در باره نوشته دیروز من که در آن گفته ام " مادامی که حتی یک دانش آموز در سن تحصیل به هر دلیلی در مدرسه مشغول تحصیل نیست سوال "چگونه پول نفت را مصرف کنیم؟" سوال بی موردی است" فرشاد عزیز منت نهاده و نظر داده که "بهتر نیست به جای بحث احساسی "مادامی که حتی یک نفر..." بحث هزینه و منفعت حاشیه ای تحصیل کودکان را مطرح کرد؟" و من بر خلاف عادت معمول که با نظرات او موافقم با این نظر او به دلایل زیر موافق نیستم:
به نظر من بحث هزینه و منفعت حاشیه ای اصولا در مورد تحصیل کودکان نباید استفاده شود. در مورد تحصیلات دانشگاهی بله ولی در مورد تحصیل در مقطع ابتدائی تا دبیرستان خیر. توجه کنید که در کشورهای دیگر تحصیل اجباری است. مثلا در امریکا طبق قانون همه افراد تا 16 سالگی باید در مدرسه باشند. بحث هزینه و منفعت اصلا مطرح نیست. در ایران تا آنجا که من می دانم قانون اساسی دولت را موظف کرده است تا امکانات تحصیل تا مقطع دبیرستان را به صورت مجانی فراهم کند که این به معنی اجبار والدین به فرستادن فرزندان به مدرسه نیست. به نظر من قرن جدید الزامات خود را دارد و یکی از این الزامات موظف کردن والدین به فرستادن فرزندان خود برای تحصیل حد اقل تا مقطع دبیرستان است. حتی اگر از دید هزینه و فایده به این موضوع نگاه کنیم: هزینه ای که کودک برای تحصیل می پردازد چه تناسبی با تمام منفعتی دارد که در تمام عمر او را حاصل خواهد شد؟ هزینه برای والدین هم با توجه به آنکه قانون کار کودک را منع کرده باید ناچیز باشد. فرستادن کودک به مدرسه ما را مطمئن خواهد کرد که کودک به جای مدرسه به اجبار پشت دار قالی نمی نشیند یا در مزرعه به بیگاری مشغول نیست. پولی را هم که دولت بابت آموزش هزینه می کند اگر با پولی که کشورهای توسعه یافته هزینه می کنند مقایسه کنید بسیار ناچیز است. نکته دیگر آنکه بزرگترین منفعت آموزش و تحصیل از اثرات جانبی آن حاصل می شود. تحصیل مترادف است با جنایت کمتر و مترادف است با احتمال کارآفرینی و اشتغال بیشتر و احتمال فقر کمتر. یادم می آید که مردم در سوئیس در چند سال پیش مرگ آخرین بی سواد را در کشورشان جشن گرفتند با وجود صدها هزار ترک تحصیل سالانه در مقطع ابتدائی در ایران و دولتی که کمترین توجهی به این بحران ندارد، به عمر من و شما و شاید بچه های ما کفاف نخواهد داد که چنین جشنی در ایران بر پا کنیم.
به نظر من بحث هزینه و منفعت حاشیه ای اصولا در مورد تحصیل کودکان نباید استفاده شود. در مورد تحصیلات دانشگاهی بله ولی در مورد تحصیل در مقطع ابتدائی تا دبیرستان خیر. توجه کنید که در کشورهای دیگر تحصیل اجباری است. مثلا در امریکا طبق قانون همه افراد تا 16 سالگی باید در مدرسه باشند. بحث هزینه و منفعت اصلا مطرح نیست. در ایران تا آنجا که من می دانم قانون اساسی دولت را موظف کرده است تا امکانات تحصیل تا مقطع دبیرستان را به صورت مجانی فراهم کند که این به معنی اجبار والدین به فرستادن فرزندان به مدرسه نیست. به نظر من قرن جدید الزامات خود را دارد و یکی از این الزامات موظف کردن والدین به فرستادن فرزندان خود برای تحصیل حد اقل تا مقطع دبیرستان است. حتی اگر از دید هزینه و فایده به این موضوع نگاه کنیم: هزینه ای که کودک برای تحصیل می پردازد چه تناسبی با تمام منفعتی دارد که در تمام عمر او را حاصل خواهد شد؟ هزینه برای والدین هم با توجه به آنکه قانون کار کودک را منع کرده باید ناچیز باشد. فرستادن کودک به مدرسه ما را مطمئن خواهد کرد که کودک به جای مدرسه به اجبار پشت دار قالی نمی نشیند یا در مزرعه به بیگاری مشغول نیست. پولی را هم که دولت بابت آموزش هزینه می کند اگر با پولی که کشورهای توسعه یافته هزینه می کنند مقایسه کنید بسیار ناچیز است. نکته دیگر آنکه بزرگترین منفعت آموزش و تحصیل از اثرات جانبی آن حاصل می شود. تحصیل مترادف است با جنایت کمتر و مترادف است با احتمال کارآفرینی و اشتغال بیشتر و احتمال فقر کمتر. یادم می آید که مردم در سوئیس در چند سال پیش مرگ آخرین بی سواد را در کشورشان جشن گرفتند با وجود صدها هزار ترک تحصیل سالانه در مقطع ابتدائی در ایران و دولتی که کمترین توجهی به این بحران ندارد، به عمر من و شما و شاید بچه های ما کفاف نخواهد داد که چنین جشنی در ایران بر پا کنیم.
۲ نظر:
اول بگویم من هم با اجباری بودن تحصیل تا پایان دوره دبیرستان کاملا موافقم. روی کرد من به موضوع با زاویه دید شما (یا حداقل روشی که به موضوعی پرداخته ای) دو تفاوت دارد:
1) در محاسبه منفعت می توان و باید منفعت اجتماعی را هم در محاسبات وارد نمود. این موضوع را شما هم اشاره کرده ای. با در نظر گرفتن هزینه و منفعت اجتماعی این موضوع برطرف می شود.
2) نکته اساسی من آن است که در مورد اینکه باید چقدر پول خرج کرد تا پوشش 100 درصد ایجاد کرد. شما نوشته بودی با پول نفت هیچ کار دیگر نکنیم تا وقتی مطمئن شویم همه به مدرسه می روند. آیا در آمریکا هیچ مودم زیر 16 سال نمی توان یافت که خارج از سیستم آموزشی باشد. در لندن که من از این نوجوانها می بینم. نکته این است که در مرحله اجرا تا کجا باید پیش رویم. پوشش 100 درصد ایده آل است ولی دست نیافتنی. قبول دارم در ایران در حال حاضر منابع در سطح بهینه (در سطحی که هزینه اجتماعی حاشیه ای با منفعت اجتماعی حاشیه ای برابر باشد) برای این کار اختصاص داده نمی شود/ همانطور که برای بهداشت کودکان زیر یک سال/ همانطور که برای هزار و یک مورد دیگر
و نکته دیگر اینکه ما که اقتصاد خوانده ایم باید مروج این باشیم که در مورد موضوعات اقتصادی، دیالوگ در حوزه علم رایج اقتصاد انجام شود و نشان دهیم حتی برای موضوعی که این چنین از لحاظ اجتماعی مهم است می توان بر مبنای دیالوگ رایج اقتصاد راه حل ارائه داد.
به هر حال خوشحالم که وبلاگ را پرنفس شروع کرده ای و سعی می کنی مرتب بنویسی. می دانم که کار سختی است.
خب! لينك شما اضافه شد!
ارسال یک نظر