79 دلار باقی می ماند که خرج این اقلام می شود:
    • بزرگراهها:25 دلار
    • کشاورزی 8 دلار
    • حمل و نقل هوائی: 4 دلار
    • کیفیت آب و هوا: 7 دلار
    • برنامه های فضائی: 3 دلار
    • خانه سازی و سرویس های اجتماعی: 10 دلار
    • فرهنگ و تفریحات سالم: 7 دلار
منبع: MSNBC
البته من گزارش را خیلی خلاصه کردم. خیلی خوب می شد اگر می توانستیم خلاصه بودجه ای مثل این درباره ایران داشه باشیم.