حدود 6 ماه پیش در جمعی شش نفره از اساتید دانشگاهی در ویرجینیا نشسته بودم که یکی از آنها سوالی را مطرح کرد. سوال این بود که اگر از افریقا بگذریم، کدام سه کشورند که شما به هیچ وجه نمی خواهید در آن زندگی کنید؟ در جواب هر شش نفر، دو کشور مشترک وجود داشت: یکی ایران و دیگری کره شمالی. افغانستان، برمه، پاکستان و یک کشور دیگر که خاطرم نیست انتخاب سوم بودند. بعد همان استاد از من این سوال را کرد که آیا ایران به آن بدی هست که تصورش در این سوی جهان می رود؟ و من راستش مانده بودم چه جوابی بدهم. به آنها گفتم که جواب من، احتمالا مثل جواب آنها بایاس است، از این رو که ایران وطن من است و دید من به ایران متاثر از بسیاری از زیباییها و زشتیهایی است که از عینک من پیداست. گفتم که مثلا یهودیهایی در ایران هستند که گر چه مذهب رسمی کشور، که قانون هم هست، غیر از مذهب آنان است و به همین دلیل باید زندگی خود را با عقاید دیگران تنظیم کنند، و با وجود اینکه مهاجرت برایشان آسان است ترجیح داده اند که در ایران بمانند. چون ایران وطنشان است و از دید ایشان، آنچه که در ایران هست از آنچه که در مهاجرت در انتظارشان است قطعا بهتر است. (این جمله آخر را همه خوب می فهمیدند که همه اقتصاددان بودند.) آن چیزی که سعی کردم بگویم ولی واقعا قانع کردن افراد به حقیقت داشتنش سخت است این بود که اگر به ایران بروید مردم به شما کاری ندارند. احتمال اینکه مثلا در تهران به وسیله یک عده آدم تروریست ربوده و سر بریده شوید اصلا با احتمال چنین کاری در پیشاور پاکستان یا فلوجه عراق یا هوارز مکزیک یکی نیست. گر چه ایران هم مناطق کمتر امنی دارد. به هر حال، آبی در هاون کوبیدیم و گذشت که تغییر آنچه بر ذهن آنها در این چند دهه حک شده است آسان نیست.
از آن ملاقات تا کنون کمتر به این موضوع فکر می کرده ام که چرا تصویر ایران در تصور جهانی این قدر بد است. تا اینکه چند روز پیش نقشه ای دیدم که کشورهای خطرناک را به توریست ها معرفی می کرد. نقشه که در زیر آن را می بینید توسط دفتر روابط خارجی کانادا منتشر شده است.(برای بزرگ شدنش، بر رویش کلیک کنید.) اینکه ایران در کنار افغانستان، عراق، کره شمالی، و سومالی ذکر شده باشد خیلی اعصاب خورد کن است. (نه اینکه من با این کشورها مشکلی داشته باشم ولی انصافا وضعیت امنیت در این کشورها خوب به نظر نمی رسد و خطرناکند.) پاکستان مثلا امن تر از ایران ذکر شده است. راستی دلیلش چیست؟ و چه راهی برای بهتر کردن این تصویر وجود دارد؟ (البته ممکن است که کسی بگوید که تصویر ایران مثلا در یمن بهتر است. شاید درست باشد ولی در اهمیت اینکه ما تصویر خوشی در یمن داشته باشیم شک دارم. تصویر ما، به نظر من، باید در جایی خوب باشد که از مبادله و مراوده و ارتباط با آنها چیزی به ایران و ایرانی اضافه می شود (که این علاوه بر دنیای توسعه یافته، البته شامل عربستان و عراق و دیگر کشورهای همسایه هم می شود.).)
