در بعضی نقاط امریکا، در ساعت 12:01 نیمه شب اولین روز ماه، ماجرای جالبی در فروشگاههای وال مارت (که بزرگترین فروشگاه زنجیره ای جهان است) اتفاق می افتد. این فروشگاهها ناگهان شلوغ می شوند. این اتفاق، پس از رکود سال های اخیر قابل مشاهده تر بوده است. دلیل این شلوغی این است که بن های غذایی که دولت امریکا هر ماه به شهروندان می دهد در این لحظه است که قابل استفاده در فروشگاهها می شوند. نتیجه اکثر تحلیل گران از این هجوم این است که این مردم گرسنه اند و نمی توانند صبر کنند.
جریانی مشابه فوق و در همین روزها در ایران در حال تکرار است. اگر به گزارش های تصویری خبرگزاری های ایرانی سر بزنید عکس های زیادی از صف های طولانی در مقابل مراکز توزیع سبد کالایی دولت می بینید. اگر حکم به استقراء ِ برداشتِ تحلیل گران در امریکا از هجوم به وال مارت در دقیقه اول روز اول ماه باشد، نتیجه این می شود که مردم ایران هم گرسنه اند و حتی یکی دو روز نمی توانند صبر کنند که با وجود سرما در چنین صف های درازی ایستاده اند که شانه ای تخم مرغ یا چند کیلو برنج بگیرند.
چند نکته در این جا لازم به تذکر می آید: یکی اینکه، بن های غذا در امریکا، که اگر اشتباه نکنم حدود 80 میلیارد دلار بودجه سالانه دارد، به افراد با درآمد کمتر از 130 درصد خط فقر تعریف شده توسط دولت تعلق می گیرد که برای یک خانواده چهار نفره، این درآمد حدود 2500 دلار است. حدود 50 میلیون نفر، یعنی کمتر از یک ششم، یا کمتر از دو دهک فقیر امریکا از این بن های غذایی دریافت می کنند و متوسط دریافت هر فرد هم چیزی در حدود 130 دلار در ماه است. اما کسانی که در ایران سبد کالایی را دریافت می کنند فقیران جامعه نیستند که طبقه متوسط است. روستائیان نیستند که سبد کالا را می گیرند، این کارمندان دولتند که درصفند. آیا می شود گفت که مردم طبقه متوسط در ایران گرسنه اند؟ به همان تعبیری که مردم فقیر امریکا گرسنه اند.
نکته دوم: می دانم که متغیر های دیگری هم در کارند: مثلا ممکن است که دوره دریافت سبد کالا در ایران محدود باشد. (هست یا نیستش را نمی دانم.) یا دولت بی اعتبار باشد و مردم فکر کنند که بعدا کالاها را نخواهند توانست پیدا کنند. نمی دانم آیا چیزی دیگری هم هست که اینجا قابل مشاهده نیست؟
نکته سوم: همان طور که فقر در امریکا با فقر در ایران قابل مقایسه نیست، فقر در ایران هم با فقر در هند و پاکستان قابل مقایسه نیست. فقر مطلق به معنای درآمد کمتر از 1.25 دلار در روز در ایران کم است.
نکته چهارم: سبد کالایی ابتکار مسخره ای بود. که البته آخرین اشتباه دولت روحانی نخواهد بود. ظاهر قضیه این است که تیم اقتصادی دولت روحانی سردرگم است.
نکته آخر: نوشته فوق تحلیل علمی فقر در ایران نیست. فقط مشاهده ای است که شاید درک ما را از وضعیت اقتصادی در ایران بهتر کند.