۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

تفاوتهای یک کشور برنده و یک کشور بازنده

یونان و آلمان را مقایسه کنید. یونانیها صدها میلیارد دلار از کشورهای دیگر، عمدتا آلمان و فرانسه، قرض کرده اند، پول را خورده اند و حالا هم نمی توانند قرض خود را پس بدهند. نه تنها نمی توانند پول را پس دهند، اکثریت مردم یونان نمی خواهند که این پولها پس داده شود. تظاهراتهای متعددی که در یونان می بینید عملا تظاهرات برای فشار بر دولت برای عدم پرداخت بدهی هاست، شاید خیال می کنند که خیلی زرنگند اگر این پولها را پس ندهند. آلمانیها، از طرف دیگر، حاضرند که صدها میلیارد دلار خرج کنند تا سیستمی را نجات دهند که همه از آن در آینده نفع خواهند برد. صدها میلیارد دلاری که آلمانیها با عرق ریختن به دست آورده اند باید صرف نجات کشوری مثل یونان شود که پول قرض کرده و خرج تنبلهای خود کرده است. خودتان قضاوت کنید که آینده از آن کدام یک از این دو کشور است. یونانیهای زرنگ، یا آلمانهایی که با سادگی صدها میلیارد دلار به یونان می دهند.

مسئله این است که اکثریت مردم یونان ( ببخشید اگر جرات می کنم که بگویم ما هم خیلی شبیه یونانیها هستیم) دید درستی از اینکه دنیا چگونه کار می کند ندارند. دنیا عوض شده است اما آنها (و ما) به دنیا آنگونه نگاه می کنیم که اسکندر و نادر شاه دنیا را می دیدند. (اگر می توانی دیگران را غارت کنی غارت کن، نقطه مرکزی این طرز تفکر است.) دید آلمانها متفاوت است. آنها به دیگران به دید کسانی نگاه می کنند که با آلمانها در داخل یک کشتی نشسته اند. اگر سوراخی در زیر فردی در کشتی ایجاد شود مشکل آن فرد نیست، مشکل همه است. خود قضاوت کنید: آینده از آن یونانیها و طرز تفکر آنهاست یا از آن آلمانها و طرز نگاه آنها به دنیای جدید.

۱۳۹۰ مهر ۵, سه‌شنبه

ساعت های هدر رفته در ترافیک در امریکا

ساعت های هدر رفته در ترافیک در امریکا در طول سال به ازای هر راننده:
بدترین شهرها:
  • واشنگتن دی سی با 72 ساعت
  • شیکاگو با 71 ساعت
  • لس آنجلس با 64
  • هیوستون با 57
  • نیویورک با 54
  • بالتیمور با 52
  • سانفرانسیسکو با 50
  • دنور با 49
  • بوستون با 47
  • دالاس 45
  • مینیاپولیس با 45
من توی بعضی از این شهرها رانندگی کردم تهران به مراتب بدتر از بدترین این شهرهاست که دی سی و شیکاگو باشند.

۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

اختلاس سیاسی

ماجرای به اصطلاح اختلاس اخیر را همه شنیده ایم. مشکل "اختلاس کنندگان" این است که همه ما ایرانیان منتظر شنیدن چنین خبری بودیم. همه مخالفان نظام جمهوری اسلامی خوشحال شدند چونکه این اختلاس بزرگ ثابت می کرد که در جمهوری اسلامی فساد هست. همه موافقان جمهوری اسلامی هم خوشحال شدند به این دلیل که این "اختلاس" به آنها اجازه می دهد که نشان دهند که با چه قوتی با اختلاس و فساد مبارزه می کنند. استفاده (شر و خیر) احسن از ماجرا هم همانگونه که می دانید به شدت ادامه دارد. این یکی جریان اختلاس را به گروه انحرافی نسبت می دهد، یکی می گوید اصلا ما خودمان افشاء کردیم، یکی هم حکم را همین الان صادر کرده (که "اشد مجازات" است.)

راستش را بخواهید من هم از کل ماجرا خبر ندارم. اما فکر می کنم که این "اختلاس"، بیش از اینکه اختلاس اقتصادی باشد ماجرایی سیاسی است. دلیلش این است که گر چه در این ماجرا قانون شکنی شده است، اما به نظر من خطاهای قابل اغماضی رخ داده اند. چرا چنین فکر می کنم: به این خاطر که اولا، مهمترین اتهام این آقای آریا، یا افراد و شرکتهای وابسته به او، تا آنجایی که من می دانم این است که وام های بی ضابطه فراوانی گرفته اند. مبلغ اختلاس ذکر شده 3000 میلیارد تومان است، که علی الظاهر همین مجموع وام هایی است که با دور زدن مقررات گرفته اند. (آنچه که به خلاف در ال سی ها مربوط است مبلغی بسیار کمتر از این 3000 میلیارد تومان است.) اما چنانکه از اخبار برمی آید، مجموع دارایی های شرکتهای مورد اتهام حدود 4700 میلیارد تومان است که به این معنی است که پولهای قرض گرفته شده به کار زده شده اند و سود فراوانی حاصل کرده اند. در اتهامات هم ندیده ام که بگویند وام ها را پس نمی داده اند. (که اگر هم درصدی را هنوز پس نداده اند تعجبی ندارد.) دوما، هیچ کس جرات نکرده که بگوید اختلاسی 3000 میلیاردی در کار نبوده است. به این دلیل که به محض آنکه شما بگویید که اختلاسی در کار نبوده، به خاطر شرایط سیاسی و جو شایعه در ایران، شما هم همدست اختلاس گر شناخته می شوید. (خدا را شکر که ما هزاران کیلومتر از اختلاس گران دوریم:)) وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، به اشاراتی سعی کردند که قضیه را کم اهمیت جلوه دهند اما جرات نکرده اند که به صراحت سخن بگویند. همین مسئله مرا مشکوک می کند. ثالثا، اگر با کسب و کار در ایران آشنا باشید می دانید که کار کردن در ایران بدون دور زدن مقررات و قوانین تقریبا غیرممکن است. همه گاهی قانون را دور می زنند. نه اینکه من مشوق دور زدن قانون باشم، آنچه می گویم فقط ذکر آنچیزیست که هست. حال کسی هم در جایی از کشور پیدا شده که گاهی قوانین را دور می زده و در عین حال هزاران شغل ایجاد کرده است. کار درست شاید این است که خطای این افراد را با جریمه ای سر هم بیاوریم که نفع این افراد برای جامعه بیش از ضررشان بوده است و اجازه بدهیم به کارشان که ایجاد شغل در جامعه و همزمان کسب ثروت بوده ادامه دهند. رابعا کل قضیه به شدت سیاسی شده است. در این جو به شدت سیاسی، آنچه مهم می شود نه آن خلافی است که انجام شده است بلکه نظرات آدم های سیاسی، نظرات مردم، و آنچه به عنوان شایعه مطرح شده هم مهم می شود. افراد خلافکار هم قربانی دعوای سیاسی ما مردم می شوند.

توجه کنید که من مدعی این نیستم که خلافی صورت نگرفته است. مسئله این است که بحث کاملا سیاسی شده. سیاسی شدن بحث کاملا به ضرر فضای کسب و کار است. (رئیس قوه قضائیه هم اشاره ای به این مسئله کرد که مرا به کل ماجرا مشکوک تر کرد.)

دو نکته پایانی: اولا زمینه ایجاد فساد در همه کشورها و به خصوص در ایران، مداخلات دولت در بازار است. هر چه دولت کمتر مداخله کند فساد کمتر می شود. مثالش همین قیمت گذاری نرخ بهره بانکی به صورت غیر واقعی است که نتیجه اش همین شده است که می بینیم. ثانیا، در ایران فساد وجود دارد، این نیست که فسادی نباشد. اگر قوه قضائیه می خواهد ثابت کند که با فساد مبارزه می کند راهش این است که از آقای رحیمی شروع کند که همه می دانند با جعل سند سیستم بیمه را وادار به پرداخت به خود و دوستان می کرده است.

۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبه

ایرانیان ریال شورت می کنند

اول اجازه بدهید عبارت شورت کردن را توضیح بدهم. در امریکا و کشورهای توسعه یافته دیگر، وقتی که فردی می فهمد که قیمت یک کالا، سهم، یا ارز بیش از اندازه بالاست و در آینده قیمت آن سقوط خواهد کرد، آن فرد می تواند با به اصطلاح شورت کردن از این سقوط قیمت سود ببرد. به این ترتیب که مثلا مقداری طلا یا سهام قرض می گیرد (که البته برای قرض گرفتن باید پول اجاره آن کالا را بپردازد). آن کالا یا سهام یا هر چیز دیگر را بلافاصله می فروشد و منتظر می ماند که قیمت سقوط کند. وقتی که قیمت سقوط کند، فرد همان چیزی را که در بازار قرض کرده و فروخته بود حالا به قیمت ارزان تر می خرد و قرضش را پس می دهد. البته راه های دیگری هم (مثل خرید آپشن فروش) برای سود بردن در شرایطی که قیمت سقوط می کند هست.

