تا به حال مشکل یورو این بود که سرنوشت خود را به سرنوشت یونان گره زده بود. همه دردسر های اخیر هم از این ناشی می شد که یونان، کشور کوچکی که به اندازه چند کمپانی بزرگ آلمانی هم نیست حسابسازی کرده بود. حالا، با این طرح جدید اروپا، (که البته جزئیاتش قرار است در آینده نوشته شود) (و با وجود اینکه حالمان از داستان تکراری یورو در حال به هم خوردن است،) اروپا سرنوشتش را به سرنوشت ایتالیا گره زده است. ایتالیای تحت حاکمیت برلوسکونی بی قید هم انگیزه زیادی برای به نظم درآوردن بودجه خود ندارد. وقتی تشت ایتالیا از بام بیفتد، صدایی چندین برابر صدای تشت یونان خواهد داشت. من احتمال بسیار می دهم که در چند سال آینده یورویی نخواهیم داشت. مسئله در اینجا نجات یورو نیست، به نظر من مسئله این است که بر سر اروپا چه خواهد آمد.
۱ نظر:
دیروزهم یکی از اساتیدم همین را میگفت.بحث خیلی جالبی را مطرح کرد و همه موارد موجود را بصورت یک دامینو ایفکت درنظر گرفت...یکی از دوستان هم امشب حرف جالبی میزد.میگفت که سر پروژه ای در دوره مسترش با یکی از اساتیدش در دانشگاه الینویز کار میکرده در مورد اقتصاد حوزه یورو...در سال دوهزار و نه...میگفت که استادش در آن سال که هنوز گند قضیه به این شدت بالا نیامده بود با اون شرط بسته که در سال دوهزارو دوازده یورو کارش تمام است.از اقتصاد همینش را دوست دارم...همه چیز سرجای خودش است...اگر یک قدم انحراف داشته باشی روزی صدایش درخواهد آمد!
ارسال یک نظر