ماجرای به اصطلاح اختلاس اخیر را همه شنیده ایم. مشکل "اختلاس کنندگان" این است که همه ما ایرانیان منتظر شنیدن چنین خبری بودیم. همه مخالفان نظام جمهوری اسلامی خوشحال شدند چونکه این اختلاس بزرگ ثابت می کرد که در جمهوری اسلامی فساد هست. همه موافقان جمهوری اسلامی هم خوشحال شدند به این دلیل که این "اختلاس" به آنها اجازه می دهد که نشان دهند که با چه قوتی با اختلاس و فساد مبارزه می کنند. استفاده (شر و خیر) احسن از ماجرا هم همانگونه که می دانید به شدت ادامه دارد. این یکی جریان اختلاس را به گروه انحرافی نسبت می دهد، یکی می گوید اصلا ما خودمان افشاء کردیم، یکی هم حکم را همین الان صادر کرده (که "اشد مجازات" است.)
راستش را بخواهید من هم از کل ماجرا خبر ندارم. اما فکر می کنم که این "اختلاس"، بیش از اینکه اختلاس اقتصادی باشد ماجرایی سیاسی است. دلیلش این است که گر چه در این ماجرا قانون شکنی شده است، اما به نظر من خطاهای قابل اغماضی رخ داده اند. چرا چنین فکر می کنم: به این خاطر که اولا، مهمترین اتهام این آقای آریا، یا افراد و شرکتهای وابسته به او، تا آنجایی که من می دانم این است که وام های بی ضابطه فراوانی گرفته اند. مبلغ اختلاس ذکر شده 3000 میلیارد تومان است، که علی الظاهر همین مجموع وام هایی است که با دور زدن مقررات گرفته اند. (آنچه که به خلاف در ال سی ها مربوط است مبلغی بسیار کمتر از این 3000 میلیارد تومان است.) اما چنانکه از اخبار برمی آید، مجموع دارایی های شرکتهای مورد اتهام حدود 4700 میلیارد تومان است که به این معنی است که پولهای قرض گرفته شده به کار زده شده اند و سود فراوانی حاصل کرده اند. در اتهامات هم ندیده ام که بگویند وام ها را پس نمی داده اند. (که اگر هم درصدی را هنوز پس نداده اند تعجبی ندارد.) دوما، هیچ کس جرات نکرده که بگوید اختلاسی 3000 میلیاردی در کار نبوده است. به این دلیل که به محض آنکه شما بگویید که اختلاسی در کار نبوده، به خاطر شرایط سیاسی و جو شایعه در ایران، شما هم همدست اختلاس گر شناخته می شوید. (خدا را شکر که ما هزاران کیلومتر از اختلاس گران دوریم:)) وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، به اشاراتی سعی کردند که قضیه را کم اهمیت جلوه دهند اما جرات نکرده اند که به صراحت سخن بگویند. همین مسئله مرا مشکوک می کند. ثالثا، اگر با کسب و کار در ایران آشنا باشید می دانید که کار کردن در ایران بدون دور زدن مقررات و قوانین تقریبا غیرممکن است. همه گاهی قانون را دور می زنند. نه اینکه من مشوق دور زدن قانون باشم، آنچه می گویم فقط ذکر آنچیزیست که هست. حال کسی هم در جایی از کشور پیدا شده که گاهی قوانین را دور می زده و در عین حال هزاران شغل ایجاد کرده است. کار درست شاید این است که خطای این افراد را با جریمه ای سر هم بیاوریم که نفع این افراد برای جامعه بیش از ضررشان بوده است و اجازه بدهیم به کارشان که ایجاد شغل در جامعه و همزمان کسب ثروت بوده ادامه دهند. رابعا کل قضیه به شدت سیاسی شده است. در این جو به شدت سیاسی، آنچه مهم می شود نه آن خلافی است که انجام شده است بلکه نظرات آدم های سیاسی، نظرات مردم، و آنچه به عنوان شایعه مطرح شده هم مهم می شود. افراد خلافکار هم قربانی دعوای سیاسی ما مردم می شوند.
توجه کنید که من مدعی این نیستم که خلافی صورت نگرفته است. مسئله این است که بحث کاملا سیاسی شده. سیاسی شدن بحث کاملا به ضرر فضای کسب و کار است. (رئیس قوه قضائیه هم اشاره ای به این مسئله کرد که مرا به کل ماجرا مشکوک تر کرد.)
دو نکته پایانی: اولا زمینه ایجاد فساد در همه کشورها و به خصوص در ایران، مداخلات دولت در بازار است. هر چه دولت کمتر مداخله کند فساد کمتر می شود. مثالش همین قیمت گذاری نرخ بهره بانکی به صورت غیر واقعی است که نتیجه اش همین شده است که می بینیم. ثانیا، در ایران فساد وجود دارد، این نیست که فسادی نباشد. اگر قوه قضائیه می خواهد ثابت کند که با فساد مبارزه می کند راهش این است که از آقای رحیمی شروع کند که همه می دانند با جعل سند سیستم بیمه را وادار به پرداخت به خود و دوستان می کرده است.