اجازه بدهید به اصل موضوع برگردیم. ایرانیان می دانند که ارزش ریال در حال کاهش پیدا کردن است. منظور من از عبارت کاهش ارزش ریال، هم کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی، و هم افزایش تورم است که این دومی به معنی کاهش ارزش یک واحد پول نسبت به بسیاری از کالاهاست. برای سود بردن (یا حفظ سرمایه) در چنین شرایطی، بهترین کار شورت کردن ریال است که ما ایرانیان از سالها پیش مشغول انجام همین کاریم. ما چگونه ریال را شورت می کنیم؟ به این ترتیب که همه ما متمایل به قرض کردن ریال هستیم. ریال قرض می کنیم که مثلا خانه بخریم. یا ارز یا اجناس ماندگار دیگر بخریم. تبعات این شورت کردن را می توان در اقتصاد ایران به راحتی مشاهده کرد. مثلا به محض اینکه اعطای تسهیلات بانکی آسان تر می شود، مردم در پشت بانکها صف می کشند. تقریبا همه می خواهند وام بگیرند. در چنین شرایطی قرض گرفتن هم سخت می شود. به همین علت است که اجاره ریال چنین بالاست. قیمت اجاره ریال، یا همان نرخ بهره در بازار، آنچنان که من شنیده ام چیزی بین 30 تا 70 درصد است که قیمتی بسیار نجومی است.

مقایسه کنید این وضعیت را با وضعیت پول در کشوری مثل امریکا. با وجود مشکلات اقتصادی عمیق این کشور، کسی در حال شورت کردن دلار نیست. نرخ بهره اوراق قرضه 30 ساله امریکا کمتر از 3 درصد است و نرخ بهره اوراق سه ماهه، یک ساله، و دو ساله تنها کسری از یک درصدند.

برای کاهش تمایل به شورت کردن ریال، تنها راه کنترل تورم است.

۱۳۹۰ شهریور ۲۵, جمعه

ورشکستگی یونان قطعی است.

ورشکستگی یونان قطعی است. به این دلیل که، حتی اگر یونان در برنامه ریاضت خود موفق شود، هدف برنامه ریاضت این است که کسری بودجه یونان را به 8 درصد تولید ناخالص داخلی برساند. وام کشورهای اروپایی به یونان هم هیچ کمکی نخواهد کرد مگر اینکه کشورهای اروپایی چک سفید امضا به یونان بدهند. بعضی از اقتصاددانان معتقدند که اروپا باید بجای کمک به یونان، به بانکهایی کمک کند که از سقوط یونان آسیب خواهند دید. مسئله این است که هیچ راه حل آسانی برای مشکل یونان وجود ندارد. بهره وری یونانی ها به اندازه دیگر کشورهای اروپایی نیست و همزمان مردم این کشور خواهان سطح رفاه دیگر کشورها هستند. برای رسیدن به این رفاه، یونانیها راه قرض کردن و خرج کردن را در پیش گرفته اند. اگر راهی برای مشکل بدهی های اروپایی پیدا نشود، یونان یورو را با مشکل مرگ و زندگی مواجه خواهد کرد.

اتحادیه پولی اروپا، با ساختار فعلی، حتی اگر از بحران یونان جان سالم به در برد، با بحرانهای شبیه در آینده مواجه خواهد شد. اقتصاددانی می گفت که اتحادیه پولی اروپا، در شکل فعلیش، از فقرا در کشورهای ثروتمند مالیات می گیرد و به اغنیا در کشورهای فقیر اتحادیه می پردازد. چنین ساختاری پایدار نمی ماند.

۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

آب لیتری چند؟

حتما قصه محاسبه هزینه آب لازم برای کاشت سیب زمینی را شنیده اید (اینکه احمدی نژاد گفته است که هر کیلو سیب زمینی 250 کیلو آب مصرف می کند. هر نیم لیتر آب 250 تومن است که 100 تومانش پول بطری می شود و ... پس هر لیتر آب 200 تومان ارزش دارد ... و می توان این آبی که با آن سیب زمینی می کاریم را بطری کرد و کشتی کشتی فروخت....).

فرض اول این نوشته: محاسبات و فرضیات فوق درستند.
فرض دوم: مجموع آب قابل استحصال در ایران برابر 98 میلیارد متر مکعب است. که البته این کسری از بارش سالانه است. (نقل از وزارت نیرو)
فرض سوم: 8 میلیارد متر مکعب از این آب را برای خودمان نگه داریم (برای مصارف خانگی و صنعتی) و آب کشاورزی را (90 میلیارد متر مکعب) بطری کنیم بفروشیم به قیمت 200 تومان. که این فرض به آمار داخلی می خواند.

مجموع درآمدمان از فروش آب می شود: 90 میلیارد متر مکعب ضربدر 1000 (میزان لیتر در متر مکعب) ضربدر 200 تومان (قیمت یک لیتر آبی که می فروشیم انشاله) می شود به عبارت 18 میلیون میلیارد تومان برابر 18000000000000000 تومان که با دلار 1200 تومانی می شود به عبارت 15 هزار میلیارد دلار که، باور کنید یا نه، در حدود تولید ناخالص داخلی امریکا در یک سال است.

خدا می داند چه ثروتی را پای سیب زمینی ریخته ایم!




۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

هزینه یک ساعت روشنایی در طول زمان

این پست مثالی است برای اینکه بفهمیم که تکنولوژی و تجارت چگونه زندگی ما را تغییر داده است. هزینه داشتن یک ساعت روشنایی در شب (به قدرت روشنایی 1200 لومن) در زمانهای مختلف بر حسب متوسط درآمد در انگلستان به شرح زیر است:

  • در سال1997 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک لامپ فلورسنت) برابر درآمدی است که در طول نیم ثانیه به دست می آمده است.
  • در سال1950 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک لامپ رشته ای یا همان لامپ معمولی) برابر درآمدی است که در طول 8 ثانیه کسب می شده است.
  • در سال1880 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک چراغ نفتی (نفت سفید)) برابر درآمدی است که در زمانی برابر 15 دقیقه به دست می آمده است.
  • در سال 1800 هزینه یک ساعت روشنایی در شب (با یک شمع ساخته شده از چربی گوسفند) برابر درآمدی است که در طول 6 ساعت کسب می شده است.
پینوشت: برگرفته از سخنرانی مت ریدلی در کنفرانس تد.

۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

زیبایان در امریکا در طول عمر 230000 دلار بیشتر از دیگران درآمد کسب می کنند.

اینکه زیبایان به طور متوسط درآمد بیشتری دارند موضوع شناخته شده ای است. مطالعه ای اخیر که در مجله هفتگی نیویورک تایمز چاپ شده نشان می دهد که درآمد آدم های زیبا، در طول عمرشان، 230000 دلار بیشتر از کسانی است که "کمتر از متوسط زیبایند". البته باید توجه کرد که زیبایی موضوعی نسبی است. (به قول سهراب: "قشنگ یعنی دیدن عاشقانه اشکال" و نه هر چشمی هر کسی را عاشقانه بنگرد). در مطالعه نشان داده شده است که مردان "با زیبایی کمتر از متوسط" 17% و زنان "با زیبایی کمتر از متوسط" 12% کمتر درآمد کسب می کنند. دلیلش هم این است که مردان به هر حال به دنبال کار می روند ولی زنان زشت تر بیشتر از بقیه خانه نشینی را انتخاب می کنند (با توجه به اینکه میدانند درآمدشان به دلیل زشتیشان کمتر خواهد بود از کار منصرف می شوند.)
آنهایی که با بازار کار امریکا آشنایند می دانند که گاهی در این بازار، افراد از شرکتها به دلیل تبعیض در محیط کار شکایت می کنند. مثلا در بعضی از موارد مطرح شده در دادگاهها، فرد بر علیه تبعیض، به دلیل سن بالا یا به دلیل اینکه زن است، شکایت می کند. مسئله این است که تا به حال کسی به دادگاهی، با این ادعا که به دلیل زشتی مورد تبعیض قرار گرفته، بر علیه شرکتی شکایت نبرده است. دلیلش البته، قابل درک است.

دانیل هامرمش از دانشگاه آستین این مطالعه را انجام داده است.