اکثر اتحادیه های کارگری امریکا چپی اند. بسیاری از کارگران امریکا هم چپی هستند و بسیاری از آنها مخالف جهانی شدن. چرا؟ چون بسیاری از شرکتهای امریکایی ترجیح می دهند که خط تولید خود را به چین منتقل کنند که حقوق کارگران کمتر است و درآمد آن شرکتها بیشتر. کارگر امریکایی امنیت شغلی خود را در خطر می بیند پس مخالف جهانی شدن است. کارگر چینی اما، اگر مخالف جهانی شدن باشد احمق است زیرا که برنده جهانی شدن کارگر چینی است. فلسفه مخالفت با جهانی شدن در ایران از غرب می آید بدون آنکه دلیل این مخالفت را بداند. چرا وجود این فلسفه در ایران خطرناک است؟ به این دلیل که ایران کشور بسته ای است و سرمایه گذاری خارجی با تهدید ترس از خارجی روبروست. سرمایه گذاری خارجی که می تواند اشتغال ایجاد کند با مخالفت چپی هایی روبروست که مدعی حمایت از کارگرند. مثال دیگر قانون کار است. یک گروه از این قانون سود بسیار برده است: آنهایی که به اصطلاح در استخدام رسمی دولتند. این گروه یک کلوپ ایجاد کرده است. اخراج افراد از داخل کلوپ به دلیل وجود قانون کار غیر ممکن است و به دلیل موانع ایجاد شده برای استخدام رسمی(توسط اعضای کلوپ!!) ورود به این کلوپ هم غیر ممکن است. حال دانشجوی چپی را در نظر بگیرید که برای حفظ قانون کار خود را به آب و آتش می زند. دانشجوی چپی به جای آنکه در فکر ایجاد قانون کاری باشد که منافع او را در آینده حفظ کند برای حفظ کلوپی می جنگد که خود عضو آن نیست. چپ ایران به کمی تعقل محتاج است. ووووو
۴ نظر:
Good point. The same classical inconsistency is kinda present in the Right/bazar wing in Iran too.
I am a bit puzzled by your comment, could you elaborate it a bit? thanks
«جهانی شدن» به معنی امکان دسترسی بیشتر «همه» مردم جهان به منابع و امکانات «همه» جهان خوب و بسیار هم قابل حمایت است. اما «جهانی شدن» به معنایی که «نئولیبرالیسم» به ما معرفی میکند داستانی کاملا جداگانه دارد. این نوع جهانی شدن در واقع نوعی استاندارد دوگانه از سوی کشورهای پیشرفته است. از یک سو سیاستهای حمایتی پررنگ و جدی دولتهای خودشان از صنایع خودی پذیرفته شده است، اما همین سیاستهای حمایتی از سوی کشورهای ضعیفتر پذیرفته شده نیست. حاصل کار چیزی جز تضعیف یا نابودی صنایع بومی و رشد و گسترش نفوذ شرکتهای چندملیتی نیست.
همانطور که گفتید طبقههای متوسط و پایین جوامع صنعتی از «جهانی شدن» سودی نمیبرد. اما «جهانی شدن» به شیوه تجویزی «راست افراطی» در غرب نیز به سود کارگران کشورهای در حال توسعه مثل ما نیست. نابود شدن صنایع داخلی نمیتواند برای اکثریت مردم جامعه که روزی و رزق خود را در نهایت از اقتصاد همین کشور دریافت میکنند مفید باشد.
سلام.
برای عاقل شدن یک تمرین نیاز است:
یاد بگیریم بپرسیم: "چرا؟"
ارسال یک نظر