۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

پراکنده ها

دارم یه مقاله به نوشته فرید زکریا می خونم. نوشته که توی دهه هفتاد سیاستمدارای هند وقتی که جلو مردم بودن همش فحش به امریکا می دادن، وقتی شب به خونه می رفتن همش به فکر پیدا کردن راهی برای فرستادن بچه هاشون به اونجا بودن. گفتم مام همینجوریش رو داریم.

به مصاحبه چارلی رز با ینگ لن، مجری تلویزیون که مثل اپرای چین می مونه و 300 میلیون بیننده داره، نگاه می کنم. درباره تغییر فرهنگی در چین مثالی از یه سریال محبوب چینی می زنه که جالبه. توی یه صحنه سریال پسره به دختره می گه: نمی خوای پشت دوچرخه من سوار شی و ما دوچرخه سواری کنیم در حالی که خیلی خوشحال و خندانیم و لذت می بریم؟ دختره می گه: من ترجیح می دم تو صندلی عقب یه بی ام و بشینم و زار زار گریه کنم.
نگرانی ینگ لن اینه که مردم دارن مادی گرا می شن. البته خیلی راحته که خود آدم میلیون ها دلار پول داشته باشه و از مادی گرایی بقیه شکایت کنه.

نمی دونم خبر های مربوط به صنعت هوایی رو دنبال می کنین یا نه. من خیلی دنبال نمی کنم. اما از خبرهایی که از این ور و اون ور چک می کنم پیداست که وضعیت داره بهتر می شه. سفارش ها به بوئینگ و ایرباس مدام در حال افزایشه، شاید دلیلش رشد سریع در خلیج فارس و آسیا باشه و شرکتهای هواپیمایی امریکا هم که وضعیت بسیار بدی در چند سال گذشته داشتند دارن سود آور نشون می دن. علی دادپی باید بهتر بدونه.

هیچ نظری موجود نیست: