tag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post8710496896244139825..comments2023-10-28T04:44:14.622-04:00Comments on اقتصادانه: آموزش عالی در امریکا، چین، و ایران. یک نکته.Unknownnoreply@blogger.comBlogger10125tag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-18156466936090867902011-12-10T12:47:11.579-05:002011-12-10T12:47:11.579-05:00اول با ایده موافق بودم ولی بیشتر که فکر می کنم این...اول با ایده موافق بودم ولی بیشتر که فکر می کنم اینکه 60 درصد آن هم دوسال درست ماقبل درست نیست. برنامه ریزی برای آینده کجا می رود؟ راه حل چند سال اول اجرایش فقط برای رفع مشکل بیکاری درست بعد از فارغ التحصیلی خوبست.بهارهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-59624407577556344942011-12-02T04:45:00.452-05:002011-12-02T04:45:00.452-05:00سیاوش خان:
بعضی وقتها من چیزی رو پست می کنم که جای...سیاوش خان:<br />بعضی وقتها من چیزی رو پست می کنم که جای بحث باز بشه و من از شما یاد بگیرم نه برعکس. ممنون از نظرات آموزشی تون.:)حجت قندیhttps://www.blogger.com/profile/04241042760824187644noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-25928157164937711002011-12-02T00:47:30.651-05:002011-12-02T00:47:30.651-05:00راستی یک مساله دیگر درهمین ارتباط یادم آمد. چند سا...راستی یک مساله دیگر درهمین ارتباط یادم آمد. چند سال پیش خاطرتان هست که پیام نور یکهو ظرفیتها را افزایش داد؟ به نظر شما چقدر طبق یک "تصویر بزرگ" یا استراتژی کلان یا راهبرد ملی بود؟ به نظر من که این ها نبود. انگار صحنه عمومی کشور را با رقابتهای دو بنگاه تجاری اشتباه گرفته بودند: پیام نور در برابر آزاد مثل نایک در برابر آدیداس!!سیاوشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-69712946511562985422011-12-02T00:44:23.083-05:002011-12-02T00:44:23.083-05:00خواهش میکنم. اساسا به این نکته توجه بفرمائید که ما...خواهش میکنم. اساسا به این نکته توجه بفرمائید که ما چند سالی است مشغول راهبردنویسی و برنامه ریزی هستیم, اما هنوز چرخه مدیریت استزاتژیک در سازمانهایمان شکل نگرفته به این معنا که کسی رسیدن سازمانها به اهداف را بررسی نمیکند. تازگی در دو سه سازمان _ ظرف همین یکی دو سال گذشته _ میبینم که مشغول طراحی سیستمهایی برای ارزیابی هستند. این را در پاسخ به علی گفتم که از هوشمندی سیستم گفته بود. <br />من هوشمندی سیستم را این طور میفهمم که اطلاعات درست را در زمان درست برای تصمیم گیری در اختیار داشته باشد. کو کجاست آن اطلاعات درست از بیرون (محیط سازمان) و درون سازمان (نتایج ارزیابی های راهبردی منظم)؟<br />به نظرم بعد از این هوشمندی, نوبت به این میرسد که آقای مدیر چقدر عقلانی تصمیم بگیرد یا نگیرد؟<br />متاسفانه اطلاعات عمومی مربوط به محیط کسب وکار, اجتماعی, فرهنگی, تکنولوژیک و... به ندرت به موقع و دقیق تولید می شود. داخل سازمان ها را هم که عرض کردم. بنابراین سازمان ها ضعف هوشمندی دارند. موافقم.<br />حالا اینها ربطش به وبلاگ اقتصادی حجت که ما همیشه از آن یاد میگیریم چه بود؟ نمیدانم :))سیاوشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-11985515837650247262011-11-30T07:18:10.628-05:002011-11-30T07:18:10.628-05:00سیاوش:
