۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

چین و دلار

چین بیش از یک تریلیون دلار ذخیره ارزی بر پایه دلار دارد. کل ذخایر ارزی چین به بیش از دو هزار میلیارد دلار رسیده است که نیمی از آن ذخایر دلاری است. در جریان بحران اخیر، دولت امریکا شروع به قرض کردن و خرج آن کرده است که همین مسئله چین را در مورد آینده دلار مردد کرده است. به همین دلیل چین اخیرا پیشنهادی را مطرح کرده که بر اساس آن ذخایر ارزی کشورها به واحد پول بین المللی مانند SDR باشد. نکته جالب اینجاست که چینی ها می دانند که احتمال پذیرفتن پیشنهادشان خیلی کم است. نکته جالبتر این است که چینی ها نمی توانند به این سادگی از شر این هزار میلیارد دلار خلاص شوند. اگر مطالب اقتصادی می خوانید حتما توجه کرده اید که عده ای در امریکا نگران آن هستند که چین ممکن است که بخواهد از شر دلار خلاص شود و همین باعث دردسر برای امریکا خواهد شد. واقعیت غیر از این است. چین نگران ارزش دلار هایی است که در دست دارد ولی عملا خلاص شدن از آنها به این سادگی نیست.

۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه

سال نو مبارک

سال نو همه شما مبارک و انشا... که سالی با موفقیت در همه زمینه های زندگی داشته باشید.
در ضمن من مطلبی برای سایت رستاک نوشته ام با عنوان "تاریخچه دخالتهای دولت و بانک مرکزی امریکا در هنگام رکود اقتصادی" که در اینجا می توانید آن را پیدا کنید. سایت رستاک اخیرا چند مقاله جالب منتشر کرده که من این یکی را توصیه می کنم که درباره اوضاع اقتصادی ایران در سال 1388 و نوشته دکتر نیلی است.



۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

کاندیداهایی فقط با شعار و وعده توزیع ثروت

در انتخابات گذشته، اصل پیام و تبلیغات انتخاباتی کاندیداها حول محور بازتوزیع منابع می چرخید. کروبی با وعده 50 هزارتومان در ماه، احمدی نژاد با وعده آوردن پول بر سر سفره، و حتی هاشمی رفسنجانی با وعده دادن سهام میلیونی با هم رقابت می کردند. خطر آن است که این بار هم کاندیداها، (به خصوص با وجود کاندیداهایی مهمی مانند موسوی، کروبی، و احمدی نژاد) دوباره اصل تبلیغات را متوجه باز توزیع منابع کنند. نه اینکه توزیع ثروت و درآمد در ایران مناسب باشد. اما، در مقابل مسائل عمده اقتصاد ایران، توزیع درآمد و ثروت مسئله درجه دوم و معلول است. مخصوصا که مطالعات اقتصادی، از جمله کاری که بوسیله بونابئو از دانشگاه پرینستون انجام شده نشان می دهد که بازتوزیع منابع لزوما به توزیع بهتر ثروت و درآمد منجر نمی شود. اگر کاندیداها باز هم همت خود را متوجه انحراف ذهن ساده اندیش آن دسته از رای دهندگانی کنند که تصور می کنند تنها مشکل اقتصادی ما یک عده آدم مافیا مسلکند که حق آنها را می خورند آنگاه باید منتظر چهار سال آینده ای بود که چهار سال گذشته در برابر آن مانند یک گذشته رویایی به خاطر خواهد آمد. کاندیداها باید نیرو و انرژی خود را صرف طرح نظرات و برنامه هایی کنند که فرصتهای ایجاد ثروت در جامعه را زیاد می کند، ثروت می زاید و ثروتمند ایجاد می کند. نه اینکه این ذهنیت را ایجاد کنند که کشور ما ثروتمند است و اگر شما فقیر هستید فقط و فقط به خاطر نبود مکانیزم توزیع ثروت است. به اسامی کاندیداها که مجددا نگاه کنید احتمال جهت گیری آنان به سمت رویکرد درست را بعید خواهید یافت.

۱۳۸۷ اسفند ۲۴, شنبه

آیا وقت خرید است؟

این هفته یکی دو نشانه مثبت درباره اقتصاد امریکا ظاهر شد. مثلا صادرات امریکا با وجود کاهش، بهتر از پیش بینی بود، یا مهمتر از همه سیتی بانک و بانک او امریکا گزارش کردند که سوددهی دارند. این دوتای آخری به من این حس را داد که ممکن است که بحران به بدترین حد خود نزدیک باشد. اگر این چنین باشد آنگاه وقت خرید است. منظورم خرید سهام در امریکا است. خبر های بد خواهند آمد اما همه چیز به احتمال زیاد بدتر از پیش بینیها نخواهند بود. لذا سهام شرکتها بالا خواهند رفت. وقت، وقت خرید است.

