۱۳۹۲ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

معیار درآمدی برای یارانه محکوم به شکست است.

دکتر داود سوری که از دوستان ایام دانشجویی دکترا است سرمقاله ای در دنیای اقتصاد نوشته که اگر من می خواستم درباره چرایی شکست معیارهای درآمدی بنویسم به این خوبی نمی شد. سرمقاله را عینا اینجا کپی می کنم. مطالب حسین را هم درباره یارانه ها بخوانید. مثل من حرف روی هوا نمی زند. (که البته جمله اخیر ایهام دارد:). مقاله داود سوری:

معاون اول محترم رئیس‌جمهور اخیرا از مردم خواسته‌اند که نظر خود را درخصوص سطح درآمدی که می‌تواند مبنای پرداخت یارانه باشد، اعلام کنند. با خواندن این درخواست این‌گونه استنباط می‌شود که دولت توانسته است بر تمامی مشکلات مترتب بر اندازه‌گیری و اظهار درآمد فائق آيد و تنها نمی‌داند که چه مرزی را برای تفکیک جامعه به یارانه‌بگیر و یارانه‌نگیر تعیین کند. اما اظهارنظر دیگر مسوولان بیانگر شروع مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه‌ها به سیاق دولت گذشته است. به‌خاطر می‌آوریم که دولت پیشین نیز در ابتدا با طرح خوشه‌بندی خانوارها و تاکید بر خوداظهاری درآمد، برخلاف نظریه‌های علمی و تجربیات دیگران و با صرف هزینه‌ای گزاف، مردم را به مراکزی برای اظهار درآمد و ثروت خود فراخواند و نتیجه این فراخوان بانک اطلاعاتی شد که به ادعای رئیس دولت پیشین، 9/99 درصد از اطلاعات آن صحیح بود. گمان نمی‌کنم عدم استفاده از آن بانک اطلاعاتی به دلیل آن یک دهم درصد خطا بوده است و همچنین گمان نمی‌کنم که این دولت توانسته باشد با افزودن یک تهدید توخالی مبنی‌بر جریمه سه برابری متقاضیان غیر واجد شرایط، مشکل آن 9/99 درصد را حل کرده باشد.
مردمی که در آن زمان درآمد و ثروت خود را به گونه‌ای اظهار کردند که نتوانست مبنای تخصیص یارانه قرار بگیرد، اکنون تجربه اجرای مرحله اول طرح هدفمندی را دارند و درآمد حقیقی آنها به طور متوسط بر اثر تورم و رشد اقتصادی منفی، قریب به نصف شده است. اگر اطلاعات اظهارشده آنها در مرحله اول به کار نیامد، اینک در شروع مرحله دوم نیز اطلاعاتی می‌دهند که باز هم به کار نمی‌آید، آزموده را آزمودن خطاست. اما اجازه دهید خوش‌بین باشیم و فرض کنیم دولت، مردم را قانع می‌کند و مردم نیز می‌پذیرند که درآمد خود را به درستی اظهار کنند؛ بنابراین دولت باید در فراخوانی عمومی از مردم بخواهد که درآمدهای خود را اعلام کنند، اما قبل از آن باید ابتدا به مردم بگوید که منظورش از «درآمد» چیست و مطمئن شود که مردم به سوالی که مورد نظر دولت است به درستی پاسخ می‌گویند. به عبارت دیگر، مردم و دولت باید درک یکسانی از مفهوم «درآمد» داشته باشند. از این رو قبل از اینکه به سوال آقای جهانگیری پاسخ داده شود از ایشان تقاضا می‌کنم به طور واضح بگویند مقصود دولت از درآمد چیست؟ برای توضیح هر چه بیشتر این سوال چند مثال می‌زنم:
• دو سرپرست خانوار را در نظر بگیرید که دستمزد و عایدی مشابه دارند؛ اما سرپرست اول، چهار نفر را تحت تکفل خود دارد و سرپرست دوم، تنها متکفل سه نفر است. آیا این دو خانوار از نظر درآمد یکسان هستند؟ آیا ملاک تنها درآمد سرپرست خانوار است یا درآمد به ازای هر عضو خانواده؟
• دو سرپرست خانوار را در نظر بگیرید که دستمزد و عایدی یکسانی دارند؛ اما همسر سرپرست اول نیز صاحب کار و درآمد است در صورتی‌که همسر سرپرست دوم تنها به امور خانه می‌پردازد. آیا منظور از درآمد تنها درآمد سرپرست خانوار است یا درآمد کل اعضای خانوار؟
• دو سرپرست خانوار را در نظر بگیرید که از درآمد و عایدی یکسانی بهره می‌برند؛ اما سرپرست اول مالک محل سکونت خود است و سرپرست دوم در ملکی استیجاری زندگی می‌کند. آیا درآمد این دو خانوار یکسان است؟ آیا نباید ارزش اجاری محل سکونت خانوار اول به درآمد او اضافه شود؟
• دو سرپرست خانوار را در نظر بگیرید که هر دو مستاجر هستند و درآمدهای یکسانی نیز دارند؛ اما خانوار اول در ملکی با «رهن کامل» زندگی می‌کند و خانوار دوم در ملکی استیجاری. آیا درآمد این دو خانوار یکسان است؟ آیا نباید ارزش اجاری محل سکونت خانوار اول به درآمد او اضافه شود؟
• می‌دانیم که در مشاغل غیرمزد و حقوق‌بگیری عایدی فرد از تفاضل فروش کالا یا خدمات و هزینه‌های انجام شده به‌دست می‌آید. حال دو کشاورز را در نظر بگیرید که در یک سال فروش یکسانی داشته‌اند؛ اما کشاورز اول اقدام به خرید یک تراکتور کرده است؛ به‌طوری‌که عایدی او بسیار کمتر از کشاورز دوم شده است. آیا او مستحق دریافت یارانه است و کشاورز دوم نه؟
می‌توان فهرست بلندبالایی از این نوع سوالات فراهم کرد که به دلیل فضای محدود این مجال از آن صرف‌نظر می‌شود، اما هدف از ارائه این نمونه‌ها جلب توجه به این نکته بود که مفهوم درآمد بسیار پیچیده است و هر کس برداشتی متفاوت از درآمد دارد. اگر دولت می‌خواهد درآمد را ملاک تصمیم‌گیری قرار دهد باید تعریفی مشخص از درآمد داشته باشد و این تعریف را برای مردم توجیه کند و با ذکر موارد و مثال به آنها آموزش بدهد که چه مواردی را به عنوان درآمد گزارش کنند. تنها در این صورت است که می‌تواند به تهدید خود در جریمه سه برابری خاطیان جامه عمل بپوشاند.
متاسفانه مسوولان ما نشان داده‌اند که هنگام طراحی برنامه‌های اقتصادی از سوالات اساسی و سخت به راحتی گذر کرده و بیشتر بر موارد فرعی مانور می‌دهند. در حالی‌که هنگام اجرای برنامه، این سوالات بی‌پاسخ گذاشته شده‌اند که همچون آوار بر سر مجریان می‌ریزند و سرنوشت برنامه را به‌سویی می‌برند که پس از چند سال همه متفق‌القول از شکست آن یاد می‌کنند. زمان زیادی از اجرای مرحله اول طرح هدفمندی یارانه‌ها نمی‌گذرد و هنوز تجربیات آن تازه است، امیدواریم که از این تجربیات در طراحی مرحله دوم استفاده شود و طرحی نو درانداخته شود که اصرار بر تکرار تجربیات شکست خورده جز شکست چیزی برای این دولت نیز در بر نخواهد داشت.