دیروز مقاله ای از یک خانم روانشناس در نیویورک تایمز خواندم که این سوال را مطرح کرده بود که با وجود وضعیت بد اقتصادی در امریکا، چرا ما هنوز خوشحالیم و به اندازه که باید ناراحت، ناامید و سرخورده نیستیم. جوابش هم این بود که: خبرهای بد این روزها همه را تحت تاثیر قرار داده است.
تحقیقات اقتصادی و روانشناسی نشان داده است که وقتی فقط شما شغلتان را از دست می دهید یا وقتی در سرمایه گذاری شکست می خورید و یا وقتی فقط درآمد شما کاهش پیدا می کند احساس نارضایتی از زندگی به شما دست می دهد. اما وقتی همه، از کارگر ساده تا ثروتمندان سرمایه دار، وضعشان بدتر می شود رضایت از زندگی در همان سطح قبلی می ماند.
در حقیقت مردم به وضعیت نسبی خود بیشتر اهمیت می دهند تا وضعیت مطلق. مقاله ای هست نوشته Hemwnway از دانشگاه هاروارد که نشان می دهد که بسیاری از مردم وضعیتی که در آن درآمد آنها 50000$ و درآمد بقیه 25000$ است را به وضعیتی که در آن درآمد آنها 100000$ و درآمد بقیه 200000$ است ترجیح می دهند. نمونه دیگر تحقیقی است از که نشان می دهد گاهی مردم حاضرند که کمی ضرر کنند اگر این به معنی آن باشد که دیگری ضرر بیشتری بکند. یا Andrew Clark اقتصاددان فرانسوی نشان داده است که بیکاری در جامعه ای با نرخ بیکاری بالا کمتر آزاردهنده است تا بیکاری در جامعه ای با نرخ بیکاری پائین. علاوه بر این، بسیاری از مردم بیکار اگر همسر بیکار هم داشته باشند خوشحالتر خواهند بود.
لازم به یادآوری به دوستان غیراقتصادی است که اقتصاد کلاسیک به حسادت و موقعیت نسبی اجتماعی اهمیت چندانی نمی دهد.
تحقیقات اقتصادی و روانشناسی نشان داده است که وقتی فقط شما شغلتان را از دست می دهید یا وقتی در سرمایه گذاری شکست می خورید و یا وقتی فقط درآمد شما کاهش پیدا می کند احساس نارضایتی از زندگی به شما دست می دهد. اما وقتی همه، از کارگر ساده تا ثروتمندان سرمایه دار، وضعشان بدتر می شود رضایت از زندگی در همان سطح قبلی می ماند.
در حقیقت مردم به وضعیت نسبی خود بیشتر اهمیت می دهند تا وضعیت مطلق. مقاله ای هست نوشته Hemwnway از دانشگاه هاروارد که نشان می دهد که بسیاری از مردم وضعیتی که در آن درآمد آنها 50000$ و درآمد بقیه 25000$ است را به وضعیتی که در آن درآمد آنها 100000$ و درآمد بقیه 200000$ است ترجیح می دهند. نمونه دیگر تحقیقی است از که نشان می دهد گاهی مردم حاضرند که کمی ضرر کنند اگر این به معنی آن باشد که دیگری ضرر بیشتری بکند. یا Andrew Clark اقتصاددان فرانسوی نشان داده است که بیکاری در جامعه ای با نرخ بیکاری بالا کمتر آزاردهنده است تا بیکاری در جامعه ای با نرخ بیکاری پائین. علاوه بر این، بسیاری از مردم بیکار اگر همسر بیکار هم داشته باشند خوشحالتر خواهند بود.
لازم به یادآوری به دوستان غیراقتصادی است که اقتصاد کلاسیک به حسادت و موقعیت نسبی اجتماعی اهمیت چندانی نمی دهد.
۱۲ نظر:
سلام آقای دکتر
این همان اثر تظاهری(domenstartion effect) دوزن ببری!است؟ نظریه دوزنبری بر اصول روانشناسی و جامعه شناسی استوار است. اما فریدمن و کلاسیک ها که مبنای بحثشان از اصول بهینه مصرف بین دوره ای است ولی خب نهایتا به همان نتیجه ها در مورد apc و mpc می رسند.حالا فرق می کنه که ما بگیم موقعیت نسبی اجتماعی و حسادت و.. یا در آمد زود گذر مثبت و منفی و ...؟
یه مثلی هست می گند عزای عمومی شادی فردی.مصداق اینه دیگه.
همونطور که مهرداد هم گفته مثل ایرونی ای داریم که میگه :"عزا که عمومی شد کم از عروسی نیست"
حالا این روز و روزگار هم عزا عمومی شده و همه سیاهپوش این بحران نکبتی اند (که دیگه حالم از یاد آوری وجودش خراب میشه) در نتیجه وقتی همه یه وجه مشترک دردناک تو زندگیشون هست خودشون رو بیشتر از این نگران نمیکنن.
آقای حجت از نظر شخص شما این بحران مسخره ی استرس آور نکبتی کی تموم میشه؟
(نظر شخصی تون رو بی زحمت بگید)
Agha pas in javaneh khoshtip ro keh ma har rooz sobh too hayateh Pris School of Economics mibinim mokhi hastesh:
http://www.pse.ens.fr/clark/index.html
به نكته خيلي خوبي اشاره كردي. دقيقا به همين دليل من فكر ميكنم معيار بهبود پارتو داراي ايراد است. حداقل به لحاظ عيني و قابل اندازه گيري بودنش!
با سلام
به تازگی UNESCO نقشه ای از میانگین شادی مردم کشورهای مختلف جهان منتشر کرده است.
این نقشه که بر مبنای اطلاعات سال 2006 است، میزان متوسط شادی مردم را مشخص می کند.
در این نقشه رنگها هر چه قرمز تر باشند، میزان شادی بیشتر و هر چه زرد تر باشند میزان شادی کمتر است.
برای کشورهاییی که با رنگ آبی مشخص شده اند، آماری وجود ندارد.
میزان شادی مردم ایران در مقایسه با سایر کشور ها دیدنی است
این نقشه رو می توننین تو لینک زیر ببینید.
http://i39.tinypic.com/2zqtnc1.jpg
یک موضوع مرتبط بامطلب شما را چند وقت قبل در وبلاگ نوید غفاریان خواندم که مربوط به یک آزمایش در مورد احساس افراد نسبت به زندگی وتاثیر ان در رفتار بعدی انها مانند انجام قمار بود که مطلب بسیار جالبی را در بر داشت.
از انجایی که لینک پست دقیق مقاله را پیدا نکردم شرح مختصری می دهم که اگر کسی مایل بود به ان مراجعه کند.
موضوع از این قرار است که دو پرسشنامه یکسان به دو سری افراد داده می شود که تنها تفاوت ان در میزان دریافتی آنها است به همان شکلی که شما مثال زدید مثلا درامد شنا زیر 40هزار دلار است و در پرشنامه دیگر درآمد شما زیر 80هزار دلار است . کشانی که یرسشنامه دوم را دریافت کرده بودند احساس ناخشنودی بیشتری می کردند و بعد با دستگاه لاتاری بیشتر بازی کرده بودند.
آقای دکتر سلام
امیدوارم حال شما خوب باشد
فرموده بودید که کمی سرتان شلوغ است اما ما هم به این وبلاگ عادت کرده ایم لطفا با نوشتن مطالب جدید یادی از دوستداران خود بمائید
شاد و سربلند باشید
منتظر پست جدید شما هستیم.....
به دوستان عزیز:
به زودی باز می نویسم. ممنون از لطف شما.
شایدم بشه کمی به این نکته اشاره کرد این روزا به شنیدن خبرای بد عادت کردیم.اب که از کوزه سرازیر شد دیگه یک وجب و صد وجب خیلی فرقی نمیکنه!
ارسال یک نظر