نکاتی (غیر اقتصادی، غیر تخصصی) که به عنوان مشاهده گر انتخابات به ذهنم می رسد:
- در امریکا درباره کاندیداهای ریاست جمهوری می گویند یک کاندیدا باید به اصطلاح presidential material باشد. یعنی مردم باید این حس را داشته باشند که قبای ریاست جمهوری به تن یک کاندیدا گشاد نیست. به اعتقاد من این "از جنس رئیس جمهور بودن" مهمترین ویژگی است که مردم به آن نگاه می کنند، چه در امریکا و چه در ایران. مردم به بسیاری از ثبت نام کنندگان انتخابات نگاه می کنند و اصلا آنها را در حد و اندازه رئیس جمهوری نمی بینند. مهم هم نیست که برنامه این افراد چیست و یا از طرف چه کسی پشتیبانی می شوند. مثال چنین فردی در انتخابات گذشته دکتر معین است که گر چه به صورت ضمنی از طرف خاتمی حمایت می شد ولی رای دو میلیونیش به این دلیل بود که قد و اندازه ای در حد رئیس جمهور نداشت. اگر حمایت خاتمی را نمی داشت احتمالا رای اش به دویست هزار هم نمی رسید.
- در دانشگاه، چنانکه می دانید، مرسوم است که اساتید در آخر ترم ارزیابی می شوند. پیش از اینکه ادامه مطلب را بخوانید سعی کنید حدس بزنید که در چه زمانی از ترم دانشجویان تصمیم می گیرند که چه نمره ای به عملکرد استاد بدهند؟ حدستان را زدید؟ تحقیقی در روانشناسی نشان می دهد (من این تحقیق را از زبان استادی روانشناس از دانشگاه ییل شنیده ام و لینک تحقیق را ندارم، ) که دانشجویان در 5 ثانیه اول و در اولین کلاس تصمیم خود را درباره نحوه ارزیابی گرفته اند. (البته من با کمی شک به نتایج تحقیق نگاه می کنم. ولی به هر حال،) درباره انتخابات ریاست جمهوری هم همین قضیه صادق است. بسیاری از کاندیداها در همان نگاه اول و در چند ثانیه اولی که شروع به حرف زدن می کنند از طرف مردم قضاوت و خیلی ساده هم رد می شوند. به نظر (خیلی شخصی) من، و با توجه به اینکه فقط چند دقیقه از صحبتهای مشائی را گوش کرده ام، مشائی شانسی برای رای آوردن در میان مردم ندارد. به همین دلیل معتقدم که راه پر هزینه حذف مشایی رد صلاحیت اوست. بسیاری دیگر از کاندیداها هم همین سرنوشت را دارند.
- گاف های کاندیداها از مهمترین عوامل حذف آنها در رقابت های انتخاباتی در امریکاست. در ایران هم از این گونه گافهای انتخاباتی داریم که با توجه به عمومی شدن اینترنت و رسانه های ماهواره ای، این گاف ها به صورت موثرتری سرنوشت انتخاباتی کاندیداها را تعیین خواهند کرد. البته طبیعت گاف انتخاباتی در امریکا متفاوت از طبیعت گاف انتخاباتی در ایران است. مثلا در امریکا، اگر کاندیدایی قیمت شیر را نداند گاف انتخاباتی محسوب می شود (رودی جولیانی شهردار قبلی نیویورک قیمت شیر و نان را نمی دانست. یا هیلاری کلینتون نمی دانست که چگونه از یک ماشین اتوماتیک قهوه درست کنی در یک پمپ بنزین قهوه بردارد. که هر دو اینها نشان دهنده در تماس نبودن با مردم عادی تلقی شد. یا کین در انتخابات سال گذشته نام لیبی را با سوریه در حالی که امریکا درگیر جنگ در لیبی بود اشتباه گرفته بود. یا کاندیدای دیگر جمهوری خواه بر رابطه واکسن زدن و فلج در تلویزیون ان بی سی صحبت کرد.) در ایران هم از این گافها داشته ایم. مثلا اگر حافظه ام درست یاری کند، اینکه آقای جاسبی، هنگامی که رقیب هاشمی بود، در تلویزیون گفت که من خودم ولله به هاشمی رای می دهم. یا رضایی در دور قبل نقل می کرد که ما گاهی هم مثل مردم عادی سوار تاکسی می شیم. محض اطلاع آقای رضایی، مردم عادی سوار اتوبوس می شوند و تاکسی سوار شدن برای خیلی از آنها کالای لوکس است.
۵ نظر:
اینکه طرف presidential material هست یه موضوع نسبیه که در مقایسه با بقیه کاندیداها مطرح میشه. مثلاً همین هرمن کین که امسال به هیچ وجه در قد و قواره ریاست جمهوری نبود. چیزی که مهمه اینه که در قیاس با بقیه حضرات در ایران هیچ کدومشون پرزیدنشان متریال نیستند. احمدی نژاد با هیج معیاری پرزیدنشال متریال ایرانی نبود، اما به هر حال رای اورد هم در مقابل هاشمی دو دوره پیش و هم در مقابل میر حسین دوره پیش.
در مورد اینکه مردم کی نظرشون عوض میشه اتفاقاً در مورد ریاست جمهوری فکر میکنم که توی لحظات آخره. اگه یادت باشه توی همین آمریکا توی نظر سنجی ها حتی پس از مناظره سوم هم یه عده undecided voter بودند و هنوز نمیدونستند به کی میخواند رای بدند. اون لحظه پای صندوق رای خیلی مهمه. به همین خاطره که حتی توی صف های رای گیری هم هر دو حزب همچنان تبلیغ میکردند. در مورد ایران، یادت نیست که دوره پیش اوائل وقتی که میرحسین کاندید شده بود همه بهش میگفتند دیر حسین برای چی کاندید شدی، کلی بهش تیکه مینداختند، اما به مرور زمان خیلی پایگاه بهتری پیدا کرد. همین امسال هم خیلی ها از 4 سال پیش میگفتند که ما عمراً دیگه رای نمیدیم ولی با اومدن هاشمی، نظرشون برگشت. باهات شرط میبندم که امسال تنور انتخابات خیلی داغ تر از 4 سال پیش میشه!
گاف انتخاباتی نیز به نظر من باز نسبیه!مثلاً رامنی به خاطر 47% معروف بازی رو باخت. چون این بزرگترین گافش بود. خدا رو شکر این کاندیداهای ما اونقدر سابقه درخشانی دارند که هر گافی بدند باز نسبت به سابقشون هیچی نیست. این جناب هاشمی که الان بهترین گزینه است رو شما سابقش رو نگاه کن. دیگه چجوری میتونی بیش از این لکه دار کنه حیثیتش رو؟ بدون نگرانی از گاف دادن هر چی بگند ملت بهشون رای میدند.
در نهایت فکر مییکنم که در کشوری که آزادی رسانه در سطح عموم جامعه وجود نداره، تبلیغات رسانه های دولتی مهمترین عامل تعیین کنندست. ریاست جمهوری این دوره هاشمی هست!
نیام خان:
من با شما موافقم که پرزیدنشیال متریال بودن نسبی هست. اما موضوع مهمی هم هست. لحظه آخر همه ممکنه که مهم باشه یا نباشه. با صحبتهای دیگه شما هم مخالف نیستم. اینکه مثلا ممکنه که امسال گرمتر از چهار سال پیش باشه. فقط امید وارم که انتخابات امسال یه جوری التیام زخمهای 4 سال پیش هم بشه. اما اینکه گفتین "تبلیغات رسانه های دولتی مهمترین عامل تعیین کنندست. ریاست جمهوری این دوره هاشمی هست!" یک کمی در تناقض با خودش نیست؟
اگه سیستم تایید صلاحیت کاندیداها رو در نظر بگیریم، فکر میکنم تناقض عبارت من حل میشه. به نظر من آقای هاشمی قبلاً اوکی رو از مرجع بالاتر برای کاندید شدن گرفته، بعد اومده نام نویسی کرده. با توجه به شرایط داخلی و خارجی کشور هم فکر میکنم آقای هاشمی بهترین گزینه برای ریاست جهوری است، از دید مرجع بالاتر. بنابراین عجیب نیست اگر سیستم تبلیغات دولتی در جهت اون حرکت کنه. هرچند که تا پیش از این در 4 سال گذشته شدیداً تخریبش کرده باشه. وقتی حافظه کوتاه مدت اکثریت ایرانیا رو در نظر بگیریم، این گزینه که رسانه دولتی به راحتی خلاف گذشته عمل کنه، بدون اینکه ترسی از قضاوت مردم در مورد درستی عملکرد و صحت اخبارش داشته باشه خیلی دور از ذهن نیست.
منم با شما هم عقیدم و امیدوارم که یه انتخابات (؟) امسال التیام بخش زخم های 4 سال پیش باشه، هرچند این زخم ها خیلی عمیق تر از این حرفاست.
از موضوع متن شاید دور شه اما اینکه presidential material مهم هست و یا نه یه بحثه اما شما مثل مدل های اقتصادی کلاسیک تصمیم گیرندگان رو رشنال و شرایط مدل رو ایده آل فرض کردین و بعد نشستین به تحلیل
نمی دونم چطوری مشایی رو ارزیابی کردین از دید کل رای دهنده ها اما
بنظرم می شه این جوری هم دید که عده زیادی مشایی رو به خاطر جهت گیری 2 سال اخیرشون نسبت به نظام کاملا بهش علاقه مند هستند ولی این موضوع اصلا قابل تبلیغ کردن نیست ولی رای خاموش هستند که عموما هم از رای های مخالف جناح اصول گرا و شامل رای های میرحسین در دوره قبل می شه
و بحث قابلیت فردی کاندیدا دیگر اهمیتی نداره اگر شما فردی رو نه برای توسعه بلکه متاسفانه برای تخریب سریع ساختار موجود بهش رای بدی
و با این فرض میشه گفت کارکرد هاشمی فقط شکوندن تعداد رای های مشایی در مقابل اصول گرا هاست چون بنظرم هستند آدم هایی که اگر هاشمی نبود به مشایی رای می دادند ولی الان می گن هاشمی.
این رو در فاصله زمانی ثبت نام این دو کاندیدا هم می شد دید. هاشمی از یک تابع احنمالی شرطی ساده استفاده کرد. اگر مشایی آنگاه هاشمی!
نکته دیگه هم که باید در نظر داشت اینه که نظام در تمام انتخابات گذشته همیشه توآوری کرده و هیچ وقت مسیر انقلاب برگشت پذیر نیست. بنظرم هاشمی موجب ناامیدی بیشتر مردم می شه چون عملکردش رو همه می شناسند
البته باید دید
به ناشناس:
بحثتون برای من جالبه. نمی دونم البته راجع به موضوعاتی که بحث کردید چه طوری فکر کنم.
ارسال یک نظر