۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

استراوس خان و فرض های اولیه اقتصادی

تقریبا تمام اقتصاد بر اساس دو فرض اساسی بنا شده است: اینکه افراد و بنگاهها به دنبال حداکثر کردن منفعت شخصی هستند (افراد مطلوبیت خود را حداکثر می کنند و بنگاهها سود خود را،) و اینکه افراد در انتخاب خود عقلایی عمل می کنند. عقلایی عمل کردن به این معنی است که افراد (به صورت ساده) در انتخاب خود اشتباه نمی کنند. اقتصاددانها حتی قانون شکنی را هم در این چهارچوب تحلیل می کنند. مثلا، ممکن است که شما تصمیم بگیرید که ماشین خود را در جایی پارک کنید که احتمال جریمه شدن آن می رود. چنین رفتارهایی، از نظر اقتصاددانها، کاملا عقلایی و در جهت حد اکثر کردن منافع فردی است.

اگر چنین چیزی درست است، در آن صورت انتظار می رود که اقتصاددانی که خودش در همه عمر با توجه به این اصول نام می خورده و علم اقتصاد می آموخته است هم عقلایی و هم در جهت منافع فردی خود رفتار کند. که این مسئله ما را می رساند به قضیه استراس خان که رئیس صندوق بین المللی پول بود و کاندیدای جدی ریاست جمهوری آینده فرانسه. استراس خان، همان طور که احتمالا می دانید، در ماه گذشته و به دنبال اقدام به تجاوز به خدمتکاری افریقایی در هتلی در نیویورک دستگیر شد. سوال این است که با توجه به آنچه که استراس خان بدست آورده و آنچه از دست داده، کجای کار این اقتصاد دان عقلایی بود و کجای کار این فرد حداکثر کردن منافع شخصی؟

پ. ن. البته من جوابی برای این سوال خودم دارم که خیلی از آن راضی نیستم. برای همین آن جواب را اینجا نمی نویسم.

۱۷ نظر:

رضاکیانی گفت...

شاید مطلوبیت نهایی اون خانومه برای این جناب بیشتر از اون چیزهایی بوده که تاحال به دست آورده بوده؟

حجت قندی گفت...

یعنی چند دقیقه بااین خانومه ارزشش از ریاست جمهوری فرانسه بیشتر بوده؟

jeerjeerak گفت...

people don't act rational 24-7. This was one one his unfortunate irrational moments.

Amir گفت...

با جیرجیرک موافقم.
خود شما در ابتدای نوشته خود، ذکر کرده اید که اینها "فرضیات" اقتصاددانهاست.

فرضی که به شما اجازه مدل سازی می دهد، اما لزومی بر درستی همیشگی ان نیست.

حسین گفت...

عقلایی رفتار کردن الزاماً به معنی اشتباه نکردن نیست. بلکه به این معنی است که هر فرد بهتر از افراد دیگر از آنچه برایش خوب یا بد است آگاه است و می تواند انتخابهای لازم را در جهت رسیدن به آنچه برایش خوب است انجام دهد و در این انتخابها اشتباه "سیستماتیک" نمی کند.
ادبیات جدید اقتصاد رفتاری درصدد توضیح برخی انحرافهای مشاهده شده از عقلانیت به این معنی است مثلاً به دنبال توضیح این واقعیت است که گاهی افراد اشتباه "سیستماتیک" می کنند.
با این تعریف استراس خان الزاماً غیر عقلایی نبوده است.

حجت قندی گفت...

jeerjeerak:
thanks for your comment, but we you say "people don't act rational 24-7" then what are the implications of this?
If people act rationally 90% of the time, then when do they not? and are econ theories as a result true 90% of the time?
I am still puzzled.

حجت قندی گفت...

امیر:

حرف شما درسته. و فرضیات همون طور که فریدمن هم گفته تو چند مقاله لزوما نباید درست باشند. اما سوال اینه که آیا می شه مثلا جرائم جنسی رو با رها کردن این فرضها و انتخاب فرضهای جایگزین بهتر توضیح داد یا نه؟ برخی از جرائم رو می شه به وسیله هم این فرضها توضیح داد ولی نه همه رو.

حجت قندی گفت...