راستش را بخواهید من هم از کل ماجرا خبر ندارم. اما فکر می کنم که این "اختلاس"، بیش از اینکه اختلاس اقتصادی باشد ماجرایی سیاسی است. دلیلش این است که گر چه در این ماجرا قانون شکنی شده است، اما به نظر من خطاهای قابل اغماضی رخ داده اند. چرا چنین فکر می کنم: به این خاطر که اولا، مهمترین اتهام این آقای آریا، یا افراد و شرکتهای وابسته به او، تا آنجایی که من می دانم این است که وام های بی ضابطه فراوانی گرفته اند. مبلغ اختلاس ذکر شده 3000 میلیارد تومان است، که علی الظاهر همین مجموع وام هایی است که با دور زدن مقررات گرفته اند. (آنچه که به خلاف در ال سی ها مربوط است مبلغی بسیار کمتر از این 3000 میلیارد تومان است.) اما چنانکه از اخبار برمی آید، مجموع دارایی های شرکتهای مورد اتهام حدود 4700 میلیارد تومان است که به این معنی است که پولهای قرض گرفته شده به کار زده شده اند و سود فراوانی حاصل کرده اند. در اتهامات هم ندیده ام که بگویند وام ها را پس نمی داده اند. (که اگر هم درصدی را هنوز پس نداده اند تعجبی ندارد.) دوما، هیچ کس جرات نکرده که بگوید اختلاسی 3000 میلیاردی در کار نبوده است. به این دلیل که به محض آنکه شما بگویید که اختلاسی در کار نبوده، به خاطر شرایط سیاسی و جو شایعه در ایران، شما هم همدست اختلاس گر شناخته می شوید. (خدا را شکر که ما هزاران کیلومتر از اختلاس گران دوریم:)) وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، به اشاراتی سعی کردند که قضیه را کم اهمیت جلوه دهند اما جرات نکرده اند که به صراحت سخن بگویند. همین مسئله مرا مشکوک می کند. ثالثا، اگر با کسب و کار در ایران آشنا باشید می دانید که کار کردن در ایران بدون دور زدن مقررات و قوانین تقریبا غیرممکن است. همه گاهی قانون را دور می زنند. نه اینکه من مشوق دور زدن قانون باشم، آنچه می گویم فقط ذکر آنچیزیست که هست. حال کسی هم در جایی از کشور پیدا شده که گاهی قوانین را دور می زده و در عین حال هزاران شغل ایجاد کرده است. کار درست شاید این است که خطای این افراد را با جریمه ای سر هم بیاوریم که نفع این افراد برای جامعه بیش از ضررشان بوده است و اجازه بدهیم به کارشان که ایجاد شغل در جامعه و همزمان کسب ثروت بوده ادامه دهند. رابعا کل قضیه به شدت سیاسی شده است. در این جو به شدت سیاسی، آنچه مهم می شود نه آن خلافی است که انجام شده است بلکه نظرات آدم های سیاسی، نظرات مردم، و آنچه به عنوان شایعه مطرح شده هم مهم می شود. افراد خلافکار هم قربانی دعوای سیاسی ما مردم می شوند.
توجه کنید که من مدعی این نیستم که خلافی صورت نگرفته است. مسئله این است که بحث کاملا سیاسی شده. سیاسی شدن بحث کاملا به ضرر فضای کسب و کار است. (رئیس قوه قضائیه هم اشاره ای به این مسئله کرد که مرا به کل ماجرا مشکوک تر کرد.)
دو نکته پایانی: اولا زمینه ایجاد فساد در همه کشورها و به خصوص در ایران، مداخلات دولت در بازار است. هر چه دولت کمتر مداخله کند فساد کمتر می شود. مثالش همین قیمت گذاری نرخ بهره بانکی به صورت غیر واقعی است که نتیجه اش همین شده است که می بینیم. ثانیا، در ایران فساد وجود دارد، این نیست که فسادی نباشد. اگر قوه قضائیه می خواهد ثابت کند که با فساد مبارزه می کند راهش این است که از آقای رحیمی شروع کند که همه می دانند با جعل سند سیستم بیمه را وادار به پرداخت به خود و دوستان می کرده است.
۱۲ نظر:
با سلام خدمت شما.
متن شما بسیار جالب و تامل برانگیز بود.
ولی به این راحتی از گناه این آقایان نمی توان گذشت، زمانی که مردم در گذران زندگی با مشکلات عدیده ای مواجه هستند و برای وام های مسکن بسیار خرد مدت هادر منتظر می مانند، در حالیکه با نظر شما نیز موافقم که قدر این افراد باهوش را بدست آورد باگ های سیستم ما باید دانست.
نظر شما در مورد شهرام جزایری نیز مشابه این آقایان است؟
نه تنها در مورد شهرام جزایری که در مورد فاضل خداداد هم همین فکر را می کنم. ماجراها بیش از اینکه اختلاس اقتصادی باشند جریانی سیاسی بودند. در جریان شهرام جزایری حتی یک آدم سیاسی که از او پول گرفته بود محاکمه نشد.
با «شناسنامه هاي باطله» رأي مي دهند و وام ميلياردي مي گيرند! آيا «محمد جهرمي» دوباره به سايه ها مي رود؟
ناشناس:
این نوشته آقای داد کاملا سیاسی است. ممکنه که کاملا درست باشه یا کاملا غلط. به موضوع که من مطرح می کنم خیلی مربوط نیست.
به هر حال ممنون
ممنون . کاملا موافقم. اگر بتونین این بحث رو در جایی در ایران هم منتشر کنین خیلی خوب میشه. من هم مثل شما با قضیه سهرام جزایری هم موافقم ولی خوب سنم دیگه به فاضل خداداد قد نمیده. این آدما قربانی سیاست بازی هستند. دو حالت داره یا مثلا می خوان کسی مثل مشایی یا کروبی رو خراب کنند و این افراد رو قربانی می کنند یا اینکه در کل می خوان نشون بدهند که ای ملت عامل بدبختی شما این دزد ها بودند که ما گرفتیمشون. کلا واسه این بازی های سیاسی این خدمتکاران و انسان های نخبه رو قربانی میکنن. الان هم همه بحث سر اینه که کی با این و اون رابطه داشته انگار که محاکمه بر گزار شده و شکی نیست که این آقا اختلاس کرده و تنها مشکل روابط سیاسی است ه باید مشخص بشه.
حاج آقا شما مشخص نکردید تکلیف شرکتها و اشخاصی که بخاطر عدم دسترسی به اینچنین منابع مالی از گردانه رقابت حذف شده کسب و کار خود را از دست داده اند چه می شود ؟ و خسارت این افراد و شرکت ها را چه کسی و از کجا پرداخت میکند !!!!؟
به "حسنک وزیر":
ممنون که مارو حج نرفته حاج آقا کردید:)
مقصر اینکه یه عده شرکت به وام و تسهیلات دسترسی ندارند سیستم بانکی فشل هست و کل دولت که این سیستم رو اصلاح نمی کنه.
شرمنده چون فتوا دادید فکر کردم که حاجی هستید
ولی در آخر باز هم مشخص نکردید که
1- آیا قبول دارید که شرکت های بسیاری بابت این رقابت نا عادلانه ( منظورم عدم دسترسی به این قبیل منابع مالی ) در رقابت با این به اصطلاح گروه مالی متضرر و حتی ورشکسته شدند یا خیر ؟
2- در بلاد کفرستان در این شرایط چکار کرده و آیا جریمه را ( اگر در کار باشد ) به حساب دولت میریزند یا به شرکت های متضرر شده در این عملکرد مالی پرداخت می کنند ؟
حسنک وزیر:
بله قبول دارم. مسئله اینه که این اختلاس باید اول برای ما روشن بشه که چی بوده. یه قسمت اختلاس اصلا دزدی در روز روشن بوده. اون قسمت ال سی شو می گم. اما قسمتی که مربوط به وام گرفتن بوده به نظر من اصلا طرف بخش خصوصی درش مقصر نبوده. طرف بانکی و دولت کاملا مقصر هستن.
بلاد کفر از این اتفاقا با این طبیعتی که در ایران اتفاق افتاده، تا حالا من نشنیدم که اتفاق بیفته. پانزی اسکیم و اینا هست مثل ماجرای میدوف که هر کی که بهش پول داده بود گرفتار می شه نه همه مردم.
دارم شک می کنم که ال سی هم دزدی نبوده بلکه روشی برای گرفتن وام بودهو
در نظرات، نظر شما رو در مورد فاضل خداداد خوندم، اما اين مصاحبه صالح نيكبخت دقيقا بر خلاف نظر شما نشون ميده كه قضيه خيلي كم سياسي بوده: http://ebrat.ir/?part=news&inc=news&id=35905
سلام آقای قندی,
متاسفانه نتونسم جایی توی بلاگتون پیدا کنم درباره تماس با شما:
ناچار شدم در یکی از پست هاتون سوالم رو بپرسم که اصلا" ربطی به پست نداره. من دو تا سوال از خدمت شما دارم
من دنبال مقالاتی هستم که شک را اندازه گیری کردند , چیزی که خودم تا بحال پیدا کردم فقط مدلهایی برای اندازه شک افزایش قیمت نفت و اثر آن رو جی دی پی و یا استاک مارکت بود, من به دنبال چه شک دیگری بگردم که خودش و اثر اقتصادی آن قابل اندازه گیری باشد؟
سوال دیگه اینکه آیا بطور کلی میشه رابطه بین افزایش قیمت نفت و فعالیتهای غیر سنتی بانکها(off-balance sheet activities) در خاور میانه را بررسی کرد؟ یعنی کلا" این رابطه از لحاظ اقتصادی معنا دارد؟
با تشکر
سپیده
sepideh.thesis@gmail.com
ارسال یک نظر