۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

پایان دهه جهنم، یا دهه صفر

اول: اینکه دهه اول قرن بیست و یکم از سال 2000 شروع و 2009 ختم می شود یا از سال 2001 شروع و در پایان 2010 پایان می یابد بیشتر مسئله ای سلیقه ای است تا علمی. من فرض را بر این می گذارم که دهه چند روز پیش ختم شد.

دوم: مجله تایم این دهه را دهه جهنمی برای امریکا نام نهاده و پاول کروگمن دهه صفر. دهه جهنمی به این دلیل که این دهه با آن هرج و مرج انتخابات در فلوریدا که منجر به انتخاب بوش شد آغاز شد. یک سال بعد آمریکا با حملات یازده سپتامبر مواجه شد. بعد از آنهم حمله به افغانستان که تا کنون جنگش ادامه دارد، حمله به عراق که منجر به کشته شدن اینهمه انسان شد، افتضاح ابوغریب، فاجعه کاترینا، و از همه مهمتر رکود عظیم اقتصادی مشخصه های دهه اول قرن اخیر است.

پاول کروگمن هم این دهه را دهه صفر نامیده است. در برابر میلیونها شغلی که هر دهه قبل از این در آمریکا ایجاد می شد، در کل این دهه تنها حدود 400 هزار شغل جدید ایجاد شد. تولید خالص شغل به وسیله بخش خصوصی در این دهه منفی بوده است. ارزش خانه ها در پایان سال 2009 از ارزش آنها در سال 2000 کمتر است که به معنی رشد صفر است. ارزش سهام (حتی بدون احتساب تورم) هم همان است که در آغاز سال 2000 بود. بگذریم از اینکه بدهی این کشور همه به شدت افزایش یافته است.

این دهه البته برای کشوری دیگر دهه ظهور بود. چین بیش از 80 میلیون شغل جدید در این دهه ایجاد کرد، با رشد اقتصادی متوسط که نزدیک ده درصد بود، با پیشرفت های تکنولیژیکی عظیم مانند سریع ترین قطار جهان که چند روز پیش آغاز به کار کرد، با موفق ترین برنامه مبارزه با فقر در طول تاریخ بشریت، با بیشترین ذخیره ارزیکه هر کشوری در تاریخ داشته است (بیش از 2200 میلیارد دلار)، و با فرستادن انسان به مدار زمین،... این دهه آغازی بود برای اژدهای غول پیکر.

البته چین هنوز چند دهه با آن زمانی فاصله دارد که به سطح رفاه در آمریکا برسد. اما جهت گیری چین جهت گیری صحیحی است. امریکا هم سقوط نخواهد کرد. اما برای تغییر روند نامیمون دهه قبل نیاز به انجام کارهای بسیاری است و بازگشت به دوره اشتغال کامل در امریکا چندین سال طول خواهد کشید.

در این میان این ایران ماست که مسائلش با مسائل دنیای قرن بیست و یک سنخیتی ندارد. جای شکرش باقی است که نفتی هست و ما گرسنه نمانده ایم.

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

وضعیت کسب وکار ایران

بی بی سی فارسی گزارشی دارد از وضعیت کسب و کار ایران که این گزارش بر مبنای گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس است و آن هم بر مبنای گزارش بانک جهانی و شرکت نوسازی صنایع ایران است. مشکل همه این گزارشها این است که دولتمردان معنی این گزارش ها را نمی فهمند. پس اجازه بدهید که گزارش را برای آنها ساده کنم.
در ایران راه انداختن یک نانوایی نیاز به مجوزهایی دارد که گرفتن این مجوزها گاهی سالها طول می کشد. این به این معنی است که آغاز کسب و کار در ایران مشکل است. کاش فقط باز کردن یک نانوایی سخت بود. مجوز انتشاراتی سالها وقت می خواهد. مجوز انتشار روزنامه هم همینطور. ساخت یک هتل جدید چقدر آسان است؟ راه اندازی یک شرکت کامپیوتری چه؟ گرفتن کارت بازرگانی چه؟ برای گرفتن مجوز نیاز به دادن باج سبیل به هر جنبنده سر راهی است، به این می گویند فساد. گاهی هم نیاز به دوستی آشنایی کسی هست، به این می گویند پارتی بازی که نوعی فساد است. اخراج کارگر در ایران سخت تر از طلاق دادن زن است. به همین دلیل کارفرماها جرات استخدام مردم را به طور موقت ندارند که این خود بیکاری را افزایش می دهد. به این میگویند سهولت انحلال فعالیت اقتصادی. کارفرماهایی که واقعا می توانند کار ایجاد کنند به وام دسترسی ندارند. به این می گویند ناکارآمدی سیستمهای بانکی.
آخرین باری که من رشوه گرفتن یک فرد را به شخصه دیده ام هشت سال پیش و قبل از خروج از ایران بوده است، به این می گویند رتبه بالای ایران در فساد . برای یک امضاء و تایید مجبور شده ام که به مرکز استان (اصفهان) و تهران سفر کنم. به این می گویند سیستم اداری ناکارآمد و..
آقایان دولتی، دولت ایران بسیار ناکارامد است و فساد در ایران بالاست و این نیازی به گزارش ندارد.


۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

دوبی غرق نخواهد شد!

این روزها دوبی در راس اخبار جهانی است. دلیلش هم این است که دوبی ورلد، یکی از بزرگترین شرکتهای ساختمانی دنیا، که نباید با دولت دوبی اشتباه گرفته شود، اعلام کرده که قسط 4 میلیارد دلاری را که موعدش در دسامبر است به موقع نخواهد پرداخت. مجموع بدهیهای دوبی چیزی بین 80 تا 120 میلیارد دلار است که ترس عدم پرداخت این بدهی بازارهای جهان را ترسانده است. این بدهی در حدود تولید ناخالص داخلی دوبی در یک سال است. آیا این بدین معنی است که دوبی نابود خواهد شد؟ به هیچ وجه.
در میان پرانتز به این نکته باید توجه کرد که آسیب دیدن دوبی به هیچ وجه به نفع ایران نیست. آنگونه که CNBC، یکی از مهمترین شبکه های خبری اقتصادی جهان، اعلام کرده است: ایرانیان مالک تقریبا ده درصد املاک دوبی هستند، بانکهای ایرانی در دوبی بسیار فعالند و بیش از 100 هزار ایرانی در این شیخ نشین مشغول کسب و کار و زندگی اند. کاهش ارزش داراییها در دوبی به معنی کاهش ارزش داراییهای ایرانیان مقیم هم هست.
چرا دوبی از این بحران عبور خواهد کرد؟ یک دلیل این است که برادر بزرگتر دوبی، ابوظبی، مالک یکی از بزرگترین صندوقهای ذخیره ملی به ارزش دست کم 600 میلیارد دلار است. گر چه ابوظبی به شرکت دوبی ورلد کمک نخواهد کرد، اما به احتمال زیاد از سقوط اقتصادی دوبی پیشگیری خواهد کرد.
دلیل مهمتر آن است که دوبی در میان کشورهایی قرار دارد که هم کسب و کار در آنها به نسبت دشوار است، هم ارتباط آنها با دنیای خارج به نسبت محدود است، و هم خرج پول به وسیله جمعیت متوسط به بالای آنها سخت است. برای یک لحظه از خود سوال کنید که آیا سرمایه گذاری در ایران آسانتر است یا دوبی؟ سفر یک توریست به اصفهان آسانتر است (که شکوه گردشگری آن قابل مقایسه با هیچ شهری در منطقه نیست) یا دوبی؟ آغاز ساخت یک هتل در شیراز آسانتر است یا دوبی؟ در مورد سهولت ورود و خروج سرمایه چه؟ و در مورد سهولت خروج و ورود کالا چه؟ و و ... و بسیاری از مسایل دیگر که اقتصاد یک کشور را چالاک می کند.
و ایران تنها نیست. عراق، عربستان، پاکستان و بسیاری از کشورهای منطقه مشکلات مشابهی دارند. پول در این کشورها هست، اما راههای سرمایه گذاری و حتی خرج این پول در این کشورها بسته است. همیشه هم دلیلی برای این بسته بودن وجود دارد. اقتصاد این کشورها هم قربانی این ماجرا است.
مادامی که اقتصاد کشورهای مجاور دوبی بسته و غیر چالاکند، مادامی که بروکراسی مانع سرمایه گذاری در این کشورهاست، و مادامی که خرج پول و سفر توریستی برای انسان دارا در این کشورها سخت است، دوبی مقصدی برای سرمایه گذاری و خرج پول برای شهروندان این کشورها خواهد برد. تغییر رویه در کشورهای همسایه دوبی نیز به این زودی رخ نخواهد داد. به همین دلیل است که به رغم آسیب، دوبی غرق نخواهد شد.