دارم به علت این تصویر (که تا حدودی مخدوش و تا حدودی متاثر از واقعیت است) فکر می کنم. نمی خواهم بلافاصله قضاوت کنم. علتهایی که به ذهنم می رسند متفاوتند: مثلا اینکه بعضی در ایران نمی دانند چگونه با مخاطبان جهانی صحبت کنند. یا مثلا اینکه اجرای بعضی از احکام قضایی (مانند سنگسار و قطع دست و اعدام در ملا عام که ویژگی بازدارندگی شان به شدت زیر سوال است) فقط تصویری بد از ما به جهان معرفی می کنند. یا تبلیغات غربی ها که گاه از دشمنی دیوی می سازند. یا ...هر چیز دیگری.
سوال مهمتر این است که چگونه می توان این تصور را اصلاح کرد؟
اهمیت اقتصادی تصور مردم جهان از ایران هم باید واضح باشد. صنعت توریسم، و مبادله و تجارت با ایران به شدت از دید مخاطب نسبت به ایران و ایرانی تاثیر می پذیرد.
از آن ملاقات تا کنون کمتر به این موضوع فکر می کرده ام که چرا تصویر ایران در تصور جهانی این قدر بد است. تا اینکه چند روز پیش نقشه ای دیدم که کشورهای خطرناک را به توریست ها معرفی می کرد. نقشه که در زیر آن را می بینید توسط دفتر روابط خارجی کانادا منتشر شده است.(برای بزرگ شدنش، بر رویش کلیک کنید.) اینکه ایران در کنار افغانستان، عراق، کره شمالی، و سومالی ذکر شده باشد خیلی اعصاب خورد کن است. (نه اینکه من با این کشورها مشکلی داشته باشم ولی انصافا وضعیت امنیت در این کشورها خوب به نظر نمی رسد و خطرناکند.) پاکستان مثلا امن تر از ایران ذکر شده است. راستی دلیلش چیست؟ و چه راهی برای بهتر کردن این تصویر وجود دارد؟ (البته ممکن است که کسی بگوید که تصویر ایران مثلا در یمن بهتر است. شاید درست باشد ولی در اهمیت اینکه ما تصویر خوشی در یمن داشته باشیم شک دارم. تصویر ما، به نظر من، باید در جایی خوب باشد که از مبادله و مراوده و ارتباط با آنها چیزی به ایران و ایرانی اضافه می شود (که این علاوه بر دنیای توسعه یافته، البته شامل عربستان و عراق و دیگر کشورهای همسایه هم می شود.).)
دارم به علت این تصویر (که تا حدودی مخدوش و تا حدودی متاثر از واقعیت است) فکر می کنم. نمی خواهم بلافاصله قضاوت کنم. علتهایی که به ذهنم می رسند متفاوتند: مثلا اینکه بعضی در ایران نمی دانند چگونه با مخاطبان جهانی صحبت کنند. یا مثلا اینکه اجرای بعضی از احکام قضایی (مانند سنگسار و قطع دست و اعدام در ملا عام که ویژگی بازدارندگی شان به شدت زیر سوال است) فقط تصویری بد از ما به جهان معرفی می کنند. یا تبلیغات غربی ها که گاه از دشمنی دیوی می سازند. یا ...هر چیز دیگری.
سوال مهمتر این است که چگونه می توان این تصور را اصلاح کرد؟
اهمیت اقتصادی تصور مردم جهان از ایران هم باید واضح باشد. صنعت توریسم، و مبادله و تجارت با ایران به شدت از دید مخاطب نسبت به ایران و ایرانی تاثیر می پذیرد.
۲۱ نظر:
به این فکر کن وقتی تو یه کشور از دیوار سفارتش بالا می رن اون کشور از نظر اونها امن نیست
برای کانادایی ها این تصویر مخدوش تره کلا بعد از قضیه زهرا کاظمی و همچنین روی کار آمدن دست راستی ها در کانادا، خیلی ذهنیت بدی نسبت به ایران دارند. مثلا هیچ کشور غربی تا حالا خودش مستقیما و در ابتدا اقدام به تعطیلی سفارت ایران در اون کشور نکرده. بریتانیا هم بعد از تعطیلی سفارتش درتهران، سفارت ایران رو تعطیل کرد اما کانادا بدون هیچ دلیل خاصی دست به این کار زد و در واقع شروع کننده کار بود
ناشناس:
درسته. این حمله به سفارتها خیلی نشونه بدی از بی امنیتی در یک کشور هست. یعنی که مثلا دولت یک کشور حتی قادر نیست که امنیت دیپلماتهای خارجی رو تضمین کنه.
به ناشناس:
درسته. در کانادا دید نسبت به ایران خیلی بدتر از جاهای دیگه هست. اما در ژاپن هم مثلا دید مردم بهتر از دید مردم کانادا نیست.
جناب دکتر
من بعنوان شخصی که مدیر مهندسی در یکی از شرکتهای بین المللی هستم پاسخ می دهم که زیاد به صحبتهای این جماعت کانادایی که هدفشان بردگی مدرن در کشورشان از متخصصانی که بعنوان مهاجر می گیرند نباشید و نظر آنها هم زیاد مهم نیست چون عددی نیستند این کشورهای تازه بدوران رسیده!!. مطمئن باش کسی یا کسانی که این نقشه را تهیه کرده اصلا تا بحال اسم ایران را نشنیده که بخواهد در مورد آن اظهار نظر کند. من خیلی با این جماعت کار کرده ام شما که خودت آمریکا هستی بهتر میدانی که من چه می گویم. چرا دفتر امور خارجه آلمان یا فرانسه یا همان انگلستان چنین کاری نمی کند؟؟؟؟
متاسفانه دولتمردان ایرانی اصرار عجیبی دارند که کشور ایران رو بسیار خشن تر و سرسخت تر از اونی که واقعا هست نشون بدهند. مثلا اگر مردم ایران رو بحال خود رها کنند، دیگه امروزه روز بندرت کسی پیدا میشه که سر خود بخواد به یک سفارت خارجی حمله کنه و از دیوارش بالا بره یا بخواد پرچم یک کشور رو آتش بزنه اما دولتمردان ایرانی با اصرار می خوان القا کنند که مردم ایران خواهان انجام این قبیل امور هستند و در موارد متعدد مردم رو تحریک به انجام این قبیل امور می کنند. مساله دیگر این هست که همین دولتمردان با وجود سالیان طولانی نشستن بر صندلی قدرت هنوز کاملا با ادبیات دیپلماتیک بیگانه هستند. مثلا شما پیام رهبری رو در اول سال نو در مشهد در نظر بگیرین، ایشون می خواند بگه که اگر کسی بما حمله کنه ما عکس العمل سخت نشون میدیم، بجای اینکه از ادبیات دیپلماتیک، اگر کسی به ما حمله کند ما با تمام قدرت و توان از خود دفاع کرده و متجاوز را مجازات میکنیم، میگه اگه غلطی بکنند ما تل آویو و حیفا رو با خاک یکسان می کنیم!!! یعنی شهرهایی با صدها هزار غیر نظامی رو نابود میکنیم. مفهوم همون مفهومه اما نحوه بیان رو ببینین اون هم از طرف کسی که بیش از 30 سال هست در بالاترین سطوح قدرت بوده.
به ناشناس: (مدیر مهندسی در یکی از شرکتهای بین المللی) بعضی از آدمها در کشورهایی مثل کاناداو امریکا به همین طریقی که شما می فرمائید به کشورهای دیگر نگاه می کنند. ولی اگر مثلا شما ایران را ازاین نقشه حذف کنید گمان کنم که با بقیه آنچه می بینید چندان مخالفتی نداشته باشید. همین است که نگران کننده است.
به ناشناس:
با شما موافقم. اما این فقط دولتمردان نیستند که در عمل می خواهند ثابت کنند که هر چه در ایران می گذرد بد است. بسیاری از مهاجرین به غربت هم چنین می کنند. ما هم تقصیر داریم.
از جمله اینکه کارهایی که برای ترمیم چهره کشور باید انجام دهیم نمی کنیم.
هر فردی به تناسب جایگاه مکانی،زمانی و مرتبه ی سیاسی ادبیات مناسب خودش رو استفاده میکنه.
رهبری در دیدار سران کشور ها با ادب دیپلماتیک از نقاط مشترک صحبت میکنند ،در مجامع عمومی سخنرانی ای میکنند که بیشتر بر نقاط مشترک محوریت داره اما سخنرانی های داخلی ایشون به هیچ وجه جنبه ی دیپلماتیک نداره.مستحضر هستید که ادبیات دیپلماتیک دو جنبه داره،1-ادب 2 دروغ.
مثلا" اوباما و سارکوزی چه عباراتی درباره ی نتانیاهو به کار بردند زمانی که فراموش کردند میکروفون را خاموش کنند؟این را با رفتار آن ها در مجامع رسمی مقایسه کنید و جالب اینجاست بعد از آن هم عملکرد اسرائیل کان من لم یکن بود.
سخنان رهبری در مشهد هم بی پرده و واقع گرایانه هست نه رک و بی پرده و این منحصر به رهبر ایران نیست.
اما آقای دکتر درباره ی مطلب شما فکر میکنم کمی باید توطئه گرایانه نگریست.این مطلب من رو به فکر فروبرد که نکنه کره ی شمالی هم اون جهنمی نیست که در تصور ماست؟
ببینید به هر حال مواضع رژیم ایران در قبال صهیونیسم با قدرت های جهانی بسیار متفاوته،علی رغم اون چه که خیلی ها فکر میکنند صهیونیسم محدود به اسرائیل نیست بلکه اسرائیل جلوه ی کوچکی از صهیونیسم هست و پایتخت اول اون ها واشنگتن .
شما شرکت news corporation متعلق به مراک رو در نظر بگیرید.این فرد صهیونیست هست آیا واقعا" انتظار دارید مواضع رسانه های بی شمار وابسته به اون که بسیاری از اون ها مرجع اول خبری مردم دنیاست نظیر fox news به نفع بزرگترین دشمن صهیونیسم باشه.
اما عملکرد کاملا" حرفه ای این رسانه ایجاب میکنه برای حفظ اطمینان مخاطبان زمانی اسرائیل رو کاملا" محکوم کنه،از جنبش های مردمی آمریکا حمایت کنه و به دولت آمریکا بتازه و در مواقعی به نفع جمهوری اسلامی ایران تحلیل کنه.اما در نهایت این ها کمکی شایان بر مواضع کلان این شبکه هست.
متاسفانه رسانه های خارجی زبان ایران هم کاملا" غیر حرفه ای،جانبدارانه و غیر علمی فعالیت میکنند و تبعا" مخاطبانشون یک صدم شبکه های مرجع نمیشه.
البته که اخیرا المیادین که غیر علنی وابسته به حکومت ایران هست کمی حرفه ای عمل میکند.
آقای مقیمی:
من مخالف این حرف شما هستم که حرفهای رهبر یا رئیس جمهور ایران در این شرایط فعلی می تونه غیر دیپلماتیک باشه. حالا هر جا حرف بزنند.
با مطلب دوم شما موافقم که قسمتی از بدبینی نسبت به ایران به دشمنی با رژیم ایران بر می گرده که سابقه سی ساله داره. حرف من اینه که انگار ما سعی نکردیم که چهره بهتری از ایران معرفی کنیم. به عکس، بیشتر کسانی که فعالیت سیاسی موافق یا مخالف در ایران می کنند به تبعات تبلیغاتی کارهاشون بر علیه ایران یا فکر نمی کنند یا اهمیت نمی دهند.
من هم کاملا با آقای قندی هم عقیده هستم که رهبر و رئیس جمهور اصلا نمی توانند غیر دیپلماتیک حرف بزنند. حالا هرجا که باشه. رهبران در هر جایی که صحبت می کنند و در هر جمعی نماینده شخص خود نیستن بلکه نماینده یک ملتند و باید بدونند حرفهای آنها انعکاس جهانی داره و به موضع یک ملت یا یک کشور تعبیر خواهد شد حالا در هر جمعی که باشه. از طرفی من هم کاملا معتقدم که ما ایرانیان خارج از کشور هم بنا به دلایل مختلف در موارد مختلفی چهره ایران رو تخریب کردیم.
دوستان عزیز در شرایط امروز چه راهکاری رو برای یرون رفت از وضعیت کنونی و ارتقاع چهره بین المللی رو پیشتهاد می دهند ؟ به نظرشماچگونه می توان هماهنگی ایرانیان خارج ار کشور بیشتر شود؟
چون عادت ندارم ناشناس نظر بدهم و به اشتباه نظر قبل را با نام ناشناس مطرح کردم، این جا هم نام و آدرس خود را درج می کنم.
!!! هیچ یک از نظرات ناشناس نظر من نيست!!!!!
آقای مجید آواژ: از نظرتون ممنون.
آرش ایرانی: امیدوارم که بحث در این باره باز بشه. خود باز شدن بحث به جواب سوال شما منجر خواهد شد.
این مساله به بافت ایرانیان خارج از کشور هم مرتبط است که از دیرباز به مخالف بودن با نظام حاکم در ایران شهره هستند. این قبیل مهاجران برای توجیه خود و همچنین استفاده از امکانات جامعه ی میزبان به نوعی ایران را تیره تر از آنچه برای معمول مردم هست نشان می دهند. مهاجرت های بسیاری چه دانشجویی و چه غیر آن پس از انقلاب به خارج از ایران انجام شده که بسیاری از این مهاجرت ها جنبه ی سیاسی نداشته است. بسیاری از آنها نیز به مدد ثروت های ایجاد شده پس از انقلاب مهاجرت کرده اند. در حال حاضر بافت ایرانیان خارج از کشور ممکن است بسیار متفاوت از گشته باشد ولی هنوز گفتمان پیشین سیطره دارد. مقاله زیر نیز نکات جالبی درباره این نوع خودشکنی ایرانیان دارد:
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/11/post-376.html
"حقیقت این است که جامعه عاجزی که اعضای آن نتوانند بدون هراس از تبعات قانونی حتی یک حساب بانکی ساده داشته باشند، جامعهای که از زادگاه و ریشه خود منفصل شده باشد، جامعهای که قشر جوان و دانشجویش در معرض انواع محدودیتهای تحصیلی و مالی قرار داشته باشد، جامعهای که با محدودیتهای سنگینی در امور تجاری و بازرگانی درگیر باشد، جامعهای که مراکز فرهنگی آن به آسانی تعطیل و داراییهایش مصادره شود، جامعهای که ثروت و درآمد اعضای آن به دلیل تحریمهای چندجانبه و موانع کاری رو به کاهش و زوال باشد، جامعهای که بدون ارتکاب کوچکترین گناه مدام مجبور به پنهانکاری و جستوجوی مفّرهای قانونی باشد، جامعهای که در دموکراتیکترین کشورها نیز گرفتار انواع فشارهای نامتعارف، کنترلهای امنیتی و تبعیضهای نامعقول شده باشد، قطعاً در رقابت بر سر نفوذ سیاسی فرسنگها عقب خواهد ماند."
به نظر من موضوع خیلی ساده است! ایران نباید هیچ درامدی غیر از فروش انر به قیمت مفت داشته باشه! دقیقا ایران شبیه زن فاحشه تحصیلکرده ای شده که بهش اجازه نمیدن جز ازراه تن فروشی از راه دیگری درامد داشته باشه وبرای اینکه بتونن بیشتر ازش سواری بگیرن سعی میکنن اون رودر عموم بدنام تر کنن تا هیچوفت نتواند به فکر منبع درامد دیگری بیفتد(حالا یک عده غیرتی نشن بگن چرا اینجوری توصیف میکنی فقط دارم مثال میزنم) چرا باید منابعش رو سریعتر بفروشه؟ چون بتونه منابع لازم برای چین رو تامین کنه که محل سرمایه گذاری پولدارهای دنیا مثل امریکا و اسراییل و اروپاست اونهم مفت باید تامین کنه که برای اونها سودآوری داشته باشه!جنس تولیدی چین باید مفت دربیاد وگرنه کسی نمی خره و تاگر چین ورشکست بشه همه سرمایه گذاران مدک.ر ورشکسته میشن! این وسط نفش مردم و جکومت ایران هم روشنه! اونا خیلی خوب مردم احساسی و کوتاه بین ما رو میشناسن! خوب مردمی که با یک عوره سردیشون میکنه وبا یک کشمش گرمیشون میکنه خوب طعمه هایی هستن و خوب سواری میدن!!! (انتخابات سال 84 یادتونه پول نفتشونو می خواستن مردم)یک حکومتی هم میدارن بالاسرشون(ظاهرا با انتخاب خودشون اما درواقع اونها مردم رو کنترل میکنن که به کی رای بدن( کی بهتر از ا . ن )خوب نتیجه همینه! اونورهم اینجوری تبلیع میکنن !!! گیر خوب پا اندازههایی افتاده این مملکت ما!!!!
فکر کنم مسئله ساده تر از این هم بتونه برطرف بشه. یعنی بعید میدونم همهی دیدی که از ایران وجود داره به خاطر سیاستهای دولتها باشه. مقداری از این دید از دید ناراضی ایرانیان ساکن خارج از کشور میاد.
و به وسیله ی این جمع هم میتونه اصلاح شه.
یه مثال ساده، من یه سری دوست هندی دارم که در طول ماههای گذشته مقدار زیادی از هند و قشنگیهاش و ازادیهاش و خلاصه خوبیهاش برام گفتن. این ماه سفری به هند برام جور شد و وقتی جاهایی که میخواستم برم رو براشون گفتم، خیلی از جاها خط خورد و علاوه بر اون کلی هم اصرار داشتن که هیچ جایی رو به هیچ وجه در هیچ ساعتی از روز تنهایی نرم! در واقع در طول صحبتهای گذشته شون به هیچ وجه به ناامنی هند اشاره نکرده بودن. صرفا از خوبی هاش برای من گفتن. شاید اگه من هند میرفتم و جاهای مختلفش رو هم تنها میدیدم باز ناامنی هند رو نمیدیدم.
ولی مثلا مشابه همین موردی که شما اشاره کردین، وقتی از من نوعی ایرانی پرسیده میشه ایران چه جوریه، خودم هم ایمان ندارم به خوبی ها و قشنگیهاش و میمونم چی بگم. در حالی که قشنگی های ایران اون قدر هست که ارزش تعریف شدن داشته باشه.
پ. میدونم که مقدار زیادی از تصویر ضد ایرانی که تو جهان الان موجوده از رسانه ها میاد. ولی فکر میکنم دلیل موندن این تصویر تو ذهن مردمان و پاک نشدنش ، ندیدن مثال نقضه. و این مثال نقض رو من و شما و انها و کسایی که خارج از ایران سفر میکنن میتونن به نمایش بذارن.
موفق باشین.
لاله
اقای دکتر شما از اینکه ابران در کنار پاکستان نام برده شده اظهار تعجب و تا حدی ناراحتی میکنید. آیا شما تا کنون در پاکستان زندگی کرده اید؟ آیا با یک پاکستانی صحبت کرده اید در این باره؟ من پاکستانی هایی را میشناسم که به خاطر تجارت هر از گاهی به تهران می آیند. نکته جالبی که از آنها میشنوم این است که بشدت از دست دروغ و کلک بازاری های ایران شاکی اند و پاکستان خود را بیشتر ترجیح میدهند.
ارسال یک نظر