اول به چند واقعیت زیر توجه کنید:
جمعیت ایران در سال 1200 و قبل از حمله مغول 2.5 میلیون بوده است.
چمعیت ایران در سال 1800 کمتر از 5 میلیون نفر بوده است. به عبارت دیگر، جمعیت ایران در طول 6 قرن فقط دو برابر شده است.
در طول یک قرن بعد و تا سال 1900، سه میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شد. تحولات بعدی جمعیتی در جدول زیر خلاصه شده است.
متوسط امید به زندگی در بدو تولد در ایران و در قرن نوزدهم چیزی در حدود 25 سال بوده است.
امید به زندگی در ایران هم اکنون بیشتر از 70 سال است و جمعیت ایران به بیش از 72 میلیون رسیده است.
نکته بدیهی آن است که مردم ایران در سالهای پیش از سال 1900 کنترل جمعیت نمی کرده اند، بلکه زنان تا می توانسته اند بچه به دنیا می آورده اند. پس چرا جمعیت ایران برای قرنها تقریبا ثابت مانده بوده است؟ دلیلش آن است که ما در دنیای مالتوزینی زندگی می کرده ایم. میزان غذای تولیدی ما فقط می توانسته است که همین مقدار جمعیتی که موجود بوده است را تغذیه کند.
سوال ساده ای که پیش می آید این است که چه اتفاقی افتاد که متوسط عمر ما از 25 سال به بیش از هفتاد سال رسید؟ و به چه دلیل جمعیت ایران به صورت انفجاری اضافه شد؟
اگر جواب این سوالات را به درستی بدهیم آنگاه شاید در دید خود نسبت به جهان بیرون کمی تجدید نظر خواهیم کرد و به جای متهم کردن همه دنیا برای هر مشکلی که داریم، شاید کمی متواضع تر بودیم. و شاید دنیای بیرون از ایران را منشاء خیر هم می دیدیم.
جمعیت ایران در سال 1200 و قبل از حمله مغول 2.5 میلیون بوده است.
چمعیت ایران در سال 1800 کمتر از 5 میلیون نفر بوده است. به عبارت دیگر، جمعیت ایران در طول 6 قرن فقط دو برابر شده است.
در طول یک قرن بعد و تا سال 1900، سه میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شد. تحولات بعدی جمعیتی در جدول زیر خلاصه شده است.
متوسط امید به زندگی در بدو تولد در ایران و در قرن نوزدهم چیزی در حدود 25 سال بوده است.
امید به زندگی در ایران هم اکنون بیشتر از 70 سال است و جمعیت ایران به بیش از 72 میلیون رسیده است.
نکته بدیهی آن است که مردم ایران در سالهای پیش از سال 1900 کنترل جمعیت نمی کرده اند، بلکه زنان تا می توانسته اند بچه به دنیا می آورده اند. پس چرا جمعیت ایران برای قرنها تقریبا ثابت مانده بوده است؟ دلیلش آن است که ما در دنیای مالتوزینی زندگی می کرده ایم. میزان غذای تولیدی ما فقط می توانسته است که همین مقدار جمعیتی که موجود بوده است را تغذیه کند.
سوال ساده ای که پیش می آید این است که چه اتفاقی افتاد که متوسط عمر ما از 25 سال به بیش از هفتاد سال رسید؟ و به چه دلیل جمعیت ایران به صورت انفجاری اضافه شد؟
اگر جواب این سوالات را به درستی بدهیم آنگاه شاید در دید خود نسبت به جهان بیرون کمی تجدید نظر خواهیم کرد و به جای متهم کردن همه دنیا برای هر مشکلی که داریم، شاید کمی متواضع تر بودیم. و شاید دنیای بیرون از ایران را منشاء خیر هم می دیدیم.
۸ نظر:
نفت؟
نفت رو که همیشه داشتیم. که البته اون رو هم اومدن و برای ما پیدا کردند.
دليل اين افزايش جمعيت ناگهاني، غذا و آن مواردي كه شما گفته ايد نيست و فقط دليل اصلي آن مربوط به امور بهداشتي و پيشرفتهاي علم پزشكي بوده است! اگر از سالمندها بپرسيم آنها بهتر توضيح خواهند داد كه چندين خواهر و برادرشان در همان دو سه سال اول زندگيشان به علت بيماريهاي ساده، واگيردار و صعب العلاج آن دوران فوت كرده اند.
like the theory :)
1. این آمار جمعیت از کجااستخراج شده است؟
2. این فرض مربوط به غذا از کجا آمده است؟
3. آیا در دیگر نقاط دنیا رشد مشابه جمعیت در این دوره نداریم؟
4. من هم فکر میکنم مسأله بهداشت اثر بیشتری داشته است.
به نظرم لازم است به پرسشهای بالا پاسخ داد تا مسأله روشن شود.
در بهداشت شاخصهایی مثل مرگ و میر جنین، نوزادان، کودکان زیر 1 سال و زیر 5 سال و مرگ و میر مادران در تغییر شاخص امید به زندگی موثر هستند. به احتمال بسیار زیاد نرخ زاد و ولد در قدیم از الان بیشتر بوده اما چون نرخ مرگ و میر هم بالا بوده، میزان رشد جمعیت زیاد نبوده است.
هر کدام از این شاخصها تا حدی نشانگر وضعیت بهداشتی جامعه اند. مثلاً تا 100 سال پیش اپیدمی مالاریا یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در ایران بوده است. در حال حاضر این بیماری محصور به مناطق جنوبی و Sporadic است.
شخصاً با این موافق نیستم که میزان غذا تعیین کننده اندازه جمعیت بوده است چون:
1- ایران سرزمین کهنی ست و انسانها آموختند در مناطقی سکنی گزینند که قابلیت کشاورزی بالاتری داشته باشد (گندم دیم در حاشیه زاگرس محصول می دهد). بارندگی هم به اندازه کافی هست. زمینها هم در قدیم بارورتر از اکنون اند.
2- شغل اصلی و اولیه انسان (بعنوان انسان متمدن) کشاورزی بوده است که به نظر من خود دلیلی بر «توانایی» برای افزایش تولید غذای مورد نیاز است.
3- تا آنجا که میدانم موارد قحطی در ایران بسیار کم بود است.
4- برای تولید، جمعیت سن تولیدگر جامعه مهمتر از متوسط سن جامعه است.
(با این حال منکر اثر منفی اراضی کوچک در بازدهی محصول کشاورزی نیستم. چیزی که امروزه بخاطر «ارث» و تقسیم اراضی اتفاق میافتد.)
Hi to every body, it's my first pay a quick visit of this website; this website carries
remarkable and truly good material in favor of visitors.
Also visit my blog: search engine optimization (seofornown4eva.com)
Does your blog have a contact page? I'm having problems
locating it but, I'd like to shoot you an e-mail. I've got some ideas for your blog you might be interested in hearing.
Either way, great blog and I look forward to
seeing it improve over time.
Feel free to surf to my blog post ... เที่ยวอุดร
ارسال یک نظر