۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

شفافیت در ایران و در جوامع توسعه یافته

یکی از تفاوتهای عمده ایران و کشورهای توسعه یافته در این است که آن جوامع بسیار شفافترند. مثلا در امریکا می دانید که نمایندگان کنگره چقدر درآمد دارند. (جالب این است که اکثریت قریب به اتفاق این نمایندگان از کسانی هستند که یک درصدی ها به حساب می آیند. همین امروز مطلبی را خواندم که در آن گفته شده بود که نمایندگان امریکا در طول بحران اقتصادی اخیر پولدارتر شده اند.) در مورد نمایندگان مجلس ایران چه؟ چرا مردم نمی دانند که تمام منابع درآمدی نمایندگان چیست و تا چه اندازه ای درآمد دارند؟ البته این شفافیت در غرب منحصر به نمایندگان نیست. شما می توانید درآمد هر کسی را که برای دولت (فدرال یا محلی) کار می کند در اینترنت پیدا کنید. در ایران نمی توانید. در امریکا می توانید تمام قراردادهای دولت را تعقیب کنید، می توانید ببینید که چه کسی به کاندیداهای مختلف کمک می کند و .... سوال این است که چرا در ایران مشخص نیست که چه کسانی از کاندیداتوری نمایندگان حمایت مالی می کنند و در مقابل چه می گیرند؟ قراردادهای دولتی با چه کسی منعقد می شود؟ و حقوق کارمندان چقدر است.

شفافیت در زمانی که اینترنت در دسترس همه است آسانتر است. به همین دلیل، کشورهای توسعه یافته شفافتر از همیشه اند. شفافیت مانعی در مقابل فساد ایجاد می کند و به همین دلیل توسعه را تسهیل می کند. معلوم است که دولتها از شفافیت هراس دارند. مخصوصا آنهایی که به حمایت دوستان فاسد خود نیازمندند.

۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه

تست زبان خارجی:)

دوست عزیز هم نامی در کتاب صورت این نوشته رو گذاشته. لذت می برید اگر حدس بزنید که چه می خوانید:
في ربيع العام الماضي كنا قد ذهبوا جميعا للحج
حين يعود، وفتاة جميلة النوع الذي كان معنا.
كان قلبي التسول لي :
"اذهب، وقل لها أحبك..... لها أيا كان يريد أن يكون، يكون! وماذا يريد أن يقول، ويقول"!
قلت لقلبي سرا، وأنا سمعت هذا في الرد :
"بوي! كيف أنت جاهل! جئت للحج أو للغمز؟"

ذکر شد من باب ادخال سرور:)

حدستون؟

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

نوشته قدیمی درباره شوک به بازار ارز

بیش از سه سال پیش، مطلبی درباره شوک در بازار ارز نوشتم که اگر امروز می نوشتم کمی آن را تغییر می دادم. نوشته در حقیقت پیش بینی آنچه بود که امروز در بازار ارز ایران در حال اتفاق افتادن است. نوشته در دنیای اقتصاد و بعضی سایت های دیگر هم منعکس شد. توجه کنید که آن مطلب را زمانی نوشتم که به دلیل شوک اقتصادی در غرب، قیمت نفت کاهش یافته بود. الان قیمت نفت خیلی بالاست. (گر چه ایران مشکل تحریمی را تجربه می کند که هرگز به این بزرگی نبوده است.)

۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه

مشکلات لجستیکی تهیه دلار در ایران؟

بازار ارز ایران بازار ملتهبی شده است و من شک دارم که همه این التهاب مربوط به نیروهای بازار و دولت به همان ترتیبی باشد که همیشه بوده. چرا؟ به این دلیل که درآمد ارزی ایران در سال جاری بیش از هر سال دیگری در تاریخ ایران است. بنابراین به نظر می رسد که دولت بایستی ارز کافی در اختیار داشته باشد که قیمت ارز را به قول خودشان کنترل کند. دارم شک می کنم که قسمتی از این التهاب مربوط به لجستیک تهیه دلار (عمدتا کاغذی) به وسیله دولت باشد. اینکه سیاست ارزی درست چه باید باشد یک مسئله است، اینکه دولت در شرایط فعلی و به دلایل تحریم قادر نیست تقاضا را به این دلیل که دسترسی کافی به دلار کاغذی ندارد موضوعی دیگر است.