من موندم که کدوم بدتره. قدرت برنامه ریزی دا...سیاوش:<br />من موندم که کدوم بدتره. قدرت برنامه ریزی داشتن و در عین حال تصمیمات غلط، یا اصلا قدرت برنامه ریزی و فکر کردن نداشتن؟<br />به نظر من که خیلی فرق نمی کنن.<br />ممنون از کامنت خوبتونحجت قندیhttps://www.blogger.com/profile/04241042760824187644noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-16711312999004523182011-11-30T03:14:32.240-05:002011-11-30T03:14:32.240-05:00دوستان من در فرايندهاي برنامهريزي کلان و بخشي زيا...دوستان من در فرايندهاي برنامهريزي کلان و بخشي زيادي مشارکت داشتهام. راستش را بخواهيد، الان تقريباً مي توانم تضمين کنم که روشهاي برنامهريزي بلندمدت کشور ما يکي ازپيشرفتهترينها است. همين الان، در يکي از پروژهها، ما به واقع از پيشرفتهترين و پيچيدهترين متد موجود داريم استفاده ميکنيم. اما مساله اينجاست که آخرش منتهي ميشود به همان کتابچهاي که روي ميز بود و سياستگذار، تصميمش را مثل سابق ـ ديمي ـ ميگيرد. اين را من بارها برخورد کردهام. با اين معضل چه بايد کرد؟ <br />ميخواهم از آن طرف داستان، بگويم خيلي وقتها مساله ما عدم برنامهريزي نيست. عملنکردن به برنامهها يا عقلانيرفتار نکردن است. <br />خدا شر اين نگاه کوتاهمدت و مقطعي و عمر کوتاه مديريتها را که همه و همه به هم گره خوردهاند از دامن ما کوتاه کند. (آمين)سياوشnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-33135912456970431312011-11-26T09:39:33.059-05:002011-11-26T09:39:33.059-05:00کامنت سیاوش از این جهت جالب است که نشان می دهد سیس...کامنت سیاوش از این جهت جالب است که نشان می دهد سیستم تصمیم گیری مرکزی به ندرت هوشمند است!Alihttp://adadpay.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-43945604534178709152011-11-25T12:56:13.989-05:002011-11-25T12:56:13.989-05:00داستان جالبی دکتر جان....مثل همیشه.
راستی آقای دکت...داستان جالبی دکتر جان....مثل همیشه.<br />راستی آقای دکتر چند بار ایمیل زدم و در مورد ادامه تحصیل در مقطع ارشد اقتصاد پرسیدم-البته الان مشغول ارشد مکانیک دانشگاه تهران هستم-ولی انگار جنابعالی اصلا وقتی برای پاسخگوئی به این حقیر نداشتید.<br />باز هم ممنونمجتبی جعفریhttps://www.blogger.com/profile/14916280329699225818noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-76433537004353262472011-11-25T09:26:41.729-05:002011-11-25T09:26:41.729-05:00خیلی ممنون که این داستان رو اینجا گفتین آقای سیاوش...خیلی ممنون که این داستان رو اینجا گفتین آقای سیاوش خان.<br /><br />بالاخره یه چیز بامفهوم راجع به نظام تصمیم گیری ما می گه.حجت قندیhttps://www.blogger.com/profile/04241042760824187644noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6788625537132005559.post-21640559166497908032011-11-25T07:17:48.903-05:002011-11-25T07:17:48.903-05:00ياد ماجرايي افتادم:در وزارت بهداشت نشسته بودم و د...ياد ماجرايي افتادم:در وزارت بهداشت نشسته بودم و در خصوص برنامههاي منابع انساني صحبت ميکرديم. کتابچهاي روي ميز بود که عنوانش خاطرم نيست، اما محتوايش، برآورد تعداد پزشک و داروساز مورد نياز براي سالهاي آتي بود. اين کتاب دو سه سال پيش نوشته شده بود و بنابراين من به سرعت رفتم سراغ آن قسمتي که ظرفيت پزشکي سال 1390 را مشخص کرده بود (بر اساس نيازهاي سال 1400، حکم کرده بود که ما بايد در سال 1390 و 91 و الخ چقدر دانشجوي پزشکي و داروسازي بگيريم)<br />حالا برآوردشان چقدر بود؟ حدود 400 يا 600. درست خاطرم نيست. پرسيدم امسال چقدر گرفتهايم؟ گفتند 4000 نفر و بيشتر.<br />مکانيزمش ظاهرن اين طور بود که از وزارتخانه با روساي دانشگاه صحبت ميکردند (به اعتراف خودشان) در واقع يک گپ تلفني ميزدند که آقاي دکتر، پارسال چقدر گرفته بودي؟ خاطرت هست؟ طرف ميگفت 100 تا. اين يکي ميگفت امسال 120 تا بگير خيرش را ببينيد (خنده حضار) و اينگونه بود که مثلن دانشگاه شهيد بهشتي 120 تا دانشجوي پزشکي مي گرفت. <br />دلم نميخواست اين ماجرا را علني کنم،ولي خدارا شاهد ميگيرم عين واقعيت بود. دلم گرفت ...سياوشnoreply@blogger.com