بحران اقتصادی حال حاضر امریکا از آن بحرانهایی است که به قول آلن گرینسپن هر قرن یا حداکثر هر نیم قرن یک بار اتفاق می افتد. منظورم بحران در بازارهای مالی است و گرنه خود اقتصاد امریکا هنوز رسما به رکود فرو نرفته است. آخرین بار که بحرانی با این وسعت و عمق در بازارهای مالی رخ داد سال 1929 بود که پیامد آن بحران رکود عظیمی بود که نزدیک به ده سال دوام آورد و تولید ناخالص امریکا و دنیا را به شدت کاهش داد. بحران 1929 از آنجا شروع شد که مردم به ناگهان برای برداشت پول از حسابهایشان به بانکها هجوم بردند. چیزی که در امریکا به آن Bank Run می گویند. مشکل بانکها این است که طلب مشتریان را بایستی عندالمطالبه بپردازند اما وام بانکها به مشتریان طبق یک قرارداد معمولا دراز مدت به بانک برگردانده می شود. به همین دلیل اگر همه سپرده گذاران به ناگهان به بانک هجوم بیاورند بانک پولی برای پرداخت به مشتریانش نخواهد داشت و بانک عملا ورشکسته می شود. تفاوت بحران اخیر با بحران 1929 این است که در آن سال مردم خودشان به بانکها هجوم بردند شبیه آنچه که در فیلم It's a wonderful life دیده ایم. (یا شبیه آنچه که در اصفهان و به دلیل سیاست کاملا غلط آقای مظاهری در زمان تصدی وزارت اقتصاد بر سر بانک قرض الحسنه نیروی انتظامی آمد و باعث ورشکستگی بانک و ضرر 120 میلیارد تومانی آن شد که دولت محترم هم از جیب ملت آن ضرر را پرداخت کرد) دلیل هجوم فیزیکی مردم هم این بود که اکثر بانکها، بانکهای سپرده گذاری بودند(شبیه همان بانک سر کوچه شما که برای سپرده گذاری به آنها مراجعه می کنید). بیشتر موسسات مالی که اخیرا در امریکا دچار مشکل شده اند موسسات مالی سرمایه گذاری و بیمه اند. شرکتهایی مانند لمن برادرز که امروز اعلام ورشکستگی کرد و یا شرکت مریلینچ که امروز توسط بانک امریکا خریداری شد و یا شرکت AIG که شرکت بسیار عظیم بیمه و سرمایه گذاری است و امروز به آن اجازه داده شد که 20 میلیارد دلار از خودش قرض بگیرد. برای مطالبه طلب خود از این شرکتها، سرمایه گذاران و سپرده گذاران پشت کامپیوترهای خود (در چهار گوشه جهان) می نشینند و با کلیک کردن پول خود را مطالبه می کنند. صحنه هجوم فیزیکی به بانکها کمتر دیده می شود و هجوم به بانک از طریق اینترنت انجام می گیرد.
توجه به این نکته مهم است که تفاوت عظیمی است بین بحران در بازارهای مالی با بحران در هر صنعت دیگری. اگر بازارهای مالی آسیب جدی ببینند کل اقتصاد آسیب جدی خواهد دید. بحران عظیم دهه 1930 در امریکا گواه این رابطه است. به همین دلیل بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) و دولت این کشور تمام همت خود را به کار برده اند که بازار را آرام کنند. مثلا فدرال رزرو همین امروز و در پاسخ به این بحران حدود 70 میلیارد دلار از ذخائرش را در اختیار بانکها قرار داد. قبلا هم دولت بانک های ایندی مک و موسسه برن استرن و مهمتر از آنها دو موسسه بیمه سرمایه گذاری مسکن (فنی می و فردی مک که هزاران میلیارد دلار سرمایه در اختیار دارند) را به نوعی تحت کنترل خود قرار داده بود.
ریسک رها کردن بازار به حال خود بسیار بالاست و دولت و بانک مرکزی امریکا از این ریسک آگاهند. مشکل آنجاست که این شرکتها، شرکتهای خصوصی هستند و اگر قرار باشد که هنگام سود دادن صاحبان سرمایه سود ببرند و هنگام ضرر دهی دولت به کمک این شرکتها بیاید این شرکتها دست به ریسک بیش از حد خواهند زد. مشکلی که به اصطلاح Moral hazard نامیده می شود. به همین دلیل است که وزارت خزانه داری امریکا از کمک به بانک لمن برادرز خودداری کرد و فقط گذشت زمان نشان خواهد داد که آیا این عمل اقدام درست شجاعانه ای بوده است یا حرکت احمقانه سیاسی که عواقب وخیمی خواهد داشت.
هم اکنون در امریکا بحث شدیدی در مورد میزان دخالت دولت در اقتصاد در جریان است. مسئله این است که دولت گاهی مجبور است که به اقدام به نجات شرکت های سرمایه گذاری کند و اگر چنین است دولت بایستی مطمئن شود که این شرکتها دست به ریسک بیش از حد نمی زنند. به عبارت دیگر نظارت بیشتر دولت لازم است.
نکته آخر اینکه بسیاری از اقتصاددانها از اینکه اقتصاد امریکا با وجود این بحران عظیم هنوز به رکود نرفته است در شگفتند. به قول آلن گرینسپن، نامحتمل است که با وجود چنین بحرانی در بازارهای مالی، اقتصاد به رکود نرود.
توجه به این نکته مهم است که تفاوت عظیمی است بین بحران در بازارهای مالی با بحران در هر صنعت دیگری. اگر بازارهای مالی آسیب جدی ببینند کل اقتصاد آسیب جدی خواهد دید. بحران عظیم دهه 1930 در امریکا گواه این رابطه است. به همین دلیل بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) و دولت این کشور تمام همت خود را به کار برده اند که بازار را آرام کنند. مثلا فدرال رزرو همین امروز و در پاسخ به این بحران حدود 70 میلیارد دلار از ذخائرش را در اختیار بانکها قرار داد. قبلا هم دولت بانک های ایندی مک و موسسه برن استرن و مهمتر از آنها دو موسسه بیمه سرمایه گذاری مسکن (فنی می و فردی مک که هزاران میلیارد دلار سرمایه در اختیار دارند) را به نوعی تحت کنترل خود قرار داده بود.
ریسک رها کردن بازار به حال خود بسیار بالاست و دولت و بانک مرکزی امریکا از این ریسک آگاهند. مشکل آنجاست که این شرکتها، شرکتهای خصوصی هستند و اگر قرار باشد که هنگام سود دادن صاحبان سرمایه سود ببرند و هنگام ضرر دهی دولت به کمک این شرکتها بیاید این شرکتها دست به ریسک بیش از حد خواهند زد. مشکلی که به اصطلاح Moral hazard نامیده می شود. به همین دلیل است که وزارت خزانه داری امریکا از کمک به بانک لمن برادرز خودداری کرد و فقط گذشت زمان نشان خواهد داد که آیا این عمل اقدام درست شجاعانه ای بوده است یا حرکت احمقانه سیاسی که عواقب وخیمی خواهد داشت.
هم اکنون در امریکا بحث شدیدی در مورد میزان دخالت دولت در اقتصاد در جریان است. مسئله این است که دولت گاهی مجبور است که به اقدام به نجات شرکت های سرمایه گذاری کند و اگر چنین است دولت بایستی مطمئن شود که این شرکتها دست به ریسک بیش از حد نمی زنند. به عبارت دیگر نظارت بیشتر دولت لازم است.
نکته آخر اینکه بسیاری از اقتصاددانها از اینکه اقتصاد امریکا با وجود این بحران عظیم هنوز به رکود نرفته است در شگفتند. به قول آلن گرینسپن، نامحتمل است که با وجود چنین بحرانی در بازارهای مالی، اقتصاد به رکود نرود.
۵ نظر:
جناب اقاي قندي توضيح خوبي بود اما علت اين بحران چيست؟ يعني علت هجوم مردم براي دريافت پولشان تابعي از چيست؟ اين انتظارات كه باعث تحريك مردم براي دريافت پولشان مي شود ناشي از چيست؟
جدا مفید بود.
البته منم سوال جناب ناصر رو دارم. اگر توضیح بفرمایید ممنون می شوم.
ممنون دوستان
در حال نوشتن هستم.
خیلی خوب بود تشکر آقای قندی. طوریکه دوستان اشاره داشتند اگر لطف بفرمائید و بصورت خلاصه و واضح علت اینکه امروزه چرا مردم برای ستاندن دارائی های پولی شان رجوع میکنند به موسسات مالی و باعث بروز چنین بحراناتی میگردند را بنوسید ممنون میشیم.
خیلی خوب بود تشکر آقای قندی. طوریکه دوستان اشاره داشتند اگر لطف بفرمائید و بصورت خلاصه و واضح علت اینکه امروزه چرا مردم برای ستاندن دارائی های پولی شان رجوع میکنند به موسسات مالی و باعث بروز چنین بحراناتی میگردند را بنوسید ممنون میشیم.
ارسال یک نظر