من دارم به پیامدهای اقتصادی وقایع اخیر در ایران فکر می کنم ولی به هیچ نتیجه خیلی خوبی نرسیده ام . ایده خوبی دارید؟
۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه
۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه
مناظره موسوی و احمدی نژاد و حقوق شهروندی
مناظره دیشب بین کاندیداهای ریاست جمهوری بسیار جالب و عجیب بود. استراتژی احمدی نژاد در به اصطلاح افشاگری به این دلیل که به روحیه و ذهنیت دائی جان ناپلئونی ایرانیان خوش می آید جالب بود. قسمت عجیب مناظره هم همین به اصطلاح افشاگری و نام بردن از هاشمی و خاتمی و تعداد زیاد دیگری از افراد به عنوان عوامل اشرافیت و فساد. عجیب ترین قسمت ولی آن قسمتی بود که احمدی نژاد پرونده خانم موسوی ( با عکس) را در دست گرفته بود و آن را به موسوی و مردم نشان می داد. این اقدام احمدی نژاد سوالات زیادی را برمی انگیزد. از جمله اینکه: مرز حریم خصوصی مردم در ایران کجاست؟ آیا یک رئیس جمهور یا شخصی دیگر می تواند برای مقاصد سیاسی به پرونده اشخاص در استخدام دولت دسترسی داشته باشد یا نه؟ آیا یک شخص (مخصوصا فرد دولتی) می تواند بدون محکومیت افراد در دادگاه آنها را متهم به مثلا فساد کند یا نه؟ حقوق افرادی که به حریم خصوصی آنها بدین گونه تعرض شده است چیست؟ آیا دسترسی به پرونده کسانی که در استخدام دولتند باید عمومی باشد؟...
برای اینکه مسئله روشن تر شود چند نمونه از مسائل مربوط به حریم خصوصی در امریکا را مثال می زنم.
نمونه اول: اگر وقایع امریکا را از نزدیک دنبال می کنید شاید به خاطر می آورید که بعد از حملات 11 سپتامبر 2001، در امریکا تعدادی نامه محتوی پودر میکروب سیاه زخم به کنگره امریکا و خبرگزاری های مختلف فرستاده شد که تلفاتی (پنج نفر)هم داشت. دادگستری امریکا در آن زمان شخصی به نام استیون هاتفیل را به عنوان مظنون اصلی معرفی کرد. اتهام این شخص هیچ وقت ثابت نشد و این شخص به اصطلاح ادعای حیثیت کرد و به دادگاه شکایت برد که حریم خصوصی او با این اتهامات نقض شده است. دادگاه در نهایت دولت امریکا را موظف به پرداخت 5.8 میلیون دلار خسارت به این فرد کرد. همین شخص در شکایت مشابهی، موفق به دریافت خسارت از روزنامه نیویورک تایمز نشد.
نمونه دوم: حدود سه ماه پیش، من برای پرداخت هزینه های جانبی تحصیلی و درمان خانمم به دانشگاه ویرجینیا تک رفتم. به خانم منشی گفتم که آیا می توانم بدهی های خانمم را بپردازم که جواب مثبت بود. از او پرسیدم که مبلغ بدهی چقدر است؟ جواب داد که به علت اینکه قسمتی از بدهی هزینه های درمانی است این عدد جزء حریم خصوصی محسوب می شود و او نمی تواند (به دلیل اینکه خانم من این اجازه را به آنها نداده است) مبلغ را به من بگوید. من به خانم خود زنگ زدم و او با نگاه به فایل اینترنتی خود مبلغ را به من گفت، من هم مبلغ را پرداخت کردم.
مورد سوم: من نمی توانم از همکاران خود حقوقشان را بپرسم. قواعد دانشگاه (که خصوصی است) مرا از این امر منع می کند. اما من و شما در هر کجای دنیا که باشید می توانیم که به حقوق تمام افرادی که برای مثلا ایالت ویرجینیا کار می کنند دسترسی داشته باشیم. مثلا حقوق اساتید دانشگاه ویرجینیا تک بر روی اینترنت منتشر می شود. دلیلش این است که این دانشگاه از ایالت پول می گیرد. من فکر می کنم که حقوق دریافتی تمامی مستخدمین دولت در ایران هم باید منتشر شود این حق مردم است که بدانند چه کسی و به چه مقدار پول آنها را دریافت می کند.
مورد دیگر داستان معروف والری پلیم است که به واسطه آن بوش و چنی و دستیارانش به دردسر افتادند.
البته درغرب افشاگری هم صورت می گیرد. این نیست که زندگی مربوط به یک سیاست مدار به عنوان مثال زندگی خیلی خصوصی تلقی شود.
به نظر من وقت آن است که بحث مربوط به مسائل حریم خصوصی و آبروی افراد در ایران باز شود.
پ.ن. به نظر من همه تصمیمشان را درباره اینکه به چه کسی رای خواهند داد گرفته اند. بحث مستقیم درباره کاندیداها را هم چندان مفید نمی دانم. بهتر است که از این فرصت برای آموزش خود استفاده کنیم تا هر چیز دیگری.
برای اینکه مسئله روشن تر شود چند نمونه از مسائل مربوط به حریم خصوصی در امریکا را مثال می زنم.
نمونه اول: اگر وقایع امریکا را از نزدیک دنبال می کنید شاید به خاطر می آورید که بعد از حملات 11 سپتامبر 2001، در امریکا تعدادی نامه محتوی پودر میکروب سیاه زخم به کنگره امریکا و خبرگزاری های مختلف فرستاده شد که تلفاتی (پنج نفر)هم داشت. دادگستری امریکا در آن زمان شخصی به نام استیون هاتفیل را به عنوان مظنون اصلی معرفی کرد. اتهام این شخص هیچ وقت ثابت نشد و این شخص به اصطلاح ادعای حیثیت کرد و به دادگاه شکایت برد که حریم خصوصی او با این اتهامات نقض شده است. دادگاه در نهایت دولت امریکا را موظف به پرداخت 5.8 میلیون دلار خسارت به این فرد کرد. همین شخص در شکایت مشابهی، موفق به دریافت خسارت از روزنامه نیویورک تایمز نشد.
نمونه دوم: حدود سه ماه پیش، من برای پرداخت هزینه های جانبی تحصیلی و درمان خانمم به دانشگاه ویرجینیا تک رفتم. به خانم منشی گفتم که آیا می توانم بدهی های خانمم را بپردازم که جواب مثبت بود. از او پرسیدم که مبلغ بدهی چقدر است؟ جواب داد که به علت اینکه قسمتی از بدهی هزینه های درمانی است این عدد جزء حریم خصوصی محسوب می شود و او نمی تواند (به دلیل اینکه خانم من این اجازه را به آنها نداده است) مبلغ را به من بگوید. من به خانم خود زنگ زدم و او با نگاه به فایل اینترنتی خود مبلغ را به من گفت، من هم مبلغ را پرداخت کردم.
مورد سوم: من نمی توانم از همکاران خود حقوقشان را بپرسم. قواعد دانشگاه (که خصوصی است) مرا از این امر منع می کند. اما من و شما در هر کجای دنیا که باشید می توانیم که به حقوق تمام افرادی که برای مثلا ایالت ویرجینیا کار می کنند دسترسی داشته باشیم. مثلا حقوق اساتید دانشگاه ویرجینیا تک بر روی اینترنت منتشر می شود. دلیلش این است که این دانشگاه از ایالت پول می گیرد. من فکر می کنم که حقوق دریافتی تمامی مستخدمین دولت در ایران هم باید منتشر شود این حق مردم است که بدانند چه کسی و به چه مقدار پول آنها را دریافت می کند.
مورد دیگر داستان معروف والری پلیم است که به واسطه آن بوش و چنی و دستیارانش به دردسر افتادند.
البته درغرب افشاگری هم صورت می گیرد. این نیست که زندگی مربوط به یک سیاست مدار به عنوان مثال زندگی خیلی خصوصی تلقی شود.
به نظر من وقت آن است که بحث مربوط به مسائل حریم خصوصی و آبروی افراد در ایران باز شود.
پ.ن. به نظر من همه تصمیمشان را درباره اینکه به چه کسی رای خواهند داد گرفته اند. بحث مستقیم درباره کاندیداها را هم چندان مفید نمی دانم. بهتر است که از این فرصت برای آموزش خود استفاده کنیم تا هر چیز دیگری.
اشتراک در:
پستها (Atom)