حسین:
با حرفت مخالف نیستم. بعضی از انحرافها در این فروض به وسیله اقتصاددونهای رفتاری هم مورد مطالعه قرار گرفته. اما اینکه رفتار استراس خان اشتباهی سیستماتیک هست یا نه رو اول مطمئن نیستم و دوم اینکه اقتصاد رفتاری خیلی خوب رفتار بازی هایی مثل اولتیماتوم گیم رو توصیف می کنه (گر چه مدل نمی کنه چون خارج از دو فرض اساسی مدل کردن خیلی سخته). من ندیدم اقتصاد رفتاری جرائم جنسی رو حتی توصیف هم بکنه. با فروض بالا هم نمی تونم بگم که استراس خان رفتارش عقلایی بوده.

حشمت الله گفت...

من به نظرم این میاد که باید بین بلند مدت و کوتاه مدت فرق قایل شد. از دید کوتاه مدت تصمیم درستی بوده شاید واسه اوشون، اما از دید بلند مدت پر واضح هست که اساسی اشتباه کردن. مثِ کسی میمونه که میخواد رژیم لاغری بگیره، اما یه جایی یه کیک خوشمزه چربو چیلی میبینه نمیتونه جلویِ خودش رو بگیره، تو لحظه خوردن اون کیک میتونه بهترین کار ممکن باشه، اما در کُل خوب اشتباه هست. اینو من مطمین نیستم اما گمان کنم به کارکرد نیم‌کره‌های چپ و راست مغر برمیگرده این اختلاف. احیانا اگه نورولوژیستی اینجا رو بخونه میتونه توضیح بده.

حجت قندی گفت...

حشمت الله:

من همین الان مشغول خوردن کیک هستم و به همین نکته هم فکر می کنم!

ناشناس گفت...

یک سؤال: آیا منظور از «مطلوبیت» در ادبیات اقتصادی، همیشه مطلوبیت بلندمدت است؟ اگر نه، اگر مطلوبیت کوتاه‌مدت و بلندمدت با یکدیگر متناقض باشند کدام «مطلوبیت» خوانده می‌شود؟

حجت قندی گفت...

ناشناس:

در اقتصاد معمولا فرض می شود که مصرف کننده مصرف حال را بر مصرف آینده ترجیح می دهد. مثلا ممکن است که مصرف حال 10 درصد بهتر از مصرف در سال آینده باشد. نرخ تنزیل این مصرف، ترجیحات ذهنی مصرف کننده نامیده می شود. فرض بر این است که مصرف کننده تابعی از تمام مصارف حال و آینده را حداکثر می کند.

ناشناس گفت...

ممنون از جواب.
پس نتیجه می‌گیریم نرخ تنزیل استراوس خان چندهزار درصدی بوده است!

ح.ق گفت...

اولن مطلوبیت صرفن یک تعریف آکسیوماتیک است و چیزی راجع به محتوا نمی‌گوید. صرفن می‌گوید باید بین ترجیحات یک سری سازگاری وجود داشته باشد.

از آن مهم‌تر: نباید بین بهینه اکس-آنتی و اکس-پست خلط کرد. وقتی که مجازات تصادفی باشد فرد این‌را هم در محاسبه می‌آورد. طبیعی است که اگر به افراد دست‌گیر شده نگاه کنیم همه‌شان بازنده بوده‌اند ولی وقتی دست به جرم می‌زدند انتظار این مجازات را در نظر می‌گرفتند.

حجت قندی گفت...

ح.ق:
گفته اید"نباید بین بهینه اکس-آنتی و اکس-پست خلط کرد. وقتی که مجازات تصادفی باشد فرد این‌را هم در محاسبه می‌آورد. طبیعی است که اگر به افراد دست‌گیر شده نگاه کنیم همه‌شان بازنده بوده‌اند ولی وقتی دست به جرم می‌زدند انتظار این مجازات را در نظر می‌گرفتند."

که نکته ای کاملا درست است. با وجود این، اگر به رفتار جنسی بسیاری از سیاستمداران مانند وینر در جریان اخیر، استراوس خان، ... را در نظر بگیرید در آنها اشتباه سیستماتیک می بینید. تنها سیاستمداری که رفتار جنسیش عقلایی اکس انتی(به معنی اقتصادی آن)به نظر می رسید الیت اسپیتزر بود که فاحشه ای را استخدام کرده بود و لو رفتن جریان کاملا اتفاقی بود.

ناشناس گفت...

درود

انگار فرضهای اقتصادی برای خانم خدمتکار درست می باشد

ساسان

حجت قندی گفت...

ناشناس:

درسته. مثل اینکه خانمه کاملا اقتصادی فکر می کرده!! البته مونده تا قضاوت نهایی.