اول به این تجربه آزمایشگاهی که در دانشگاه استنفورد و توسط پروفسور بابا شیو (Baba Shiv) انجام شده توجه کنید:
در این تجربه آزمایشگاهی، افرادی را به صورت جداگانه در داخل یک اتاق می گذارند. به هر نفر یک عدد داده می شود که آنرا حفظ کند. به یک گروه افراد یک عدد دو رقمی و به گروهی دیگر یک عدد هفت رقمی داده می شود و به فرد گفته می شود که از داخل یک راهرو عبور کرده و به اتاقی دیگر برود و در آنجا عدد را بازگو کند. چیزی که به افراد گفته نمی شود این است که در حالی که در داخل راهرو به سمت اتاق دیگر می روند فردی به سراغ آنها خواهد آمد و این فرد به آنها خوراکی تعارف می کند. به فرد (در داخل راهرو) گفته می شود که بین یک کیک شکلاتی (خوراکی که در امریکا چاق کننده در نظر گرفته می شود) و یک بسته میوه (یک بشقاب از بریده های میوه) یکی را انتخاب کند. نکته جالب اینجاست که گروهی که قرار بوده عدد 7 رقمی را حفظ کند به نسبت دو برابر گروه دیگر کیک شکلاتی را انتخاب می کند (تفاوت از نظر آماری بسیار معنی دار بوده است). چرا؟
فرضیه این است که مغز ماهیت دوگانه ای دارد. یک ماهیت، ماهیت احساسی است. و یک ماهیت، ماهیت عقلی و استدلالی است. قسمتی از مغز که مربوط به ماهیت استدلالی است در پشت پیشانی قرار دارد و
prefrontal cortex
نامیده می شود. در حالت عادی، وقتی که به شما انتخابی بین کیک شکلاتی و یک بسته میوه داده می شود، در مغز شما درگیری بین قسمتهایی که ماهیت احساسی و ماهیت استدلالی دارند رخ می دهد. قسمت عقلانی مغز به شما می گوید که کیک شکلاتی بد است و باید از آن پرهیز کنید و قسمت احساسی شما را به خوردن شیرینی دعوت می کند. حال اگر قسمت استدلالی مغز مشغول محاسبه (در اینجا مشغول حفظ کردن عدد 7 رقمی) باشد، قسمت احساسی غلبه می کند و شما به احتمال زیادتر کیک را انتخاب خواهید کرد.
شرح مفصل تر این تجربه در کتابی به نام
How We Decide
آمده است.
در این تجربه آزمایشگاهی، افرادی را به صورت جداگانه در داخل یک اتاق می گذارند. به هر نفر یک عدد داده می شود که آنرا حفظ کند. به یک گروه افراد یک عدد دو رقمی و به گروهی دیگر یک عدد هفت رقمی داده می شود و به فرد گفته می شود که از داخل یک راهرو عبور کرده و به اتاقی دیگر برود و در آنجا عدد را بازگو کند. چیزی که به افراد گفته نمی شود این است که در حالی که در داخل راهرو به سمت اتاق دیگر می روند فردی به سراغ آنها خواهد آمد و این فرد به آنها خوراکی تعارف می کند. به فرد (در داخل راهرو) گفته می شود که بین یک کیک شکلاتی (خوراکی که در امریکا چاق کننده در نظر گرفته می شود) و یک بسته میوه (یک بشقاب از بریده های میوه) یکی را انتخاب کند. نکته جالب اینجاست که گروهی که قرار بوده عدد 7 رقمی را حفظ کند به نسبت دو برابر گروه دیگر کیک شکلاتی را انتخاب می کند (تفاوت از نظر آماری بسیار معنی دار بوده است). چرا؟
فرضیه این است که مغز ماهیت دوگانه ای دارد. یک ماهیت، ماهیت احساسی است. و یک ماهیت، ماهیت عقلی و استدلالی است. قسمتی از مغز که مربوط به ماهیت استدلالی است در پشت پیشانی قرار دارد و
prefrontal cortex
نامیده می شود. در حالت عادی، وقتی که به شما انتخابی بین کیک شکلاتی و یک بسته میوه داده می شود، در مغز شما درگیری بین قسمتهایی که ماهیت احساسی و ماهیت استدلالی دارند رخ می دهد. قسمت عقلانی مغز به شما می گوید که کیک شکلاتی بد است و باید از آن پرهیز کنید و قسمت احساسی شما را به خوردن شیرینی دعوت می کند. حال اگر قسمت استدلالی مغز مشغول محاسبه (در اینجا مشغول حفظ کردن عدد 7 رقمی) باشد، قسمت احساسی غلبه می کند و شما به احتمال زیادتر کیک را انتخاب خواهید کرد.
شرح مفصل تر این تجربه در کتابی به نام
How We Decide
آمده است.
۵ نظر:
کاملا درسته منم تجربه اینجوری داشتم
اينجا توضيحات بيشتري را در اين مورد به همراه يک کاربرد عملي جالب آن در زندگي روزانه ببينيد:
http://blogs.hbr.org/bregman/2009/07/undo-send-in-real-life.html?cm_mmc=npv-_-MANAGEMENT_TIP-_-JAN_2010-_-MTOD0105
من اين مقاله را ترجمه کردم که ميتوانيد اينجا ببينيدش:
http://gozareha.wordpress.com/2010/01/24/%d8%a8%d8%a7%d8%b7%d9%84-%d9%83%d8%b1%d8%af%d9%86-%d8%a7%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84-%d8%a7%d9%8a%e2%80%8c%d9%85%d9%8a%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%d9%8a-%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%d9%8a/
چه نظر جالبی .
موفق باشید
jalebe
man ham har vaght conference miram ya to ye panel hastam mibinam hame men jomle khodam dar hale khordan ta marze khafegi hastim
شاید این نکته مزید بر علت باشد که ما هنگام استفاده از مغز در کارهای فکری نیاز به قند بیشتری را احساس می کنیم به همین دلیل ناخودآگاه به سمت مواد شیرین جذب می شویم.
ارسال یک نظر