همین جا لازم است که به این نکته توجه شود که حتی بدون مشکل لجستیکی هم، بازار ارز در نهایت ملتهب می شد. نمی توان قیمت ارز را در شرایطی که تورم دو رقمی است به مدت طولانی ثابت نگه داشت حتی اگر شانس افزایش قیمت نفت هم با شما همراه باشد. اما در شرایط کنونی، اگر دولت (یا بانک مرکزی که عامل دولت است) اراده می کرد که از تمام ذخایر ارزی اش استفاده کند تا قیمت را ثابت نگه دارد فکر میکنم که این کار ممکن بود. به همین دلیل است که فکر می کنم مشکل لجستیکی تهیه دلار در ایران باید مسئله ای جدی باشد. با تحریم بانک مرکزی، احتمالا این مشکل لجستیکی بیشتر هم خواهد شد. به همین دلیل، بازار با شنیدن احتمال تحریم بانک مرکزی به سمت خرید هجوم هم برده است و انتظار افزایش بیشتر قیمت را هم دارد.

اگر مشکل اصلی مشکل لجستیک باشد، بانک مرکزی بدترین سیاست ممکن ارزی را اتخاذ کرده است. قسمت جالب قضیه این است که اگر مشکل لجستیک اصلا موجود هم نباشد، بانک مرکزی (یا کسانی که سیاست های بانک مرکزی را دیکته میکنند) سیاست بسیار بدی اتخاذ کرده است.

البته خواننده محترم ما متوجه هست که من تنها بر اساس حدس و گمان مطلب فوق را نوشته ام و نه مشاهده عدد و رقمی و یا خبر. قضاوت در مورد این تحلیل با شما. من از تحلیل خود دفاع هم نخواهم کرد. :)

۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

امریکا فضا را خصوصی سازی می کند.

شاتل فضایی امریکا، گرچه روزی یکی از شاهکارهای تکنولوژی به شما می رفت، هم از نظر صنعت فضانوردی و هم از نظر اقتصادی چیزی کمتر از فاجعه نبود. امریکا باید سالها پیش برنامه شاتل فضایی را می کشت که این کار تا امسال به تاخیر افتاد. خوشبختانه فصل شاتل فضایی گذشته است. امریکا اکنون راهی برای فرستادن انسان به فضا ندارد. گر چه فضاپیماهای اطلس و دلتا هستند که بار به فضا پرتاب کنند امریکا وسیله ای برای انتقال حتی بار به ایستگاه فضایی ندارد. خوشبختانه عده ای از سرمایه گذاران (از جمله الون ماسک موسس پی پل که نوعی سیستم پرداخت پول است و همچنین شرکت تسلا که اولین شرکت سازنده ماشین های الکتریکی به معنای نوین و عملی آن است و برای خودش نابغه ای است) به سرمایه گذاری بر روی پروژه های فضایی رو آورده اند. پروژه هایی مانند اسپیس اکس که توسط همین الون ماسک تاسیس شده یا پروژه اسپیس شیپ (که خانم انوشه انصاری انگیزه ایجاد آن را با جایزه اسپیس اکس ایجاد کرد) که این اسپیس شیب به شرکت ویرجین اسپیس تغییر نام داد از جمله مهمترین پروژه های بخش خصوصی برای راه یابی به فضاست. غیر از اینها چند شرکت دیگر هم مشغول سرمایه گذاری اند. دولت اوباما هم می خواهد که تمام پروژه های فضایی را به غیر از آنهایی که به کشفیات دوردست تعلق دارد به بخش خصوصی واگذار کند، کاری که باید سالها پیش انجام می شد. با خصوصی سازی فضا، هزینه رفت و آمد انسان و بار به فضا کاهش خواهد یافت. همین کاهش هزینه باعث پیدایش زمینه هایی تکنولوژیکی فضایی خواهد شد که قبلا قابل تصور هم نبود. از میان این سرمایه گذاری های خصوصی، اسپیس اکس تقریبا به ثمر نشسته و آماده قراردادهای میلیارد دلاری با ناسا و دیگر مشتریان است. ویرجین اسپیس البته به مدار نمی رود ولی آن هم تقریبا تجاری شده است. بقیه کمی کار دارند تا به مرحله تجاری شدن و سوددهی برسند.


۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه

شاهکار جدید بانک مرکزی اروپا

دراگی، رئیس بانک مرکزی اروپا ای سی بی، تصمیم گرفته است که به بانکهای اروپایی و نه به دولتها با شرایط آسان و بدون گرفتن ضمانت بسیار تسهیلات بدهد. گرفتاری اینجاست که اروپا دچار آن چیزی است که به کمبود نقدینگی معروف است. این تصمیم هم برای جلوگیری از خشک شدن نقدینگی گرفته شده است. ایراد تصمیم کجاست؟ ایراد این است که درحالی که بانکها به تسهیلات ارزان فراهم شده توسط ای سی بی دسترسی خواهند داشت، دولتهایی مثل ایتالیا باید برای فراهم کردن پول قرض هایی بگیرند که نرخ بهره شان بسیار بالاتر است (حدود 7 درصد برای ایتالیا). کافیست که تبانی بین بانکهای محلی مثلا ایتالیا (از سر میهن پرستی یا از سر ترس و یا هر چیز دیگر) و دولت ایتالیا صورت گیرد تا بانک شروع به وام گرفتن ارزان از ای سی بی کند و آن را در اختیار دولت ایتالیایی قرار دهد که مشکل قرض گرفتن دارد. یا حتی ممکن است که خود دولت ایتالیا بانکی را تاسیس کند که بتواند از طریق این بانک به تسهیلات دسترسی پیدا کند. به این ترتیب، ای سی بی به جای آنکه به بانکها وام بدهد به دولتها میدهد و در صورتیکه دولتها توانایی بازپرداخت وام ها را در آینده نداشته باشند، این وام دادنها معنی جز پولی کردن بدهی این کشورها نخواهد داشت.

شاید بگویید (خوب که چی)؟ خوب یعنی اینکه پایان یورو بسیار محتمل تر از گذشته است مگر اینکه تغییرات بسیار رادیکالی در اروپا صورت گیرد که به قول آن ضرب المثل چشم ما به این تغییرات آب نمی خورد.

۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه

دو اشتباه: یکی از بانک مرکزی اروپا و دیگری از ایران

یکی از اشتباهات بانک مرکزی ایران این است که بازار طلا توجه نشان می دهد. توجه بیش از حد به طلا شاید از این ناشی می شود که به صورت تاریخی، طلا چیزی شبیه پول تلقی می شده است. اینکه بانک مرکزی ایران اعتبار خود را خرج کند و درباره کنترل قیمت طلا یا سکه حرف بزند و بعد نتواند به حرفش عمل کند نشان دهنده خامی بانک مرکزی است. واقعیتی که وجود دارد و کار زیادی درباره آن نمی توان کرد.

یکی از اشتباهات بانک مرکزی اروپا (حالا این اشتباه چه ربطی دارد به آن اشتباه را دیگر نپرسید:)) این است که بازی را طراحی کرده است که در وبسایت این بانک می توان آن را اینجا دید. برای سرگرمی آن را بازی کنید. اما من مانده ام که چرا بانک مرکزی اروپا چنین بازی ساده لوحانه ای را در سایت خود قرار داده است. با توجه به شرایطی که کشورهای ایتالیا و یونان و اسپانیا و به تبع آن یورو و کشورهای دیگر اروپا در آن قرار گرفته اند، تصور اینکه می توان نتایج یک سیاست پولی مثل تغییر نرخ بهره را می توان بدین سادگی پیش بینی کرد بسیار ساده لوحانه و حاکی از عدم اطلاع از شرایط است. خلاصه اینکه این بازی، بازی احمقانه ای است که فقط به درد تمرین در کلاس مقدماتی اقتصاد کلان در چند روز اول آن می خورد.