درباره تاثیر اقتصادی انتخابات ریاست جمهوری فکر می کنم. خیلی چیزها برای همه ما مبهم هستند، چرا که همه سر و صداهای انتخابات، حداقل تا به اینجای کار، مانند نویز است تا هر چیز دیگر. کمی بیش از چهل روز به انتخابات مانده اما حتی کاندیداهای عمده مشخص نیستند. در این وضعیت، بررسی آینده اقتصادی ایران، حداقل تا آنجایی که به انتخابات مربوط است، بیش از اندازه مبهم به نظر می رسد.
اما یک چیز مشخص است. اقتصاد ایران اسیر دست سیاست بازی، مخصوصا از نوع خارجی آن است. در این شرایط، تاثیر انتخابات بر سیاست خارجی ایران اثری به مراتب بزرگتری بر آینده اقتصاد ایران دارد تا برنامه ها و تصمیمات صرفا اقتصادی کاندیداها. اینکه می گویند "تصمیمات سیاسی را رئیس جمهور نمی گیرد" چندان جدی نگیرید. روابط ایران با جهان در زمان خاتمی بسیار بهتر شد و در زمان احمدی نژاد بسیار بدتر. درست است که عوامل دیگر هم بر سیاست خارجی تاثیر دارند، اما تاثیر رئیس جمهور کم نیست. بد شدن روابط خارجی در زمان احمدی نژاد، بیش از اینکه به سیاست های او برگردد، به طرز گفتمان و شخصیت او برمی گردد. به همین علت، صرف رفتن احمدی نژاد، فارغ از اینکه چه کسی بیاید، اتفاق مثبتی برای سیاست خارجی و در نتیجه اقتصاد ایران خواهد بود. حدسم این است که هر چه این رفتن با سروصدای بیشتر باشد، اقتصاد ایران بیشتر نفع خواهد برد.
حالت بسیار خوشبینانه این است که کسی بیاید که تمایل به بهبود روابط با جهان داشته باشد، اعتباری در داخل و احترامی در خارج داشته باشد، و گفتمان درست، کردار سیاسی و اقتصادی متناسب با بزرگی ایران، ... را به همراهش بیاورد. بماند که پیدا و انتخاب شدن چنین فردی بعید به نظر می رسد.
من منتظر واکنش بازار در روز بعد از انتخاب ریاست جمهوری هستم. واکنش بازار به من دو چیز را نشان خواهد داد. یکی اینکه بازار چه دیدی نسبت به آینده اقتصادی ایران دارد و دیگر اینکه بازار ایران تا چه حد توسعه یافته و تا چه حد توانایی پیش بینی آینده را دارد.
اما یک چیز مشخص است. اقتصاد ایران اسیر دست سیاست بازی، مخصوصا از نوع خارجی آن است. در این شرایط، تاثیر انتخابات بر سیاست خارجی ایران اثری به مراتب بزرگتری بر آینده اقتصاد ایران دارد تا برنامه ها و تصمیمات صرفا اقتصادی کاندیداها. اینکه می گویند "تصمیمات سیاسی را رئیس جمهور نمی گیرد" چندان جدی نگیرید. روابط ایران با جهان در زمان خاتمی بسیار بهتر شد و در زمان احمدی نژاد بسیار بدتر. درست است که عوامل دیگر هم بر سیاست خارجی تاثیر دارند، اما تاثیر رئیس جمهور کم نیست. بد شدن روابط خارجی در زمان احمدی نژاد، بیش از اینکه به سیاست های او برگردد، به طرز گفتمان و شخصیت او برمی گردد. به همین علت، صرف رفتن احمدی نژاد، فارغ از اینکه چه کسی بیاید، اتفاق مثبتی برای سیاست خارجی و در نتیجه اقتصاد ایران خواهد بود. حدسم این است که هر چه این رفتن با سروصدای بیشتر باشد، اقتصاد ایران بیشتر نفع خواهد برد.
حالت بسیار خوشبینانه این است که کسی بیاید که تمایل به بهبود روابط با جهان داشته باشد، اعتباری در داخل و احترامی در خارج داشته باشد، و گفتمان درست، کردار سیاسی و اقتصادی متناسب با بزرگی ایران، ... را به همراهش بیاورد. بماند که پیدا و انتخاب شدن چنین فردی بعید به نظر می رسد.
من منتظر واکنش بازار در روز بعد از انتخاب ریاست جمهوری هستم. واکنش بازار به من دو چیز را نشان خواهد داد. یکی اینکه بازار چه دیدی نسبت به آینده اقتصادی ایران دارد و دیگر اینکه بازار ایران تا چه حد توسعه یافته و تا چه حد توانایی پیش بینی آینده را دارد.
۲ نظر:
آقای قندی نظرتون راجع به بحثی که بعضی ها مداوما دارند در خصوص اینکه فروپاشی نظام سرمایه داری بسیار نزدیک هست و بزودی نظام سرمایه داری غرب کاملا متلاشی خواهد شد و نشانه های آن دارد با این بحرانها دیده می شود، چیست؟
در تکمیل صحبت آقای قدوسی، می خواستم به این نکته اشاره کنم، که از منظر عموم مردم و سیاست مداران بسیاری از کشورهای دنیا، شخص رئیس جمهور به عنوان نماینده اصلی کشور در حیث تعیین و اجرای سیاست ها و استراتژی های مختلف داخلی و بین المللی محسوب می گردد. این در حالی است که در ایران تمامی متصدیان این سمت مکلف به تبعیت از اصول نظام و ولایت مطلقه فقیه هستند. با این وجود با مقایسه عملکرد 8 ساله آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد در بخش سیاست خارجی این نکته قابل استنباط است که آقای خاتمی با یک نگاه محافظه کارانه همواره تلاش نمود تا رویکرد منفی بسیاری از سران نظام را در خصوص غرب کاهش دهد و علی رغم اینکه در آن دوران نیز بسیاری از سخنرانی ها در داخل کشور بر ضد نظام غرب صورت می گرفت، بدلیل عمکلرد مثبت آقای خاتمی شاهد بهبود روابط ایران با کشورهای غربی بودیم. در مقابل سیاست های خارجی آقای احمدی نژاد و از جمله سخنرانی های پرچالش ایشان به طور واقعی به ابزاری جهت پیاده سازی رویکرد منفی نظام به جهان غرب مبدل گردید. با توجه به اثرات مخرب فقدان روابط سیاسی مناسب با سایر کشورها بر موضوع اقتصاد، مطمئناً انتخاب یک رئیس جمهور محافظه کارتر و غیر ماجراجو بدون توجه به موضوع برنامه های اقتصادی وی، می تواند موجب کاهش مشکلات سیاسی و به تبع آن مشکلات اقتصادی گردد. بی شک مهمترین مسئله رئیس جمهور آتی در ابتدای شروع فعالیت حل مشکلات موجود در روابط با کشورهای غربی و منطقه بوده که در این میان تعیین تکلیف موضوع انرژی هسته ای به نفع منافع ملی از مهمترین موضوعات تلقی می گردد. امیدورام که در طول چند ساله گذشته عموم مردم ایران آنقدر فقیر نشده باشند که در انتخاب رئیس جمهور منافع کوتاه مدت شخصی حاصله از دریافت یارانه را به منافع بلند مدت کشورشان ترجیح دهند.
ارسال یک نظر