چند نکته:
اول: سهام هایی در بازارند که بسیار پر ریسکند، توصیه من این است که فرد سرمایه گذار بایستی سبدی از این سهام های پر ریسک را بخرد.
دوم: خریدار بایستی صبر داشته باشد. کسی که به پولش در دو سال آینده احتیاج دارد نباید وارد بازار شود.
سوم: من این نوشته را حسی نوشته ام و مسئولیت سود و زیان به عهده خود شماست. اصلا کار من ربطی به فایننشیال مارکت ندارد. بنابراین هیچ توصیه ای درباره شرکت بخصوص نمی توانم بکنم. و این اولین و آخرین باری خواهد بود که درباره روند بازار سهام می نویسم.

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

موسوی، بسته ای پر از ریسک

میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد یک نقطه مشترک دارند و آن این است که سیاستهای اقتصادی که آنها در دوره نخست وزیری یا ریاست جمهوری اتخاذ کردند نتایج ناخوشایندی داشته است. احمدی نژاد هنوز هم بدنبال کسی است که سیاستهایی را که او اتخاذ کرده تئوریزه کند. این مسئله را بعد از تقریبا چهار سال و دیروز در کنفرانس اقتصاد و رسانه بیان کرده است. ذهن اقتصادی موسوی اما، ذهنی است که به افکار چپی آلوده است. سیاستهای چپ گرایانه موسوی باعث یکی از بزرگترین پس رفتها در تاریخ اخیر اقتصاد ایران شد. اقتصاد کوپنی، اقتصادی که هر قیمتی را کنترل می کرد، اقتصاد مداخله جویانه دولتی، اقتصادی که موجب نابودی بسیاری از صنایع و کارخانجات شد، ثمره سیاستهای فوق چپ گرایانه موسوی بود. دولت موسوی دولتی بود که برای کمبود نخود و کبریت جلسه اضطراری برقرار می کرد. دولتی که ارز هفت تومانی به گردشگر ایرانی میداد و از مردم تقاضای صرفه جویی می کرد. رانتخوری در اقتصاد دولتی وی بیش از هر زمان دیگری در بعد از انقلاب ایران بود.
ورای اقتصاد و حداقل برای من، موسوی بسته ای سربسته است. دلیل سکوت بیست ساله اش را هم نمی فهمم. کسی او را متهم به فساد و دزدی نکرده است که این نکته مثبتی است. مواضع او در برابر بسیاری از مسائل کلیدی اما به همین دلیل سکوت طولانی روشن نیست. موضع او درباره آزادی بیان چیست؟ درباره حقوق زنان چه فکری می کند؟ درباره آزادی تجارت و کسب وکار همان نظر را دارد که بیست سال پیش داشت؟ ... همین مشخص نبودن مواضع او درباره مسائلی به این کلیدی وی را انتخابی همراه با ریسک می کند.
داخل پرانتز: موسوی نخست وزیر جنگ و به همین دلیل در دوره خود از نقد مصون بود. هر نقدی از دولت موسوی ممکن بود که به نفع دشمن ایران تمام شود و به همین دلیل بسیاری از اقتصاددانها و دیگران و در زمان وی سیاستهایش را نقد جدی نمی کردند. اما اکنون دیگر جنگی در کار نیست. با ورود موسوی به کارزار رقابت انتخاباتی، نقد عملکرد گذشته وی وظیفه ماست و به نظر من کوتاهی در نقد عملکرد وی موجبات ایجاد تاسف در آینده خواهد شد.



۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه

کلوب دو درصدی حاکمان دنیا



سازمان ملل و چیدمان سیاسی، اقتصادی موسسه های مهم دیگر بین المللی شدیدا متاثر از موقعیت کشورها در جنگ جهانی دوم است. سوال ساده این است که حاکمان فردای دنیا چه کسانی خواهند بود؟ دو نفر از مرکز توسعه جهانی (Center for Global Development) به ایده ساده ای اشاره کرده اند که به نظر من جالب است. به نظر این دو نفر، برای اینکه کشور شما جزء یکی از کشورهای حاکم بر دنیا در آینده باشد، کشورتان بایستی یا دو درصد جمعیت دنیا را داشته باشد و یا دو درصد تولید ناخالص دنیا را تولید کنید. نمودار زیر کشورهای دارای این مشخصات در سال 2008 و در سال 2020 را نشان می دهد. (روی تصاویر کلیک کنید تا آنهارا بزرگترو بهتر ببینید.)اگر معیار دو درصد را تبدیل به معیار یک درصد کنید ایران را نیز شامل خواهد شد. شکل زیر نام کشورهای یک درصدی را هم شامل کرده است.
اصل مقاله را می توانید اینجا ببینید.