ویدئویی زیر، آواز خوانی شجریان در کنسرت میز کوچک ان پی آر است. یکی از سازهایی که در این ویدئو استفاده می شود عملا سطلی پر از آب است. از دید من، شجریان فردی است که به او پراکنده هایی از مانده های موسیقی سنتی ایران به ارث رسید و او از آن پراکنده ها کاخی چشم و گوش نواز از موسیقی سنتی ساخت. پارادوکس قضیه این است که آنچه ما آن را موسیقی سنتی ایرانی می خوانیم، بیشتر حاصل ابتکار بزرگان متاخری مانند محمد رضا شجریان است.
۱۳۹۲ دی ۷, شنبه
۱۳۹۲ آذر ۲۶, سهشنبه
کاهش شدید تولید ناخالص داخلی؟
در ایران آمارهای جسته و گریخته ای، معمولا به نقل از صندوق بین المللی پول، درباره رشد اقتصادی امسال نقل می شود که معادل منفی یک درصد است. اما من این آمار را نمی توانم باور کنم. یک دلیلش این است که تورم امسال 40 درصد بوده است. قرار است که در سال آینده، حقوق کارمندان 18 درصد افزایش یابد. احتمالا همین قضیه برای کارگران صادق خواهد بود. یعنی طی یک سال، کارمندان و کارگران حدود 20 درصد قدرت خرید خود را از دست می دهند. دلیل دومش این است که، (که البته با اولی هم پوشانی دارد) قرار است بودجه دولت از 170 هزار میلیارد تومان به 190 هزار میلیارد تومان افزایش یابد. که البته به صورت اسمی یازده درصد افزایش می یابد، اما به صورت واقعی (با توجه به تورم 40 درصدی) چیزی در حدود 25 درصد کاهش یافته است. یکی این معما را برای ما حل کند که چگونه در کشوری، بودجه عمومی می تواند تا این حد کاهشی باشد و یا حقوق واقعی کارمندان و کارگران تا این حد کاهش یابد اما تولید ناخالص داخلی فقط یک درصد کاهش یابد
۱۳۹۲ آذر ۲۵, دوشنبه
مدیران بی سواد دولتی
معاون دریایی سازمان محیط زیست: "در حال حاضر میزان شوری دریای خزر ۱۳ گرم نمک به ازای هر لیتر است و از
آنجایی که قرار است ۲۵۰ میلیون متر مکعب آب در سال از این دریاچه به سمنان
منتقل شود، لذا با توجه به اینکه به ازای شیرین کردن هر لیتر آب ۱۳ گرم نمک
به دریاچه بازگردانده می شود، در طول سال و برای ۲۵۰ میلیون متر مکعب
میزان نمک چیزی حدود ۳۲.۵ میلیون تن خواهد شد که برای اکوسیستم خزر چنین
شوری فاجعه به بار می آورد."
البته من قبلا درباره این طرح اینجا نوشته ام که حتی در آن زمان که هزینه طرح 150 میلیارد تومان برآورد شده بود طرحی کاملا غیراقتصادی بود. حالا حرف از این است که این طرح 3 میلیارد دلار هزینه دارد (یعنی در حدود 9000 میلیارد تومان) که کل طرح را به نظر من به یکی از احمقانه ترین طرحهای عمرانی تاریخ ایران تبدیل می کند. مخصوصا در شرایطی که دولت در چنین وضعیت اقتصادی است که همه می دانیم.
اگر طرح احمقانه است و این آقای معاون هم با آن مخالف است، پس جرم ایشان چیست؟ جرم این آقا این است که هم ضرب و تقسیم بلد نیست و هم اینکه دید مهندسی ندارد.
از جهت ضرب و تقسیم: در 250 میلیون متر مکعب آب خزر، (با 13 گرم نمک در لیتر آب،) 3.25 میلیون تن نمک موجود است و نه 32 میلیون تن.
از جهت دید مهندسی: دریای خزر در حدود 78000 کیلومتر مکعب آب دارد که به عبارتی می شود معادل 78000 هزار میلیارد تن آب. (که مثلا معادل 600 سال بارندگی در ایران است.) مجموع نمک این دریا به عبارتی می شود 1.3% آن 78000 میلیارد تن که تقریبا برابر با 1000 میلیارد تن است. فرض کنید که به این آب سالی 3 میلیون تن نمک اضافه کنید (که در اینجا این کار را نمی کنید، فقط آب را برمی دارید.) این 3 میلیون تن برابر با 3 میلیونیم (یا 3 ده هزارم درصد) نمک این دریاچه است. این تغییر چگونه می تواند فاجعه محیط زیستی درست کند؟
از دید دیگری هم می توانید به این مسئله نگاه کنید: مجموع آب دریای خزر 78000 میلیارد تن است. اگر 250 میلیون تن از این آب را بردارید، چیزی در حدود 3میلیونیم آب این دریا را برداشته اید. چگونه چنین چیزی می تواند فاجعه محیط زیستی ایجاد کند؟ از دید دیگری هم می توانید به مسئله نگاه کنید: من میزان ورودی آب به دریای خزر را نمی دانم. حدس می زنم که این ورودی چیزی در حدود 300 میلیارد مترمکعب (یا تن) در سال باشد که در حدود مثلا 3 برابر بارندگی در ایران است. آن 250 میلیون تن، چیزی کمتر از یک هزارم این ورودی است. حدس من این است که تغییرات سالانه در ورودی این دریاچه هم احتمالا صدها برابر آن 250 میلیون تن آبی است که می خواهند برداشت کنند. چنین چیزی نمی تواند فاجعه محیط زیستی ایجاد کند.
محاسبات که غلط باشد، یا دید مهندسی که نباشد، تصمیمات اقتصادی غلط زیاد می شود.
۱۳۹۲ آذر ۲۱, پنجشنبه
سهم پرداخت مالیاتی بیستک ها در امریکا
اول اینکه این کلمه بیستک من درآوردی است ( یعنی که من این کلمه را ساخته ام.). بیستک مثل دهک است. بیستک اول، فقیرترین بیست درصد ِ درآمدی جامعه و بیستک پنجم آن بیست درصدی از جمعیت است که بیشترین درآمد را دارد. چند روز پیش سی بی او، که دفتر بودجه کنگره امریکا و موسسه بسیار معتبری است سهم بیستک های درآمدی را در پرداخت مالیات بر روی درآمد در سال 2010 منتشر کرده است.، که عبارتست از:
بیستک با کمترین درآمد: -6.2%. به عدد منفی توجه شود.
بیستک دوم درآمدی: -2.9 % باز هم عدد منفی است.
بیستک میانه درآمدی: 2.9% که این یکی مثبت است.
بیستک چهارم درآمدی: 13.3% از کل مالیات درآمدی و
بیستک پنجم درآمدی: 92.9 % از مالیات درآمدی را می پردازد.
به عبارتی دو بیستک بالا در حدود 106% کل مالیات بر درآمد را در آمریکا می پردازند.
بیستک اول به طور متوسط 8100 دلار مالیات دریافت کرده (نپرداخته بلکه دریافت کرده است.)
البته این آمار مربوط به مالیات بر درآمد فردی است .
پ.ن. یکی از دوستان پیشنهاد داده است که به جای استفاده از بیستک از پنجک باید استفاده شود. من بیستک را به تبعیت از دهک استفاده کردم، که هم ده درصد است هم یک دهم. مشکل این است که بیستک، بیست درصد است و یک پنجم. و پنجک، یک پنجم است و بیست درصد. ولی در مجموع عبارت پنجک درستتر به نظر می رسد.
پ.ن. یکی از دوستان پیشنهاد داده است که به جای استفاده از بیستک از پنجک باید استفاده شود. من بیستک را به تبعیت از دهک استفاده کردم، که هم ده درصد است هم یک دهم. مشکل این است که بیستک، بیست درصد است و یک پنجم. و پنجک، یک پنجم است و بیست درصد. ولی در مجموع عبارت پنجک درستتر به نظر می رسد.
۱۳۹۲ آذر ۱۹, سهشنبه
سه لینک اقتصادی، جمعیتی، و ورزشی
لینک اول: یک لینک اقتصادی درباره پنج گرانترین شهرهای دنیا. نکته جالب اینکه هر پنج شهر در کشورهایی قرار دارند که نفت مهمترین منبع درآمدیشان است. احتمالا به یاد بیماری هلندی و این قصه می افتید که به خاطر تثبیت یا حتی کاهش نرخ ارز، کالاهای تجارت پذیر ارزان می شوند (یا قیمتشان ثابت است) و کالاهای تجارت ناپذیر، مانند خانه، قیمتهایشان به طور نسبی افزایش می یابد. (سوال: چرا مثلا قطر در بین این کشورها نیست؟ پاسخ من این است که قطر، با واردات کارگر خارجی، عملا خانه و ساخت و ساز را به کالای تجارت پذیر تبدیل کرده است.)
لینک دوم: یک لینک جمعیتی است که آینده جمعیت را در سه کشور عمده و در جهان در 4 گیف نشان می دهد. سه کشور عبارتند از: ژاپن با رشد جمعیت منفی و پیرشونده، امریکا با رشد ثابت جمعیت و ثبات دمگرافی. و نیجریه با جمعیتی که به صورت انفجاری رشد می کند.
لینک سوم: لینک ورزشی است از ای اس پی ان که شانس صعود و اول شدن هر تیم در هر گروه جام جهانی را در یک تصویر نشان می دهد. شانس ایران برای صعود از گروه 19% ذکر شده که از شانس استرالیا ( با 2% احتمال صعود از گروهش ) و الجزیره ( با 11% احتمال صعود از گروهش ) بیشتر است. شانس سرگروه شدن ایران برابر با 1.6% است که از شانس استرالیا (با 0.3% احتمال سرگروهی در گروهش ) و کامرون (با .05% احتمال سرگروهی در گروه خودش) بیشتر است. واضح و مبرهن است که این شانس ها به هم گروهی ها بستگی بسیار دارد. بقیه احتمالات را در لینک ببینید. ماوس را روی پرچم هر کشور که ببرید اطلاعات مربوط به آن کشور را می بینید.
۱۳۹۲ آذر ۱۸, دوشنبه
اقتصاد روحانی
این روزها، حال اوضاع ِ اقتصادی ِ ایران خوش نیست و دولت روحانی، در این دوره شروع کار، می تواند و تا حدود زیادی هم حق دارد که دولت احمدی نژاد را مسئول وضعیت اقتصادی فعلی بداند. ازنظر سیاسی اقتصادی، وضعیت ایران تا حدودی شبیه وضعیت امریکا در ماههای اول ریاست جمهوری اوباماست. دولت اوباما هم، در یکی دو سال اول اگر درست خاطرم باشد، دولت بوش را به طور واضح یا ضمنی، مسئول ِ اوضاع خراب اقتصادی امریکا می دانست. اما زمان می گذرد و به تدریج این رئیس جمهور جدید است که مالک ِ اوضاع ِ اقتصادی می شود. دیگر کسی در امریکا بوش را مسئول ِ اقتصادی نمی داند، اقتصاد امریکا در سال 2013 اقتصاد ِ دولت ِ اوباما است. در ایران هم، دولت روحانی و به مدت یکی دو سال فرصت خواهد داشت که دولت قبلی را مسئول ناهنجاری ها بداند. اما دو سه سال دیگر، و قطعا قبل از انتخابات آینده، دولت روحانی مالک ِ وضعیت ِ اقتصادی خواهد شد. چه تحریم باشد چه نباشد، چه قیمت نفت بالا باشد و چه نباشد. عده ای از مردم این فاکتورهای اخیر را هم در ذهن خواهند داشت، اما احتمالا اکثر مردم، فقط یک نفر را مسئول خواهند دانست و آن روحانی است.
پ.ن. به نظر شخصی من، بیش از هر چیز دیگری، وضعیت تحریم هاست که جهت گیری اقتصاد ایران را در چند سال آینده تعیین می کند. دولت روحانی هم موفق خوانده خواهد شد اگر این تحریمها برداشته شوند و ناموفق خواهد بود اگر تحریمها تشدید گردند. به همین علت ممکن است که رقبای سیاسی روحانی در داخل بخواهند که تحریمها پا بر جا بمانند. عین همین سیاست ِ کارشکنی را گاهی جمهوریخواهان در امریکا در پیش می گیرند. به هر ترتیب، اقتصاد، اقتصاد ِ روحانی خواهد بود.
۱۳۹۲ آذر ۱۵, جمعه
ماندلای خونمان کم است.
برای من ماندلا نماد مبارزه درست با
دیکتاتوری، سرکوب و تبعیض است. ماندلا و گاندی به ما نشان دادند که می شود
بدون سرکوب ِ سرکوبگر، بدون خون ریزی، و بدون تبعیض بر علیه تبعیض گر
دیروز، به آزادی رسید. ماندلا چیزی است که سوریه کم دارد و سوریه در آتش و
خون است. ماندلا کسی است که مصر ندارد، و مصر سرزمین برادر کشی است.
امروز
روز ماندلاست و همه ما، همه جهان، ادعای ماندلا بودن داریم. اما اگر سبزیم
و از هر چه احمدی نژادی متنفر، ما ماندلایی نیستیم. اگر از مذهب بریده ایم
و ریش آزارمان می دهد، یا اگر مسلمانیم و از هر چه یهود و نصارا و پیرو آن
مذهب دیگر متنفر، ما ماندلایی نیستیم. اگر فقط با ریختن خون مستکبران است
که به آزادی می رسیم، اگر همه برابرند اما آن دسته و گروه و رنگ و فرقه جزء
آن همه نیستند، اگر بر در مسجدی خون خوک می ریزیم، یا قرآن سوزیم که از
رنج دیگران لذت می بریم، ما ماندلایی نیستیم. اگر سنی هستیم و شیعه ستیز، یا که شیعه و سنی گریز، اگر دیگران نجس اند و ما پاک ...اگر و اگر ..
ما ماندلای خونمان کم است.
۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه
جنگ قیمت در صنعت فضانوردی
اگر اخبار فضایی را دنبال می کنید، احتمالا می دانید که رقابت فضایی، بعد از یک دوره رکود، نشانه هایی از زنده شدن مجدد را به خود می بیند. مثلا، اخیرا هند ماهواره ای را به مریخ فرستاده، چین یک روبات ماهنورد به ماه ارسال کرده، و چین و امریکا هم برنامه هایی برای روفتن به ماه دارند که البته احتمال اینکه چین فردی را به ماه بفرستد بیش از احتمال رفتن یک امریکایی به ماه است. اما آنچه که من بیشتر به آن علاقه مندم، اقتصاد فضاست. از نظر من ، که البته تخصصی در امور فضا ندارم، بزرگترین اشتباه امریکا در امور فضایی، ساخت و استفاده از شاتل های فضایی بود. چرا؟ به این دلیل که هر سفر این شاتل های فضایی، چیزی در حدود 500 میلیون دلار خرج برمی داشت. خرج چنین بودجه ای کاملا احمقانه بود و جا را برای هر برنامه جایگزینی تنگ می کرد. تا اینکه بالاخره، دولت اوباما، برنامه شاتل را متوقف کرد. اما چند سال قبل از توقف شاتل ها، جوانی به اسم الون ماسک (که ماشین های تسلا را می سازد و پی پل را بنیانگذاری کرده است) برنامه ساخت موشک هایی را آغاز کرده بود که هدف اصلی آن، ارزان کردنِ سفر به فضاست. نتیجه برنامه او، شرکتی است به اسم اسپیس اکس با موشکهایی به نام فالکون. دیروز، یکی از این موشکها، ماهواره ای را به ژئوسنکرون فرستاد. اهمیت این پرتاب این است که تا کنون، همه پرتاب های فضایی به مدار ژئو سنکرون به وسیله موشکهای پروتون روسی، آریان اروپایی، و یا یونایتد آلاینس انجام می شده و قیمت آنها چیزی بین 100 تا 200 میلیون دلار بوده است. بهایی که اسپیس اکس می گیرد حدود 55 میلیون دلار است. البته خود الون ماسک برنامه ای دارد که موشکهای فالکون را طوری به زمین بنشاند که بتوان مجددا از آنها استفاده کرد. به قول الن ماسک، سفر هوایی ارزان به این دلیل ممکن است که با هر سفر هواپیما را دور نمی اندازید. در مورد موشکهای فالکون، ساخت هر موشک حدود 50 میلیون دلار خرج بر می دارد، هزینه سوخت هر بار پرواز حدود 200 هزار دلار است. اگر او موفق شود که موشکهایش را سالم به زمین بنشاند، و از آنها مجددا برای ارسال بار و انسان به فضا استفاده کند، آنگاه عصر واقعی فضا تازه آغاز خواهد شد.
اشتراک در:
پستها (Atom)