۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه

روبینی: جهان با حمله به ایران به رکود اقتصادی می رود.

دکتر روبینی، اقتصاددانی که با پیش بینی اتفاقات منجر به رکود جهانی اخیر به شهرتی رسیده، در اجلاس داووس گفته است که بزرگترین عدم اطمینان در اقتصاد جهانی احتمال حمله به ایران است. روبینی معتقد است که چنین حمله ای قیمت نفت را به 150 دلار می رساند که منجر به رکود در اقتصاد جهان می شود.

البته در همین سخنرانی، روبینی به مشکلات دیگر اقتصادی در جهان که موانع رشد اند و باعث نااطمینانی در بازارها میشوند اشاره کرده است. اینکه امریکا مسئله بدهی هایش را حل نکرده است، اینکه اروپا به اصلاحاتی ضروری در ساختار اقتصادی اش دست نزده است، و اینکه رشد اقتصادی در چین ناهمگون و ناپایدار است.

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

پالایش دور زدن تحریم نفتی را آسانتر می کرد.

یک مشکل تحریم نفتی جدید بر علیه ایران این است که نفت باید به پالایشگاهها فروخته شود. فرآورده های نفتی مثل بنزین اما می تواند به مشتری نهایی فروخته شوند. پالایشگاهها معمولا به دولتها و شرکتهای بزرگ وابسته اند که تعدادشان به اندازه کافی زیاد نیست. پیدا کردن مشتری نهایی کالاهای نفتی آسانتر است. اگر ایران می توانست نفتش را پالایش کند، به سهولت بیشتری می شد تحریمها را دور زد.

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

کدام تحریم بدتر است؟ تحریم نفتی یا تحریم مالی

اقتصاد ایران با سلسله تحریمهایی مواجه شده است که در تاریخ اخیر ایران بی سابقه اند. تحریمهای نفتی و تحریمهای مالی از آخرین این تحریمها هستند. واقعیت تاسف بار این است که کشور ما توانایی گریز از تبعات اقتصادی تحریمهایی به این وسعت را ندارد. به همین دلیل بهترین پیش بینی برای اقتصاد ایران در سال آینده، اقتصادی است با تورم و رکود شدید که به نظر من از وضعیت رکود تورمی سال 1373-74 بدتر خواهد بود.


بدترین وجه تحریمهای جدید علیه ایران تحریمهای مالی است که آخرین آن تحریم بانک مرکزی است که البته هنوز به طور کامل اجرا نشده است. تحریم نفتی توسط اروپا به خودی خود و بدون همراهی کشورهایی مانند ژاپن، کره و چین و بدون وجود تحریمهای مالی اصلا اهمیت چندانی پیدا نمی کرد. آنچه تحریم نفتی ایران توسط اروپا را خطرناک می کند همراهی احتمالی کشورهای دیگر و همزمانی آن با تحریمهای مالی است.


کمترین نتیجه این تحریمها این است که فروش نفت ایران با مشکل مواجه خواهد شد. البته ایران خواهد توانست نفتش را به دلالها و کشورهایی بفروشد که به دنبال گرفتن تخفیفهای عمده اند. اما تحریمهای مالی باعث خواهد شد که گرفتن پول آنچه ایران فروخته دشوار یا ناممکن شود. تجارت بازرگانان ایرانی با خارج هم بیش از این که هست دشوار خواهد شد. نتیجتا دشواری در خرید اقلامی که برای تولید کالاهای صنعتی و خدمات زیربنایی مانند برق لازم اند در میان مدت مشکلات عدیده ای برای اقتصاد ایجاد خواهد کرد. همین مسئله می تواند به رکود گسترده در صنعت و افزایش بیکاری منجر شود.


مشکل عمده دیگر این است که کشورها و شرکتها، نه به دلیل تحریمهای فعلی، که به دلیل احتمال تحریمای گسترده تر در آینده، از مبادله ومعامله با ایران دست خواهند کشید. همین باعث خواهد شد که بستن قراردادهای درازمدت بین ایران و دیگر کشورها مشکل شود. به عبارتی، آنچه برای خرید خواهد ماند کالاهای مصرفی است که مبادله آنها هم مشروط به توانایی پرداخت مالی خواهد بود که احتمال دارد ممکن نباشند.


واکنش دولت و بانک مرکزی هم به تحریمها هم بسیار مهم است. تا اینجای کار که واکنشها باعث ایجاد مشکلات مضاعف شده اند. مثلا، همین ممنوعیت خرید و فروش دلار، یا ممنوعیت داشتن دلار. (بیچاره مردم ایران که همزمان با تحریم خارجی با منع داخلی هم مواجه اند.)


ترس شخصی من این است که همه آنچه در بالا گفتیم سناریویی خوشبینانه باشد.


۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

جوک چینی

این جوک رو امروز از رادیو و از یک چینی که در داخل چین زندگی می کنه شنیدم:
یه افسر چینی به یه چینی که می خواسته به خارج از چین مهاجرت کنه می گه: برای چی می خوای از چین مهاجرت کنی؟ از حقوقت ناراضی هستی؟
چینی مهاجر: نه حقوقم خیلی خوبه.
افسر چینی: از نظام سیاسی ما ناراضی هستی؟
چینی مهاجر: نه نظام ما خیلی عالیه.
افسر چینی: از فرهنگ ما ناراضی هستی؟
چینی مهاجر: نه فرهنگ ما خیلی عالیه.
افسر مهاجر: از مردم چین ناراضی هستی؟
چینی مهاجر: نه از مردم ناراضی نیستم.
افسر چینی: پس چرا می خواهی از چین مهاجرت کنی؟ به کجا می خوای بری؟
چینی مهاجر: می خوام برم جایی که راحت بتونم بگم از همه چیز ناراضیم.

اینم همین جوری.

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

بانک مرکزی در حال خلق بازار سیاه

تصمیمات بانک مرکزی، یا آنچه ظاهرا تصمیمات بانک مرکزی تلقی می گردند، روز به روز بدتر و غیر اقتصادی تر می شوند. دو نرخی کردن ارز بد بود نرخ ارز را چند نرخی کردند. اعتبار بانک مرکزی را با ادعاهای بی مورد (که هر بار از کم کردن قیمت ارز حکایت داشت) از بین بردند. اما هیچ کدام از اینها بدتر از ایجاد بازار سیاه ارزی نیست. دولت و بانک مرکزی در حال تلاش برای از بین بردن بازار غیررسمی ارز به این دلیل اند که قیمت در بازار غیررسمی مطلوب دولت نیست. فقط می خواهند خبر کمیابی ارز منتشر نشود، مهم نیست که چه بلایی بر سر چه تعداد از ایرانیان می آید. ممنوعیت خرید و فروش ارزهای به اصطلاح غیر سند دار در بازار باعث پدیدار شدن بازار سیاه ارز می شود. بازار سیاهی که دولت به هیچ وجه نخواهد توانست آن را از بین ببرد. چرا بازار سیاه بد است؟ به این دلیل که مردم را بدون دلیل خلافکار و مجرم می کند. آدم های ریسک پذیر مجرم را وارد بازار میکند و از تعداد آدمهای صادق در بازار می کاهد. (جهت اطلاع اگر تا به حال مطلع نبوده اید: اکثر مافیاهای امریکا در نیمه اول قرن بیستم در امریکا از درون بازار سیاه آن کالای ممنوع شده در دوره به اصطلاح پروهیبیشن پدیدار شدند.)

ایجاد بازار سیاه و از بین بردن بازار غیر رسمی ضد آزادی اقتصادی است،(که از پایه ای ترین آزادی های انسانی است). از بین بردن بازار غیر رسمی ضد حقوق مالکیت هم هست. انرژی نیروهای امنیتی و اقتصادی مملکت بیهوده صرف کاری خواهد شد که جز ضرر و زیان برای اقتصاد ندارد.

در دوره ای که تحریمهای خارجی خود فشاری بر کارفرما و شهروندان ایرانی است، ایجاد و اعمال سیاست های غلط اقتصادی، چیزی نیست جز بار اضافی بر دوش اقتصاد تحت فشار ایران. بانک مرکزی عاقل شود بد نیست.