خیلی ها از دولت احمدی نژاد دل خوشی ندارند. من هم یکی از این خیل. وقتی از دولت دل خوشی ندارید دنبال بهانه برای انتقاد کردن می گردید که البته این دولت در دادن بهانه به منتقدان خود بسیار سخاوتمند است! در اینجا اما انتقاد من متوجه ساختار دولت است و فرهنگ حاکم بر آن نه دولت احمدی نژاد. گر چه احمدی نژاد و پیشینیان در ناکارایی سیستم سهیمند. فرهنگ حاکم بر دولت فرهنگ تنبلی فکر و جسم است. مثلا در بحران اخیر بدنه دولت زحمت فکر کردن و پیش بینی آنچه ممکن است اتفاق افتد را به خود نداده است. فرهنگ پنهان کردن معایب و عدم اطلاع رسانی به مردم هم کسی را متعجب نمی کند که ما غیر از این در تاریخ این مملکت از دولتی ندیده ایم. لازمه اطلاع رسانی: دانستن و درس گرفتن از تجربه دیگران (در بحران) و قدرت تخیلی است که نادیده های آینده را تصور کند. بدنه دولت ما فاقد هر سه است و همین امر سرمائی را که نباید بحران باشد به بحران تبدیل می کند. پیش بینی بعضی از بحرانهایی که آمدنشان حتمی است چندان دشوار نیست. بحران بنزین و بزرگتر از آن بحران صادرات نفت خام از آن جمله اند. در مورد بحران بنزین هم که فعلا سیاست اتخاذ شده سیاست انکار واقعیت است. بحران صادرات نفت خام هم که با افزایش اخیر قیمتهای از یادها رفته. ضرب المثلی انگلیسی هست که می گوید سقف خود را در روز آفتابی تعمیر کنید. روز آفتابی ایران الان است. برای روز بارانی و هنگامی که دیگر نفت خامی برای صادرات نیست ایران باید روابط خود را با دنیا بهتر کند، جزئی از جامعه اقتصادی جهانی شود، بر روی توسعه انسانی سرمایه گذاری کند تا چیزی غیر از نفت برای عرضه کردن به جامعه جهانی داشته باشد. سیاست دولت که بحران را منکر است فعلا غیر از این است.و
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر