شایعه ای در وبستان هست که بانک مرکزی در آستانه ورشکستگی است. این گونه شایعات متاسفانه به سرعت در وب گسترش می یابند و در این فضایی که همه چیز درهم برهم است، چیزی که فکر و ذکر مردم لازم ندارد البته خبری است که آینده را تیره و تارتر از آنچه که هست نشان دهد.
چند نکته در این باره:
یکم، ورشکستگی در کشورهای توسعه یافته واژه ای حقوقی است و معمولا این دادگاه است که کسی یا شرکتی را ورشکسته اعلام می کند. ورشکستگی هم به همین دلیل که مسئله ای حقوقی است انواع و اقسام دارد که بررسی آنها خارج از حوصله این نوشته کوتاه است. یکی از مشکلاتی بزرگ اقتصادی در ایران، که پویان به درستی و مدتی به آن گیر داده بود ولی فکر کنم دیگر خسته شد، این است که ما قوانین درست ورشکستگی نداریم. قوانین ورشکستگی هم معمولا به این علت طراحی نمی شوند که پایانی بر زندگی اقتصادی یک فرد یا یک بنگاه بگذارند، (گر چه گاهی چنین اتفاقی می افتد مثل قوانین ناظر بر چاپتر یا فصل 7 ورشکستگی در امریکا) بلکه چگونگی شروع مجدد مثلا یک شرکت است که در مرکز این قوانین است (مثل قوانین ناظر بر فصل 11 و 12 و 13 ورشکستگی در امریکا). آنچه که در ایران به ورشکستگی در عامه معروف است چیزی نیست مگر آنچه در غرب به آن insolvency می گویند (که واماندگی در پرداخت بدهی معنی آن می شود.)
دوم، شرط اول لازم و نه کافی برای واماندگی مالی یا ورشکستگی این است که تراز حساب یک بانک، شرکت یا فرد به صورتی منفی باشد. به این معنی که مجموع بدهی های فرد یا شرکت از مجموع دارائی هایش بیشتر شود. ( این عبارت در مورد افراد خیلی دقیق نیست که از بحثش می گذریم.)
سوم، بانکهای مرکزی بیش از هر چیز دیگری (به نوعی) ماشین چاپ پولند (به عبارت درستتر منبع عرضه پول به جامعه اند. اصل عرضه پول چاپ پول نیست، و من برای سادگی در بحث از این ترم استفاده می کنم. اما از آن هم بگذریم). این نکته را هم در ذهن داشته باشید که مخارج بانک مرکزی معمولا بسیار کمتر از مخارج دولت است و این مسئله در همه کشورها صدق می کند.
چهارم، بانکهای مرکزی، حتی آنان که غیر مستقلند، معمولا به دلخواه خود تراز حساب خود را تعیین می کنند. دلیلش هم این است که می توانند پول چاپ کنند.
با توجه به این نکات، فرض کنید که بانک مرکزی تراز حسابی داشته باشد که منفی است (یعنی مثلا شرط اولیه ورشکستگی اینجا پیدا شده است). تصور کنید که رئیس بانک مرکزی برود مثلا به شورای پول و بگوید: اوا خاک بر سرم، تراز حسابمون منفی شده. یک نفر از شورا ممکن است که این سوال را بپرسد: وا، مگه ماشین چاپ پولتون خراب شده. و مثلا رئیس بانک مرکزی جواب بدهد: آره خدا مرگم بده. این مرده شور برده تعمیرکاره هم نیومده. همان نفر به رئیس تازه کار بانک مرکزی: عدد که بلدی عوض کنی. عدد قسمت دارائی ها رو عوض کن تراز حسابت مثبت شه. (بله، بانک های مرکزی خیلی وقتها از این کارها می کنند. که البته هیچ کس و نهاد دیگری معمولا نمی تواند از این کارها بکند.)
و البته خواننده اقتصادخوانده تر متوجه است که من داستان را بسیار ساده کرده ام. قوانینی ناظر بر عملکرد بانک مرکزی ها موجود است که آنها را از هر عملکرد دلبخواهی باز می دارد. اما اگر قرار باشد باشد یک بانک مرکزی در ایران یا امریکا ورشکست اعلام شود، خیلی پیش از آن، شبیه آن چیزی که در بالا ذکر شد انجام خواهد شد.
شاید منظور شایعه کنندگان این است که تراز ارزی بانک مرکزی ایران منفی است که البته چنین چیزی کاملا ممکن است. بانک مرکزی ماشین چاپ دلار ندارد. این یکی در واشنگتن است. اما این را هم خیلی بعید می دانم. در سالهای پیش که دولت ارز به بانک مرکزی می داده و در مقابل ریال می گرفته است، بانک مرکزی مقداری از این دلارها را در بانکهای خارجی نگه داشته است. خبرگزاریهای غربی حجم این دلارها را در حدود 80 تا 100 میلیارد دلار اعلام می کرده اند. (این سوای آن صندوق مسخره توسعه ملی است.) اینکه بانک مرکزی به بخشی از این پول دسترسی نداشته باشد ممکن است. اما من بسیار بعید می دانم که عدم دسترسی به آن حد شدید باشد که بانک نتواند تعهد ارزی خود به طلبکارانش را بپردازد. به عبارتی، واماندگی مالی در قسمت ارزی ممکن است اما با توجه به ذخیره ارزی، من آنرا بعید می دانم.
پ.ن. در امریکا، معمولا تراز حساب بانک مرکزی که همان فدرال رزرو باشد کمی مثبت است. اگر تراز مثبت تر شود معلوم می شود که فدرال رزرو سود کرده است. سود حاصله معمولا از فعالیتی کسب می شود که عملیات بازار باز نام دارد. سودهای حاصل از فعالیتهای فدرال رزرو هر سال به خزانه داری واریز می شود. اگر زیانی هم متوجه فدرال رزرو شود، آن زیان باید به وسیله خزانه داری پرداخت شود.
چند نکته در این باره:
یکم، ورشکستگی در کشورهای توسعه یافته واژه ای حقوقی است و معمولا این دادگاه است که کسی یا شرکتی را ورشکسته اعلام می کند. ورشکستگی هم به همین دلیل که مسئله ای حقوقی است انواع و اقسام دارد که بررسی آنها خارج از حوصله این نوشته کوتاه است. یکی از مشکلاتی بزرگ اقتصادی در ایران، که پویان به درستی و مدتی به آن گیر داده بود ولی فکر کنم دیگر خسته شد، این است که ما قوانین درست ورشکستگی نداریم. قوانین ورشکستگی هم معمولا به این علت طراحی نمی شوند که پایانی بر زندگی اقتصادی یک فرد یا یک بنگاه بگذارند، (گر چه گاهی چنین اتفاقی می افتد مثل قوانین ناظر بر چاپتر یا فصل 7 ورشکستگی در امریکا) بلکه چگونگی شروع مجدد مثلا یک شرکت است که در مرکز این قوانین است (مثل قوانین ناظر بر فصل 11 و 12 و 13 ورشکستگی در امریکا). آنچه که در ایران به ورشکستگی در عامه معروف است چیزی نیست مگر آنچه در غرب به آن insolvency می گویند (که واماندگی در پرداخت بدهی معنی آن می شود.)
دوم، شرط اول لازم و نه کافی برای واماندگی مالی یا ورشکستگی این است که تراز حساب یک بانک، شرکت یا فرد به صورتی منفی باشد. به این معنی که مجموع بدهی های فرد یا شرکت از مجموع دارائی هایش بیشتر شود. ( این عبارت در مورد افراد خیلی دقیق نیست که از بحثش می گذریم.)
سوم، بانکهای مرکزی بیش از هر چیز دیگری (به نوعی) ماشین چاپ پولند (به عبارت درستتر منبع عرضه پول به جامعه اند. اصل عرضه پول چاپ پول نیست، و من برای سادگی در بحث از این ترم استفاده می کنم. اما از آن هم بگذریم). این نکته را هم در ذهن داشته باشید که مخارج بانک مرکزی معمولا بسیار کمتر از مخارج دولت است و این مسئله در همه کشورها صدق می کند.
چهارم، بانکهای مرکزی، حتی آنان که غیر مستقلند، معمولا به دلخواه خود تراز حساب خود را تعیین می کنند. دلیلش هم این است که می توانند پول چاپ کنند.
با توجه به این نکات، فرض کنید که بانک مرکزی تراز حسابی داشته باشد که منفی است (یعنی مثلا شرط اولیه ورشکستگی اینجا پیدا شده است). تصور کنید که رئیس بانک مرکزی برود مثلا به شورای پول و بگوید: اوا خاک بر سرم، تراز حسابمون منفی شده. یک نفر از شورا ممکن است که این سوال را بپرسد: وا، مگه ماشین چاپ پولتون خراب شده. و مثلا رئیس بانک مرکزی جواب بدهد: آره خدا مرگم بده. این مرده شور برده تعمیرکاره هم نیومده. همان نفر به رئیس تازه کار بانک مرکزی: عدد که بلدی عوض کنی. عدد قسمت دارائی ها رو عوض کن تراز حسابت مثبت شه. (بله، بانک های مرکزی خیلی وقتها از این کارها می کنند. که البته هیچ کس و نهاد دیگری معمولا نمی تواند از این کارها بکند.)
و البته خواننده اقتصادخوانده تر متوجه است که من داستان را بسیار ساده کرده ام. قوانینی ناظر بر عملکرد بانک مرکزی ها موجود است که آنها را از هر عملکرد دلبخواهی باز می دارد. اما اگر قرار باشد باشد یک بانک مرکزی در ایران یا امریکا ورشکست اعلام شود، خیلی پیش از آن، شبیه آن چیزی که در بالا ذکر شد انجام خواهد شد.
شاید منظور شایعه کنندگان این است که تراز ارزی بانک مرکزی ایران منفی است که البته چنین چیزی کاملا ممکن است. بانک مرکزی ماشین چاپ دلار ندارد. این یکی در واشنگتن است. اما این را هم خیلی بعید می دانم. در سالهای پیش که دولت ارز به بانک مرکزی می داده و در مقابل ریال می گرفته است، بانک مرکزی مقداری از این دلارها را در بانکهای خارجی نگه داشته است. خبرگزاریهای غربی حجم این دلارها را در حدود 80 تا 100 میلیارد دلار اعلام می کرده اند. (این سوای آن صندوق مسخره توسعه ملی است.) اینکه بانک مرکزی به بخشی از این پول دسترسی نداشته باشد ممکن است. اما من بسیار بعید می دانم که عدم دسترسی به آن حد شدید باشد که بانک نتواند تعهد ارزی خود به طلبکارانش را بپردازد. به عبارتی، واماندگی مالی در قسمت ارزی ممکن است اما با توجه به ذخیره ارزی، من آنرا بعید می دانم.
پ.ن. در امریکا، معمولا تراز حساب بانک مرکزی که همان فدرال رزرو باشد کمی مثبت است. اگر تراز مثبت تر شود معلوم می شود که فدرال رزرو سود کرده است. سود حاصله معمولا از فعالیتی کسب می شود که عملیات بازار باز نام دارد. سودهای حاصل از فعالیتهای فدرال رزرو هر سال به خزانه داری واریز می شود. اگر زیانی هم متوجه فدرال رزرو شود، آن زیان باید به وسیله خزانه داری پرداخت شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر