بازار گاز در حال تغییر جدی است. ده سال پیش شرکتهای امریکایی در حال تاسیس مجتمع های بزرگ گاز مایع در بنادر این کشور به منظور آماده سازی خود برای واردات گاز مایع (ال ان جی) از کشورهایی مانند قطر بودند. امریکا (با 22 درصد) بزرگترین مصرف کننده گاز طبیعی در جهان است و تنها روسیه (با 13 درصد) مصرفی قابل مقایسه با امریکا دارد. پس از آنها، ایران با 4 درصد رتبه سوم مصرف گاز در جهان را دارد. اتفاقی که در دهه گذشته افتاد پیدایش تکنولوژی جدیدی در استخراج گاز بوسیله شرکتهای امریکایی بوده است. با این روش جدید که فراکینگ نامیده می شود، استخراج گاز از لایه هایی که شیل (گیاه سنگ؟) نامیده می شود ممکن می گردد. اکتشاف این روش باعث افزایش عمده تولید در امریکا شده بطوری که قیمت گاز در امریکا به مراتب ارزانتر از قیمت گاز در آسیا و اروپا شده است. قیمت گاز در امریکا در زیر 5 دلار بر mmBtu است در حالی که قیمت همین گاز طبیعی در ژاپن در حدود 14 دلار بر mmBtu است. این در حالی است که قیمت گاز در امریکا و اروپا و ژاپن در گذشته بسیار نزدیکتر به یکدیگر بوده است. همین تفاوت قیمت بسیار بالا باعث شده است که عده ای از شرکتهای امریکایی به فکر صادرات گاز طبیعی افتاده اند. حالا بعضی از شرکتهای امریکایی در حال تاسیس مجتمع های گاز طبیعی در بندرگاهها به منظور صادرات گاز به آسیا هستند. با روش جدید استخراج گاز در امریکا، تخمین زده می شود که این کشور بتواند نه تنها تا حدود یک قرن دیگر گاز مورد نیاز خود را از منابع داخلی تامین کند بلکه تبدیل به یک صادر کننده عمده گاز هم بشود.
بازیگران بزرگ دیگر بازار گاز هم در حال توسعه نفوذ خود در این بازارند. به عنوان مثال، قطر تولید خود در سال گذشته را بیش از سی درصد افزایش داده است. تولید گاز قطر همانطور که می دانید البته منحصر به تولید در حوزه گازی مشترک بین ایران و قطر است.
در طرف تقاضای گاز طبیعی هم اتفاقات عمده ای در حال رخ دادن است. رقبای گاز در حال از میدان به در رفتنند. ذغال سنگ به عنوان انرژی بسیار کثیف و ضد محیط زیست در نظر گرفته می شود و انرژی هسته ای هم، به ویژه بعد از اتفاقات ژاپن، با معضل جدی ایمنی مواجه است. انرژی های نو هم در آغاز راهند و از نظر اقتصادی رقیب جدی با گاز تلقی نمی شوند. نفت هم با محدودیتهای جدی در تولید مواجه است. به نظر می رسد که گاز تنها منبع انرژی است که امکان گسترش زیاد و اقتصادی را دارد.
بازیگران بزرگ دیگر بازار گاز هم در حال توسعه نفوذ خود در این بازارند. به عنوان مثال، قطر تولید خود در سال گذشته را بیش از سی درصد افزایش داده است. تولید گاز قطر همانطور که می دانید البته منحصر به تولید در حوزه گازی مشترک بین ایران و قطر است.
در طرف تقاضای گاز طبیعی هم اتفاقات عمده ای در حال رخ دادن است. رقبای گاز در حال از میدان به در رفتنند. ذغال سنگ به عنوان انرژی بسیار کثیف و ضد محیط زیست در نظر گرفته می شود و انرژی هسته ای هم، به ویژه بعد از اتفاقات ژاپن، با معضل جدی ایمنی مواجه است. انرژی های نو هم در آغاز راهند و از نظر اقتصادی رقیب جدی با گاز تلقی نمی شوند. نفت هم با محدودیتهای جدی در تولید مواجه است. به نظر می رسد که گاز تنها منبع انرژی است که امکان گسترش زیاد و اقتصادی را دارد.
۴ نظر:
ایا شرکت های امریکایی از این شیوه در استخراج گاز حوزه قطر-ایران استفاده نمی کنند؟ ایا اصلن منابع گازی امریکا مثل ایران و قطر است؟
می شه لطفن کمی بیشتر در این خصوص بنویسید
شرکتهای امریکایی بسیاری هستند که متخصص حفاری افقی اند. با این شیوه می شود چند مایل به صورتی افقی حفاری کرد. اینکه این کار در حوزه پارس جنوبی انجام می شود یا خیر را نمی دانم. نکته دیگر اینکه بعضی می گویند که برداشت گاز از حوزه قطر باعث جریان گاز از قسمت ایران به قسمت قطر می شود. درستی مطلب را نمی دانم.
منابع گازی امریکا به دو قسمت معمولی یا CONVENTIONAL که مثل ایران است و غیر معمول که از لایه های شیل (گیاه سنگ) تقسیم می شود. اکتشافات اخیر مربوط به لایه های شیل است که مانند منابع گازی ایران نیستو
با سلام،
پس از فرونشستن هیجان اولیه، تاثیرات گسترده hydraulic fracturing بر محیط زیست، آلودگی شدید سفره های زیرزمینی آب شیرین، راه یافتن گاز به شبکه آب آشامیدنی مناطق مسکونی در حوزه های استخراج بدین روش، به همراه شعله های آتشی که از شیر های آب منازل بیرون می جهند، آرام آرام آشکار می شوند و احتمالا مشکلاتی جدی بر سر این راه استخراج گاز پدید آورند. جالب اینجاست که این پدیده ها منحصر به امریکا نبوده و در تمامی مناطق برداشت آزمایشی در آلمان نیز به همین صورت رخ داده و بیشتر حفاری ها (در آلمان) متوقف شده اند. در امریکا نیز تا آنجا که می دانم، حداقل ایالت پنسیلوایا حفاری ها را تا یافتن راه حلی پایدار ممنوع کرده.
با درنظر گرفتن شرایط فاجعه بار زیرساخت ها و بودجه های عمرانی در ایالات متحده، امکان بازسازی گسترده برای حداقل مقاوم سازی شبکه های آب بعید بنظر می رسد.
با بالارفتن سطح آگاهی مردم درباره اثرات مخرب بر محیط زیست، لاپوشانی و لابی کردن اینگونه فن آوری ها برای سیاست ورزان روز بروز سخت تر می شود. متاسفانه در سطح گسترده ای اطلاعات ناقص و حتی گمراه کننده درباره میزان بازدهی انرژی های پایدار و رشد واقعی این فناوری ها پخش می گردد.
برای آنورآبی ها بد نیست که گاهی هم نگاهی هرچند کوتاه به اینسو بیاندازند. با وجود مشکلات جدی ساختاری در اتحادیه اروپا، بنظر می رسد موجی که بخصوص از آلمان براه افتاده، تغییراتی عمیق و بسیار اثرگذار را سبب خواهد شد.
در زیر آتش بمباران خبری روزانه رسانه های جریان اصلی، سوئیچ سیاست های انرژی و حجم سرمایه گذاری به یک کلمه "گالاکتیک" چینی ها برای انرژی های پایدار، شاید نباید زیاد به چشم بیاید.
به "پایدار":
همه این حرفهایی که زدین درسته و هیچ کدوم ناقض حرفهای من نیست. انرژی های جایگزین سوختهای فسیلی البته راه درازی در پیش دارند که از نظر اقتصادی جایگزین سوختهای فسیلی بشن. ولی این به اون معنی نیست که روی اونها سرمایه گذاری نمیشه.
ارسال یک نظر